در داستان بازی Elden Ring( هیدتاکا میازاکی)، بازیکن باید بهسراغ فهمیدن اسطورهشناسی بازی بروید تا داستان را بهطور کامل درک کند. برای این منظور، با خواندن توضیحات سلاحها، حلقهها، لباسها و موارد مشابه و همچنین صحبت با کاراکترهای غیرقابل بازی Elden Ring ، میتوانید اسطورهشناسی و لور بازی را به خوبی درک کنید. بازی Elden Ring نیز به همین شکل است و کلیت داستان بازی Elden Ring و هدف اصلی شما در بازی مشخص است، بنابراین میتوانید بدانید که به دنبال چه هدفی در بازی هستید.در این مقاله، به تمامی جزئیات و پیچیدگیهای داستانی و اسطورهشناسی بازی Elden Ring میپردازیم.
این مهم است که بدانید پسزمینه داستان بازی Elden Ring سرزمینهای میانه موردی است که در هالهای از ابهام قرار داشته و برای فهمیدن آن باید تلاش کنید. از زمان معرفی بازی Elden Ring تا نمایش میانپرده ابتدایی بازی، فرامسافتور سعی بر ارائه پسزمینه داستانی بازی داشت تا بازیکن متوجه شود که چرا بازی Elden Ring نابود شده است. با این حال، طبیعی است که بازیکن در ابتدا به این مسئله توجه نکند.
در ادامه، به بررسی داستان و پیشزمینه داستان بازی Elden Ring خواهیم پرداخت. در بازی Elden Ring، رابطهای بین دمیگادها وجود دارد که به تدریج در داستان آشکار میشود. همچنین، بازیکنان باید بفهمند که چرا بازی Elden Ring نابود شده است و هرکدام از ۶ پایان بازی (سه پایان اصلی و سه ساختار مختلف برای پایان اول) چه تأثیری بر سرزمینهای میانه (Lands Between) خواهند گذاشت.
این مقاله بخش داستانی الدن رینگ را فاش میکند
در حال حاضر، اردتری در تاریکی فرو رفته است و با مشکلاتی مواجه میشود. برای مثال، سرزمینهای بازی Elden Ring میانه به سرعت در حال نابودی هستند و موجودات شیطانی به سرزمینها نفوذ کردهاند. این موجودات به نام Corrupted از طریق گلدن استار وارد سرزمینها شدهاند و تلاش میکنند تا آن را نابود کنند.
بازیکنان در نقش نمایندههای گریتر ویل و Two Fingerها قرار میگیرند و باید در مقابل این موجودات شیطانی مبارزه کنند، اردتری را از نابودی نجات دهند و سرزمینهای میانه را به حالت قبل بازگردانند. همچنین، بازیکنان میتوانند با استفاده از Finger Readerها، ارتباط با دیگر Two Fingerها را برقرار کنند و از آنها کمک بگیرند.
در نهایت، بازیکنان باید تلاش کنند تا معمایی که پشت این همه اتفاق وجود دارد را حل کنند و به دنبال دلایلی برای وجود Greater Will و گلدن استار باشند. آیا این اتفاقات به دنبال یک هدف بزرگتر هستند؟ آیا این موجودات شیطانی تنها برای نابودی اردتری به سرزمینها حمله کردهاند؟ تنها بازیکنان میتوانند این راز را حل کنند و سرزمینهای میانه بازی Elden Ring را از تاریکی نجات دهند.
نقد بازی الدن رینگ | Elden Ring
جالب، قبل از وجود اردتری فعلی در سرزمینهای میانه بازی Elden Ring، اردتری دیگری نیز وجود داشت و مرگ و زندگی بخش جداییناپذیری از آن بود. اما پس از ظهور اردتری فعلی و بهوجود آمدن بازی Elden Ring، ملکه ماریکا Rune مرگ را از آن جدا کرد. برای آشنایی بیشتر با ملکه ماریکا و نیز ایمپرینها، بهتر است توضیحات بیشتری ارائه دهم تا بتوانید آنها را بهتر بشناسید.
از آنجایی که Greater Will در لندز بیتوین حضور فیزیکی ندارد، یک خدا را انتخاب کرد تا ملکه ماریکا در اینجا حضور داشته باشد. اطلاعاتی درباره گذشته و خانواده ماریکا موجود نیست، اما او از نژاد نیومن (Numen) است. نیومنها نیز یکی از نژادهای بازی Elden Ring هستند و در توضیحات آن آمده است که آنها فرزندان اشخاصی هستند که در خارج از سرزمینهای میانه زندگی میکردند.
یک ملکه باید همواره یک سایه داشته باشد که نقش نگهبان او را بازی میکند. این شدوها به صورت گرگ در میآیند و ملیکث، برادر ناتنی ماریکا، نقش نگهبان او را بازی میکند. اگر دقت کنید، در بازی Elden Ring و رویدادهای آن، رانی که یکی از ایمپراتورها و جایگزین ملکه است، بلید را در کنار خود دارد. این نگهبانها به قولشان، قسمخوردهاند که باید به هر قیمتی از جان استاد خود دفاع کنند.
در این بین، باید بگویم که بازی Elden Ring، خودش شامل رونهای مختلفی است که هرکدام قدرت منحصر به فردی دارند. پس از آنکه ماریکا رون مرگ را از بازی Elden Ring جدا میکند، آن را به مالیکث میدهد تا هیچکس نتواند به آن دسترسی داشته باشد و در عین حال، جاودانیت را به سرزمینهای میانه میآورد.
احتمالاً این سؤال از ذهن شما میگذرد که چرا در جهان بازی Elden Ring، مرگ و میر وجود دارد؟ واقعیت این است که پس از مرگ، روح ما از بین نمیروند، بلکه به دنیای اردتری بازمیگردند و در جهان بازی Elden Ring باقی میمانند. در این جهان، ما با روحهایی زندگی میکنیم که بدون جسم هستند و همچنین با دشمنان و مینی باسهایی که پس از کشته شدن، در قالب یک Spirit Summon قابل احضار هستند، روبرو هستیم.
علاوه بر این، یکی از مواردی که ملکه باید انجام میداد، ازدواج با همسر بود. به همین دلیل، ماریکا با هورا لو، قویترین مبارز سرزمینهای میانه، ازدواج کرد و او به گادفری، اولین الدن لرد تبدیل شد. این تغییر نام به دلیل خشم و عطش ماریکا برای شرکت در نبردها در قالب یک مبارز دلیر، اتفاق افتاد. فرزندان گادفری و ماریکا، گادوین، موگ و مارگت هستند. ممکن است شما از خود بپرسید که آیا گادریک هم فرزند گادفری است یا خیر؟ با این حال، بر اساس شواهد موجود، گادریک فرزند گادوین به حساب میآید.
یکی دیگر از دلایل ازدواج ماریکا و گادفری، جنگهای پیش رو بود. این جنگها باعث شد که قدرت ماریکا و گادفری به خطر بیافتد و احتمالی وجود داشت که باعث تهدید این دو سرزمین شوند. در ادامه، جنگی میان سرزمین لیرنیا و گلدن اوردر شکل گرفت. رنالا، قهرمان و بهترین جادوگر House of Caria، در کنار سایر جادوگران این خاندان، وارد نبرد با گلدن اوردر به رهبری راداگُن شد.
در این میان، راداگُن و رنالا به یکدیگر علاقهمند شدند و برای پایان دادن به جنگ، تصمیم به ازدواج گرفتند. حاصل از این ازدواج، سه فرزند به نامهای رانی، رایکارد و رادان بودند. جالب است که بچههای رنالا و راداگُن، هرکدام تلاش میکردند تا به عنوان پدر و مادر خود عمل کنند و بهترین مراقب برای بچهها باشند.
اولین بسته گسترشدهنده پولی بازی Elden Ring بعد از یکسال
رنالا مادرش را دنبال کرد و شاهزاده قمری شد. در همین حال، رادان سعی کرد راه پدرش را دنبال کند و در جادوی جاذبه تسلط یابد و در عین حال به گاودفری نیز علاقه زیادی داشت. در میان همه اینها، ریکارد مسیر دیگری را در پیش گرفت. او با استفاده از جادوی خاص خود را قربانی کرد و میزبان یک مار شد. در این مدت، گاودفری در نبردهای مختلفی نیز شرکت کرد و پیروز شد،
از جمله مبارزه با غولها و رویارویی با استورم لرد. با این حال، زمانی که حریف نهایی گاودفری سقوط کرد، او دیگر همان فرد قبلی نبود و به نظر می رسید که تمام امید و انسانیتی را که گریس برای او به ارمغان آورده بود از دست داده است. هر کس در زندگی به این مرحله از بازی Elden Ring برسد و قدرت فیض را از دست بدهد، چشمانش بی رنگ می شود و دیگر زردی و درخشندگی ابدی فیض را ندارد. پس از مشاهده این وقایع، ماریکا گودفری را تبعید کرد و او اولین Tarnished شد.
بدون رنالا، راداگن به عنوان دومین الدن لرد سرزمینهای میانه بازی Elden Ring شناخته شد. جدایی او از رنالا باعث شد تا درگیر غم و اندوه بزرگی شود. او که قبلاً به عنوان یک قهرمان مورد تحسین قرار میگرفت، حالا نه قدرتی برای مبارزه داشت و نه کاراکتر با ابهت و قابل احترامی باقی مانده بود. در دوران طلایی زمانهٔ Erdtree، لندزبیتوین، یکی از فرگمنتهای رون مرگ را از مالیکث دزدید تا بتواند با استفاده از آن، یکی از دمیگادها را بکشد. ملیکث هم برای جلوگیری از دزدیده شدن بقیهٔ فرگمنتهای مرگ، آنها را با گوشت و پوست خود یکی میکند تا «مرگ مقدرشده» را جلوگیری کند.
در یک شب سرد و آرام، بهواسطهی قطعهای از بازی Elden Ring که توسط رانی دزدیده شده بود، گادوین، پسر ماریکا کشته میشود و در پی آن، Shattering یا از بین رفتن الدن رینگ اتفاق میافتد. از آنجایی که تئوریهای مختلفی وجود دارد که برای بیان این اتفاق، ماریکا پشت آن ایستاده بوده است، آیا واقعاً او مسئول این قتل و تخریب الدن رینگ بوده است؟ در گذشته، ماریکا همیشه خواهان از بین بردن الدن رینگ بوده و این قطعه دزدیده شده توسط رانی، فرصتی مناسب برای او بود تا این کار را انجام دهد.
با این حال، ویل قادر به انجام این کار نبود و هیچ دلیل خاصی برای خشم ویل وجود نداشت. مرگ گادوین بهانهای بود تا ماریکا بتواند با غم و اندوهی که به وجود آمده بود، Shattering را انجام دهد. هرچند در طول Night of the Black Knives، ماریکا هیچ دخالتی در این اتفاقات نداشته است و فقط منتظر بود تا فرصتی برای تخریب الدن رینگ پیدا کند. اما غم و اندوه برای مرگ پسرش، آنقدر شدید بود که به او انگیزه داد تا تمامی قطعههای الدن رینگ را جمعآوری کند و تبدیل به یک Tarnished و سرانجام قهرمان داستان شود.
بعد از ازدواج راداگون و ماریکا، آنها دو فرزند، میکلا و ملنیا، به دنیا آوردند که هر کدام از طریق یک طلسم به دنیای بازی Elden Ring آمدند. ملنیا با این طلسم به دنیا آمد و میکلا در بچگی درگیر آن شد. از آنجا که گریتر ویل تنها خدای بیرونی جهان بازی Elden Ring نبود، بلکه الدن رینگ دارای چهار خدا بیرونی دیگر نیز بود، برای برقراری ارتباط بین میکلا و موگ، باید آنها را معرفی کنیم. علاوه بر گریتر ویل، فرزندان آتشبسیار Frenzied Flame دومین خدای بیرونی و بیرحمترین است. این موجود تنها یک هدف دارد و آن نابودی تمام جهانها نیست. در بخش پایانی بازی Elden Ring، به این موضوع خواهیم پرداخت.
خدای سوم بازی Elden Ring، اگرچه نمیتوانیم با قطعیت از آن صحبت کنیم، به عنوان خدای مهر و موم شده اسکارلت روت شناخته میشود. پس از نبرد ملنیا و رادان و فساد رادان توسط اسکارلت روت، این خدا رادان و کائلید را رها کرد تا در معرض بیماری قرار گیرند. در شرح نقشه دریاچه پوسیدگی نوشته شده است که در این سرزمین، فطرت الهی یک خدای بیرونی به نفرین تبدیل شده است.
خدای چهارم که موضوع بحث ماست به نام مادر بی شکل معروف است. از این خدا به عنوان مادر حقیقت نیز یاد می شود و موگ، پسر ماریکا و گادفروی را به عنوان کشتی اصلی خود انتخاب می کند. موگ شخصی است که با جادوی خون کار می کند و به ارباب خون بازی Elden Ring معروف است.
بعد از اینکه موگ به سمت فرملس مادر حرکت کرد، او را به دلایلی به زیر زمین لندزبیتوین فرستادند. همانند گریتر ویل که ماریکا را به عنوان ملکه لندزبیتوین انتخاب کرده بود، فرملس مادر هم تلاش کرد تا موگ را به الدن لرد سرزمینهای میانه تبدیل کند تا بتواند گریتر ویل را از کنار بزند و خودش به عنوان حاکم این جهان شناخته شود.بنابراین، او به سمت میکلا رفت، کسی که یکی از ایمپرینهای سرزمینهای میانه بازی Elden Ring بود و به دلیل طلسمی که داشت، بهترین گزینه برای این مقصد بود. در این بین، باید بگویم که ایمپرینها اشخاصی هستند که به جای ملکه ماریکا تعیین میشوند و رانی، میکلا و ملنیا به عنوان ایمپرینهای سرزمینهای میانه معروف بودند.
تمام این اتفاقات در حالی رخ داد که هنوز هیچکس نمیتوانست نقشه فورمس مادر و موگ را برای ازبین بردن طلسم میکلا و تبدیل او به خدا بازمتولد کند. تلاشهای مادر و موگ باعث مرگ ابدی میکلا شده بود. اما در این میان، ملنیا نیز معرفی میشود. او یکی از مبارزان بسیار قدرتمند سرزمینهای میانه است و به عنوان یک اعجوبه و شگفتی در مبارزات و قدرت نبرد شناخته میشود.
حتی در جهان بازی، اشاره شده است که ملنیا با گادریک نیز درگیر نبرد شده و او را شکست داده است. اما بزرگترین نبرد ملنیا با برادر ناتنیاش، رادان بود. در این نبرد، ملنیا با استفاده از طلسم اسکارلت رات خود، رادان را به رات آلوده کرد و بزرگترین و بهترین ژنرال جهان بازی Elden Ring را به یک هیولا تبدیل کرد. رادان که علاقه خاصی به گادفری داشت، حالا به یک هیولای ترسناک تبدیل شده بود و نشانه و ظاهر لباس جنگی او نیز به گادفری اشاره داشت.
بعد از این مبارزه، ملنیا به دلیل خستگی فراوان در خواب عمیقی فرو میرود. در آخر، فینلی که شوالیه کلینرات ملنیاست، او را نجات داد و به هالیگتری میبرد تا منتظر بازگشایی برادرش باشد. در همین حال، در حالی که ملنیا در خواب سنگینی به سر میبرد، موگ میکلا نقشهاش را با استفاده از فورملس مادر میدزدد. حالا، پس از روبرو شدن با ملنیا، یک شوالیه دیگر را میبینیم که منتظر رستاخیز میکلا است.
نکات کلیدی Elden Ring برای پلیر ها
گادوین و رایکارد
جادوگر طلایی، گادوین در جهان میانه، به عنوان یکی از بزرگترین و بیتعارفترین طلسمهای سرزمینهای میانه بازی Elden Ring شناخته میشود. او وارد دنیای حمله و خیانت شده، اما همچنان تلاش میکند تا با قدرت و مهارتهایش، دنیا را از شر شرارتها و پستیها صاف کند. او در بهترین شکل ممکن به فردی دلیر، محبوب، و باشخصیت تبدیل شده است و تلاش میکند تا همه را به سمت روشنایی و عدالت سوق دهد.
در طول سفر خود، گادوین با انواع مختلف از دشمنان و رفقای مختلف روبرو میشود. او بهطور مستقیم با درگنهای پرایمال و سایر موجودات شرور مبارزه میکند و به عنوان حامی و مدافع شجاعانه سرزمینهای میانه شناخته میشود.اما گادوین همچنان با چالشهای بزرگتری روبرو میشود، از جمله دوئل با فورتیسکس، درگن اسلیر سرسخت و قوی. این دوئل نهتنها نشاندهنده قدرت و مهارت گادوین است، بلکه نشاندهنده شهامت و شجاعتش نیز میباشد.
در نهایت، در Night of the Black Knives، گادوین به اوج افتخار و قدرت خود میرسد، اما در همان حال، قربانی نقشه رانی و خیانت میشود. این حادثه نشاندهنده این است که گادوین هرگز نمیتواند به تنهایی با همه چالشها و دشمنانش مبارزه کند، بلکه باید با رفقای خوب و قدرتمند همکاری کند تا به هدف خود برسد.در نهایت، گادوین را میتوان به عنوان نمادی از شجاعت، شهامت، و همکاری در برابر تهدیدات و چالشهای بزرگ دانست و او به عنوان یکی از بزرگترین قهرمانان سرزمینهای میانه به یاد خواهد ماند.
بعد از مرگ گادوین، جسد وی در زیر پایتخت قرار گرفت و در محیط دیپروت قرار گرفت. اگر به پایینترین نقطه قلعه Stormveil رفته باشید، یک صورت بسیار بزرگ را مشاهده خواهید کرد که از زیر آن ریشههایی بیرون آمده است. این صورت گادوین بوده و ساختار مشعلهای این محیط بهگونهای است که حتی از جنازه وی در مقابل آدمکشها حفاظت میکند. ریشههای بیرون آمده نیز در واقع ریشههای طلسم گادوین هستند. در ادامه، Fia تلاش میکند با کامل کردن Rune of the Death Prince، گادوین را در قالب Prince of Death به زندگی برگرداند.
رایکارد را می توان یکی از بی نظیرترین نیمه خدایان سرزمین میانه دانست. او فردی بود که علاقه خاصی به سفر و آزمایش طلسم های مختلف جادویی داشت. در یکی از سفرهایش عاشق تانیث شد. پس از اینکه رایکارد و رانی آتشفشان مانور را ساختند، رایکارد به رانی کمک کرد تا نقشه خود را زنده کند. پس از اینکه رانی ماموریت خود را با موفقیت انجام داد، خنجری را به رایکارد هدیه داد که رون مرگ بر روی آن حک شده بود (اشاره به پنجه کفرآمیز). رایکارد اگرچه مانند برادرش رادان شجاع و نترس نبود، اما با زور و با کشتن دشمنان قدرت خود را به دست آورد.
با این حال، امکان ندارد تا رایکارد را قدرت اصلی قلعه آتشفشانی مانور بدانیم. در زیر این قلعه بزرگ، یک موجود ترسناک و بی رحم به نام Eiglay وجود داشت که به دنبال خون و قربانی هایش بود. این کار به تدریج به این منجر شد که تمام زندان های قلعه آتشفشانی پر از زندانیان و جسدهای مختلف شود و دیگر جایی برای قربانی های جدید وجود نداشت. پشت پنجره ها و ساختارهای این عمارت، نشانه هایی از افراد نجیب زاده بودند که به عنوان قربانی ها سرنوشت خود را پذیرفته بودند.
در ادامه، Eiglay که به عنوان یک خدایی برای رایکارد بود، به او پیشنهاد نامیرا شدن را داد. به این معنی که رایکارد باید بدن و جان خود را به خاطر قدرت و نامیرا شدن به سرپنت وقف می کرد. اما عطش بی پایان رایکارد برای قدرت، باعث شد تا این پیشنهاد را قبول کند و این کار پایان آرزوهای غرورآمیز او بود.
بیشتر بخوانید: نقد بازی Best Fiends | بهترین بازی افلاین
ماریکا و راداگن درواقع یک شخص هستند
این اتفاق تنها موجب افسوس و تلخی راداگُن نشد، بلکه او را به شیطان تبدیل کرد و او را به سمت جستجوی قدرت و انتقام سوق داد.
هنگامی که به مرحله نهایی بازی Elden Ring میرسید، شاهد تبدیل شدن ملکه ماریکا به راداگُن میشوید. این رخداد نشان میدهد که در واقع راداگُن و ماریکا یک شخص هستند. اما قبل از رسیدن به این مرحله، در سراسر جهان بازی Elden Ring نشانههایی بود که نشان میدادند راداگُن و ماریکا در واقع یک شخص هستند. راداگُن، نیمه مرد ملکه ماریکا بود که برای هدایت گلدن اوردر و رهبری در جنگ با لیرنیا از ماریکا جدا شده بود. اما این جنگ نتیجهای جز عشق و ازدواج راداگُن و رنالا نداشت.
اختلاف بین راداگُن و ماریکا از زمانی شروع شد که ماریکا از خدای بیرونی ناامید شد و دنبال راهی بود تا از سلطه آن خارج شود. اما راداگُن به خدای بیرون وفادار بود و این باعث شد ماریکا به دنبال Shattering باشد. اما او هیچ دلیل قانعکنندهای برای این کار نداشت و تنها این کار باعث مرگ گادوین شد. این اتفاق تنها باعث ناراحتی و تلخی راداگُن نشد، بلکه او را به شیطان تبدیل کرد و به دنبال قدرت و انتقام گرفت.
نتیجه این اختلاف، نابودی بازی Elden Ring و تلاش راداگُن برای تعمیر آن بود که به جایی نرسید. این نابودی باعث تحول بازی Elden Ring به گریت رونهای مختلف شد، اما خشم ویل را به همراه نداشت. راداگُن به جای ویل حکم و مجازات ماریکا را دید و هر دو به یک بدن تبدیل و زیر Erdtree زندانی شدند.
ایمپرینها چه کسانی هستند؟
امپایری ها خاص و متمایز از دیگر نیمه خدایان سرزمین های میانه بودند که هدف اصلی آنها از انتخاب آنها فقط نمایش قدرت خدایان بیرونی در بازی Elden Ring نبود. تاکنون روش دقیق و قطعی انتخاب امپایرین ها مشخص نشده است، اما می دانیم که امپایرین برگزیده باید از یک خدا زاده شده باشد. میکلا و ملنیا، فرزندان ماریکا و راداگون، با این نظریه مطابقت دارند زیرا راداگون و ماریکا یک نفر هستند و این امر باعث می شود که این دو نیمه خدا تبدیل به امپری شوند. این در حالی است که سرزمین های میانه یک امپراتوری دیگر به نام رانی دارد.
باس فایت های اصلی الدن رینگ | Elden Ring
رانی فرزند راداگون و رنالا است که این فرضیه که امپریانس ها باید از یک خدا متولد شوند را رد می کند. با این حال، دلیل اصلی خطاب شدن رانی به عنوان یک امپریایی هنوز نامشخص است. این می تواند مربوط به Rune Great of the Unborn باشد که راداگون هنگام ترک رنالا به رانی داد. همه اینها توسط رانی در طول دیالوگ خود ذکر شده است، جایی که او همچنین به انتخاب شدن به عنوان نامزد جایگزینی ماریکا به دلیل دو انگشتش اشاره می کند.
ایمپرینها میتوانند از طریق خدای بیرونی به قدرت زیادی دست پیدا کنند. آنها دارای یک شدو در قالب یک گرگ محافظ هستند که به نام “محافظ” شناخته میشود. ملیکث و بلید، محافظهای ماریکا و رانی بودند ولی هنوز مشخص نیست که آیا میکلا و ملنیا هم محافظهای خودشان را داشتهاند یا خیر.
شدوها محافظان قسم خورده ایمپرینها به حساب میآیند و یک راز بسیار مهم را در خود مخفی نگه میدارند. اگر Master آنها یک زمان به گلدن اوردر خیانت کند، شدو آنها در حالت عصبانی قرار میگیرد و از کنترل خارج میشود و وظیفه نابودی ایمپرین را برعهده میگیرد. این موضوع در جریان رسیدن به پایان Age of the Stars رخ خواهد داد؛ جایی که شدو دیوانه شده بلید برای شکار رانی در مبارزه با شما قرار میگیرد.
علت مرگ رانی چیست؟
رانی در شب Black Knives و همزمان با به قتل رساندن گادوین، خودکشی میکند، اما برای رسیدن به این نقطه از داستان، بگذارید کمی بیشتر با لونار پرینسس سرزمینهای میانه آشنا شویم. از زمان بچگی، رانی علاقهمند به جادو بود. او به دنبال یافتن مردی بود که میتوانست به او جادوی سفید را آموزش دهد. در اعماق جنگل، رانی با یک جادوگر ماهر و خاص آشنا شد. این جادوگر خود را جادوگر سفید میخواند و به رانی تبدیل شد. او به رانی جادوهای سرد را آموزش داد و به او گفت که از دنیای تاریک جادویی دور بماند.
اما رانی، در کمترین زمان ممکن توانست مانند مادرش به یک استفادهکننده ماهر از جادو تبدیل شود. او همچنین جادوی دارک مون را نیز یاد گرفت. این جادوی تاریک، که به رانی از سرزمینهای میانه آموخته بود، قدرتی بسیار بزرگ و ترسناک داشت.
با این حال، رانی به دلیل عشقی که به جادو داشت، تصمیم گرفت تا به راه خود ادامه دهد و به جستجوی قدرتهای بیشتر برود. او به سرزمینهای دیگر سفر کرد و با جادوگران دیگری آشنا شد. اما همیشه در ذهنش، جادوگر سفیدی که او را آموزش داده بود، حضور داشت.در نهایت، رانی به سرزمین Black Knives رسید. این سرزمین تاریک و ترسناک بود ولی رانی همچنان میخواست به دنبال قدرتهای جدید بگردد. او به سراغ جادوگران تاریک این سرزمین رفت و با آنها مبارزه کرد. در این میان، او با گادوین روبهرو شد و در جنگی دوباره با او مبارزه کرد. اما این بار، رانی بیشتر از همیشه قدرتمند بود و به راحتی گادوین را شکست داد.
اما در همان لحظه، رانی متوجه شد که او به همان فردی تبدیل شده است که همیشه میترسید. او به همان جادوگر تاریکی تبدیل شده بود که هرگز نباید شده بود. در حالی که او متوجه خطر این قدرت تاریک بود، تنها کاری که میتوانست انجام دهد، خودکشی بود.با این حال، رانی به خاطر عشقی که به جادو داشت، قرار بود تا از جادوی تاریک خود استفاده کند و زندگی خود را برای دفاع از سرزمینهای میانه قربانی کند. اما همین انتخاب باعث شد که او به همان فردی تبدیل شود که همیشه میترسید و این موضوع، رانی را به خودکشی سوق داد.
لونار از این همه اتفاقات باورش نمیشد. او همیشه رانی را به عنوان جادوگر سفید و ملکه سرزمینهای میانه میشناخت ولی حالا دیگر هرگز نمیتوانست با او ملاقات کند. او به خاطر این واقعیت، رانی را همیشه در قلبش حفظ خواهد کرد و هیچگاه فراموشش نخواهد کرد.
جالب اینجاست که رانی علیرغم ملکه بودن، ایده و ساختار سلطنت را تحقیر می کرد و دلیل این امر چیزی جز خیانت راداگون به رنالا نبود. بنابراین، در Age of the Erdtree، جایی که همه چیز عالی به نظر می رسید و هیچ تهدید خاصی برای سرزمین های میانه وجود نداشت، رانی در پشت صحنه نقشه خود را آماده می کرد. در شب چاقوهای سیاه، او تمام زنان سوار چاقوهای سیاه را جمع کرد و آنها را به سرقت یکی از قطعات مرگ رون هدایت کرد تا خنجرهای خداکش را بسازند.
خنجرهایی که شوالیه های بلک نایف برای نابودی گالدوین استفاده می کردند. نحوه کشتن گالدوین به گونه ای بود که روح او را نابود کردند تا دیگر هرگز به این دنیا باز نگردد. چون ماریکا با کشته شدن او، مرگ رون را از حلقه الدن جدا کرده بود و مرگ سرنوشتساز را از سرزمینهای میانه جدا میکرد. در نتیجه، پس از مرگ، روح همه به Erdtree بازگشت.
در آن شب، اتفاق دیگری هم رخ داد. رانی خود را به خودکشی مساوی کرد تا از بودن ایمپرین خلاص شود. اما این خودکشی تنها برای حذف اثر مرگ رون از روحش بود. گادوین به طور کامل روح خود را از دست داد، اما بدنش باقی ماند. از طرف دیگر، رانی جسمش را از دست داد، اما روحش سالم ماند و در طول بازی Elden Ring، او را در بدن یک عروسک مشاهده میکردیم. پس از وقایع شکست و زمان حال، رانی هنوز نقش مهمی در بازی Elden Ring ایفا میکند و پایان بازی به کاراکتر اصلی و مهمترین بخش آن مربوط میشود.
ارتباط ملینا و رانی
در حین پیشروی داستان بازی Elden Ring و درگیری در دیالوگهای بازی، ما متوجه میشویم که ملینا به عنوان یک میدن برای Tarnished ظاهر میشود و به او در دستیابی به هدفش کمک میکند. او به ما میگوید که اهدافش از داخل اردتری به او گوشزد میشود. اما اگر ما مسیر پایان الدن لرد و زیرشاخههای آن و Age of Stars را دنبال کنیم، ملینا خود را فدایی کرده تا اردتری به آتش کشیده شود.
با این حال، اگر مسیر Lord of Chaos را انتخاب کنیم، ملینا نشانهی دیگری از خود را نشان میدهد. او به دلیل نابودی اردتری و گریس چشم راست، دیگر روشنایی و زرد رنگ گذشته را ندارد و به جای آن به رنگ خاکستری درآمده است. این یک نشانه از تغییر و تحول در شخصیت او و انتخابهایش است.
دقیقا همان رنگی که چشمان گادفری را فرا گرفت و باعث تبعید شدنش شد، همان رنگی بود که چشمان ملینا را نیز فرا گرفت. اما نکته جالبتر، باز شدن چشم چپ ملینا است. جاییکه چشمانی با رنگ آبی مایل به بنفش را مشاهده میکنیم. بگذارید کمی دقیقتر به شباهتهای میان ملینا و رانی اشاره کنیم. ملینا و رانی هر دو دارای ساختاری مشابه هستند، اما چشمان ملینا بسته و باز مثل قرینهی چشمان رانی نیست.
در واقع، ملینا روی چشم چپ خود یک علامت خاص دارد که همواره بسته است، در حالی که در مورد رانی، علامت روی چشم بستهاش به وضوح قابل مشاهده نیست. با اینحال، در میانپرده انتهای بازی Age of Stars و همچنین تریلر سینمایی بازی Elden Ring که رانی راوی آن بود، بهوضوح چهره یک روح دیگر را مشاهده میکنیم.
چهرهای که دقیقا شبیه به ملینا بوده و با او تطابق دارد، موضوع دیگری نیز دارد که این دو کاراکتر به طور مشابه از آن استفاده میکنند. آنها هر دو به آرامی و با شمردگی صحبت میکنند و اگر به انیمیشن ناپدید شدن آنها دقت کنیم، مشابه هم هستند. جدا از این موارد، یک تئوری دیگر از ماهیت ملینا وجود دارد که هنوز اطلاعات دقیقتری از آن در دسترس نیست و تنها به عنوان یک تئوری بازی Elden Ring محبوب بحث میشود، اما بر اساس آن، ملینا و Gloom-Eyed Queen در ارتباطی با یکدیگر هستند.
این تئوری میگوید که Gloom-Eyed Queen یا Dusk-Eyed Queen یکی از خدایان بازی Elden Ring است که به واسطهی قدرت Black Flame، قادر به کشتن خدایان است. این نشان میدهد که در خارج از دنیای بازی، یک خدای دیگر وجود دارد که به واسطهی Gloom-Eyed Queen، تقدیر و سرنوشت نهایی را برای هر شخص و خدا تعیین میکند.
بهطور مشابه، ملینا هم مانند ماریکا درگیر جنگهای مختلف با Gloom-Eyed Queen و God of Scarlet Rot بوده است. احتمالا او هم مانند ماریکا، بهواسطهی قدرت Rune of Death، قادر به مبارزه با این خدایان بوده است. اما در نهایت او هم مانند ماریکا، بهواسطهی قدرت و نیروی بیشتر، به خیانت ملیکث و دزدیدن Rune of Death از ملیکث پایبند نشده و از آن استفاده کرده است. این موضوع میتواند بهعنوان دلیلی برای ناراحتی و نگرانی ملیکث در مورد ملینا باشد. او نمیتوانست به او اعتماد کند و میترسید که ملینا هم مانند ماریکا، بهواسطهی قدرت وی، به خیانت و نقض قولش بپردازد.
بهطور کلی، این تئوری نشان میدهد که ملینا هم مانند ماریکا، قدرت Rune of Death را داشته است و بهواسطهی آن در جنگهای مختلف با Gloom-Eyed Queen و God of Scarlet Rot همکاری کرده است. اما در نهایت با خیانت و نقض قول خود، بهواسطهی قدرت و نیروی بیشتر، این قدرت را از ملیکث دزدیده و به دست آورده است. این موضوع نشان میدهد که قدرت Rune of Death میتواند فقط بهوسیلهی افراد قوی و خطرناک بهدست آید و میتواند آنها را به خیانت و نقض قول و ایجاد مشکلات و دردسر برای دیگران ترغیب کند.
او شاید از پیش ریشه Erdtree به دنیا آمده باشد، اما مادرش او را به جایی فرستاده که او را به یک نابغه تبدیل کند و در نتیجه او به یک ادم باهوش و قدرتمند تبدیل شده است. این موضوع احتمالا به خاطر شخصیت ملینا و مادرش، که به طور مستقیم با شخصیت مرگ و تقدیر مرتبط هستند، است.
ملینا در طول صحبت هایشان هرگز ماریکا را مادرش خطاب نکرد، اما سوال اینجاست که آیا ماریکا تنها چهره مادری بازی است؟ خیر، در توضیحات بازی قنداق Godskin به این موضوع اشاره شده است که ملکه چشم تیره مادر حواریون Godskin است و آنها را به دنیا آورده است و او را تبدیل به یکی دیگر از چهره های مادر بازی کرده است.
علاوه بر این، در توضیحات بازی Deathroot آمده است که پس از مرگ Gadowyn، Rune of Death در سراسر دنیای بازی Elden Ring پخش شد و کسانی که در مرگ زندگی می کردند در کنار ریشه های Greattree زیرزمینی دوباره متولد شدند. می توان نتیجه گرفت که تولد ملینا به دلیل گسترش رون مرگ یا ملکه چشم تیره در نزدیکی ریشه های درخت اردتر بوده است.
با توجه به تئوری ایان، سؤالهای دیگری مطرح میشود. چرا بدن ملینا سوخته شده است و چرا جنازهاش پیدا نمیشود؟ علاوه بر این، چرا رانی با ملینا شباهت بیش از حدی دارد؟ رانی ادعا میکند که تمامی برنامههای شب از روی خنجرهای سیاه را برنامهریزی کرده است و این میتواند نشان دهنده این باشد که رانی همان شخصی است که Rune of Death را وارد درخت اردتری کرده است؛
جایی که جنازه گادوین پیدا میشود. به این ترتیب، رانی از ابتدا میدانسته که تنها قادر به نابودی گلدن اوردر نیست و با گسترش Rune of Death، سعی کرده است تا Gloom-Eyed Queen را در قالب ملینا به زندگی بازگرداند و او را برای رسیدن به هدفش، یعنی برداشته شدن مهر و موم Erdtree و ورود به درخت عظیم، یاری کند. پس از ناپدید شدن الدن بیست، Tarnished توسط او احضار شده است تا برنامهی خود را به عمل بیاورد.
با توجه به تئوری این ملینا و رانی، میتوان نتیجه گرفت که شباهت آنها از جزئیاتی مثل استفاده از Essence خودشان ناشی میشود. رانی از یک نصف از Spirit Essence خود و Rune of Death استفاده کرده و به ریشههای Erdtree وارد شده است. این مورد باعث شده تا ما شاهد شباهتی در میان این دو کاراکتر و همچنین یک هاله روح در کنار چهره رانی باشیم که نشاندهنده دانش و تخیل طراحان بازی است.
تا کنون شش پایان رسمی برای بازی Elden Ring به چشم ما خورده است. از این شش پایان، سه آنها مربوط به پایان اصلی بازی بوده اند و سه پایان دیگر ساختارهای متفاوت از اولین پایان بازی را نشان می دهند.
حال دو پایان بعد، مربوطبه بدترین پایان و پایان واقعی بازی الدن رینگ میشود.
The Frenzied Flame: میتوان گفت که فرنزید فلیم، خدای بیرحم و بدترین خدای بیرونی بازی Elden Ring است و Three Fingerها، مأمورانش در سرزمینهای میانه هستند. با انجام مأموریت مربوط به پایان داستان بازی Elden Ring، بازیکن تمامی پایانهای مختلف را برای خود غیرفعال میکند و ملینا نیز به او میگوید که دیگر گزینهای برای مقام الدن لرد نیست و تلاش میکند تا او را از بین ببرد.
در انتهای داستان، قهرمان به Lord of Chaos تبدیل میشود و Erdtree بهطور کامل نابود میشود و سرزمینهای میانه به آتش فرو میروند. اما نکته جالب این پایان، تغییر ظاهری ملینا است که برای شکار کردن قهرمان آمده است. آنها برای ظاهر ملینا، تئوریهایی وجود دارد که او و رانی درواقع یک شخص هستند و ظاهر ملینا نیز تغییر کرده و چپش بسته نیست. این تئوریها بر اساس رنگ چشمهای آنها و ظاهرشان استوار است.
The Age of Stars: در عصر ستارگان، بازی Elden Ring به پایان واقعی خود میرسد و در آن، بازیکن باید خط داستانی رانی را به پایان برساند. پایان عصر ستارگان به این معناست که قدرت خدایی روی زندگی و اعمال مردم تأثیرگذار نیست و هر فرد بر اساس اراده و خواستهاش زندگی خود را شکل میدهد. در این بخش، شما در نقش همسر رانی ظاهر میشوید و خود رانی نیز به عنوان حاکم جدید سرزمین حاضر خواهد بود.
با توجه به اینکه رانی با خودکشی، ایمپراتوری خود را از بین برده و حال دیگر قدرت خدایان خارجی بر سرنوشت سرزمینهای میانه بازی Elden Ring را ندارد، نیازی به ایمپراتوری رانی و قانونی که آن را تحت تأثیر قرار میداد، نیست. به عبارت دیگر، مردم از آزادی عمل برخوردار خواهند بود و ساختار حکومتی مانند سلطنت قبلی دیگر وجود نخواهد داشت.
چطور با بازی Elden Ring آشنا شدهاید؟ نظرات و ایدههای خود را با ما درمیان بگذارید و به یاد داشته باشید که برخی از تئوریهای مطرح شده، بر اساس توضیحات آیتمها و جهان بازی ساخته شدهاند. با توجه به پیچیدگی اسطورهشناسی و داستان بازی Elden Ring، ممکن است در آینده تئوریهای جدیدی دیده شود که جزئیات بیشتری را بیان میکنند. ما نظر شما کاربران نقادانه را در این مورد منتظریم.
2 پاسخ
در بازی های کونسول یکی از بهترین داستانارو داره
عالی بود