این مقاله به معرفی بهترین فیلم های جیم کری، یکی از محبوبترین بازیگران ژانر کمدی سینما می پردازد. همراه با ما در نقادانه باشید.
با فکر کردن درباره فیلمهای کمدی، احتمالا به یکی از بازیگران محبوب هالیوود، جیم کری، خواهید افتاد. او با نقشآفرینی فوقالعاده خود، همیشه ما را به خنده میآورد و هیچکس نمیتواند این بازیگر محبوب را دوست نداشته باشد. جیم کری، در سن ۶۰ سالگی همچنان از محبوبیت و شهرت بسیار زیادی برخوردار است و همه دوستداران فیلمهای کمدی و همچنین اهالی سینما او را دوست دارند.
این بازیگر آمریکایی کانادایی از سال ۱۹۷۷ و زمانیکه تنها ۱۵ سال سن داشت فعالیت هنری خود را با شروع بازی در تئاتر و تلویزیون آغاز کرد و خیلی سریع استعداد بسیار بالای خود در بازیگری را به همه نشان داد. با اینکه با شنیدن نام جیم کری یاد فیلمهای کمدی او می افتیم، اما در میان بهترین فیلمهای او، فیلمهایی جنایی و درام نیز وجود دارد. بههمیندلیل در این مقاله تصمیم گرفتیم تا به معرفی بهترین فیلم های جیم کری بپردازیم تا اگر از طرفداران او هستید بتوانید فیلمهای بیشتری از این بازیگر محبوب را تماشا کنید. پس این شما و این ۲۰ فیلم برتر جیم کری.
فیلم شماره ۲۳
بدون شک شما هم مثل اکثریت اهالی سینما با شنیدن نام جیم کری یاد فیلمهای کمدی او خواهید افتاد. بااینحال تصمیم گرفتیم مقاله بهترین فیلم های جیم کری را با فیلمی آغاز کنیم که بههیچوجه به بیشتر فیلمهای او شباهتی ندارد. فیلم شماره ۲۳ یک تریلر روانشناختی جنایی بهشمار میرود که جیم کری با نقشآفرینی در آن نشان داد که استعداد بالای بازیگری او تنها به فیلمهای کمدی محدود نمیشود. این فیلم در سال ۲۰۰۷ میلادی به تهیهکنندگی بو تاپیا توسط استودیو Contrafilm با بودجهای ۳۰ میلیون دلاری تولید و در گیشهها فروشی معادلبا ۷۸ میلیون دلار را به نام خودش ثبت کرد.
داستان فیلم در مورد والتر اسپارو است، که پس از دریافت یک کتاب که در آن به عنوان هدیه به او داده شده بود، به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد. او متوجه شباهتهای بسیار زیادی بین زندگی خود و شخصیت اصلی کتاب، کارآگاه فینگرلینگ، میشود. این موضوع بهطوری که والتر بهطور دیوانهوار به آن معتقد میشود، پیش میرود که این کتاب درباره او نوشته شده است و او و نزدیکانش شخصیتهای اصلی کتاب هستند. وسواس والتر به اوج میرسد و داستانهایی که در نتیجه آن به وجود میآیند، به داستان اصلی فیلم تبدیل میشوند.
اگر شما دوست دارید جیم کری را در یک فیلم غیرکمدی ببینید، فیلم “The Number 23” بهترین گزینه برای شما است.
فیلم چگونه گرینچ کریسمس را دزدید
با سرعت بالا به فیلمهای کمدی جیم کری میرسیم. فیلم «چگونه گرینچ کریسمس را دزدید» درباره شخصیتی به نام گرینچ است؛ شخصیتی خیالی که در فیلمها و سریالهای بسیاری دیدهایم و احتمالاً با او آشنا هستیم. گرینچ، با بازی جیم کری، پس از به دنیا آمدن در منطقه هوویل، علاقه زیادی به شخصیت مارتا داشت، اما این علاقه یکطرفه بود و به دلایلی همچون ظاهر ترسناکش، از این منطقه رانده شد. او همیشه حسادت بسیاری به اهالی این منطقه داشت، تا اینکه با صبر و حوصله، توانست فرصت مناسبی برای انتقام از آنها پیدا کند.
فیلم “How the Grinch Stole Christmas” در مراسم اسکار به عنوان برنده بهترین چهرهپردازی و نامزد بهترین طراحی لباس و بهترین طراحی هنری انتخاب شد. نقشآفرینی فوقالعاده جیم کری در نقش گرینچ نشان میدهد که این فیلم بسیار سرگرمکنندهای است. این فیلم که در میان آثار جیم کری کمتر به آن پرداخته شده، برای طرفداران این بازیگر محبوب گزینهای عالی برای تماشا محسوب میشود. “How the Grinch Stole Christmas” در سال ۲۰۰۰ میلادی توسط استودیو Imagine Entertainment و با بودجهای سنگین حدود ۱۲۳ میلیون دلار تولید شد و با فروش نسبتا خوب ۳۴۵ میلیون دلاری، موفقیت خود را به دست آورد.
فیلم ایس ونچورا: زمانیکه طبیعیت فرامیخواند
بیایید در مورد فیلم Ace Ventura: When Nature Calls صحبت کنیم. این فیلم در سال ۱۹۹۵ به کارگردانی استیو اودکرک و نویسندگی استیو اودکرک و جک برندت منتشر شد. فیلم با بازی جیم کری در نقش ایس ونتورا، ماجراجوییهای جدید این شخصیت را به تصویر میکشد.
در این فیلم، ایس ونتورا به افریقا فرستاده میشود تا یک ماموریت به نام “شاهزاده هلال” را انجام دهد. این ماموریت شامل پیدا کردن یک ارزشمند که به نام “شاهزاده هلال” شناخته میشود و در واقع نشانهای از نجات دادن سرزمین مردم اوتوماتیک است. ایس ونتورا در این ماموریت با تهدیدات مختلفی مواجه میشود اما با استفاده از تواناییهای خارقالعادهاش، او موفق به پیدا کردن “شاهزاده هلال” میشود.
از جمله لحظات برجسته در فیلم Ace Ventura: When Nature Calls، میتوان به صحنهای اشاره کرد که ایس ونتورا به عنوان یک شامان به مردم اوتوماتیک کمک میکند و با استفاده از تواناییهای خود، به آنها نشان میدهد که مادهای که آنها در حال تعمیر آن بودند در واقع یک خانه است. همچنین در این فیلم، ایس ونتورا با گرگها و حتی یک اسب نیز دوست میشود و با استفاده از تواناییهای خود، آنها را به کارهای مختلفی میآموزد.
در نهایت، ایس ونتورا با پیدا کردن “شاهزاده هلال”، سرزمین مردم اوتوماتیک را از نابودی نجات میدهد و باز هم نشان میدهد که چقدر یک ماجراجوی واقعی و قهرمان است.
در این فیلم، جیم کری با بازی جذاب و شوخطبعانهاش، ایس ونتورا را به شکلی زنده و واقعی به تصویر کشیده است. همچنین استفاده از صحنههای طنز و هیجانانگیز، این فیلم را به یکی از پرفروشترین فیلمهای سال ۱۹۹۵ تبدیل کرده است.
در نهایت، میتوان گفت که فیلم Ace Ventura: When Nature Calls، در طول سالها پس از انتشارش، همچنان جزء فیلمهایی است که باعث خنده و سرگرمی مخاطبان خود میشود و همچنان در میان فیلمهای ماجراجویی محبوب قرار دارد.
“فیلم Ace Ventura: When Nature Calls” در سال ۱۹۹۵ میلادی تهیه شده و توسط جیمز رابینسون تولید شده است. این فیلم با بودجه ۳۰ میلیون دلار تولید شده و به دلیل محبوبیت قسمت اول آن، توانست به فروش بسیار خوبی به ارزش ۲۱۵ میلیون دلار در گیشهها دست پیدا کند. اگر به فیلمهای ماجراجویانه و کمدی علاقه دارید، حتما این مجموعه سینمایی کمدی با بازی جیم کری را تماشا کنید.
فیلم سونیک خارپشت
به یکی از جدیدترین نقشآفرینیهای جیم کری رسیدیم. فیلم سونیک را همه ما بهخاطر داریم و حداقل یک بار آن را تجربه کردهایم. این فیلم، اقتباسی از بازی ویدیویی سونیک است ولی متأسفانه تجربههای قبلی ما با فیلمهایی که از روی بازیهای ویدیویی ساخته شده بودند، مثبت نبوده است. سازندگان فیلم سونیک، با احتیاط بسیاری به تولید این فیلم پرداختند، بهطوری که در بسیاری از لحظات، فیلم در سردرگمی کامل بهسر میبرد و این موضوع به شدت بر کیفیت آن تأثیر منفی گذاشته است. اما با این حال، ما با نقشآفرینی جیم کری در این فیلم، یکی از بهترینهای این بازیهای ویدیویی اقتباسی را تجربه میکنیم.
داستان فیلم درباره سونیک است، یک شخصیت جهانی که به دلیل حضور خود در کره زمین باعث به وجود آمدن مشکلاتی شده است. او با کمک تام، یک پلیس محلی، قصد دارد با دشمن اصلی خود، دکتر روباتیک، روبرو شود. در این راه، اتفاقات جالب و بامزهای برای او رخ میدهد.
بودجه ساخت این فیلم ۸۵ میلیون دلار بوده است و با فروش ۳۱۰ میلیون دلار، آنها موفق شدند تا سازندگان آن تصمیم به ساخت قسمت بعدی بگیرند. این نشان میدهد که فیلم بسیار مورد توجه و استقبال قرار گرفته است و مخاطبان بسیار مشتاقند تا داستان سونیک را در قسمت بعدی ببینند.
فیلم پنگوئنهای آقای پاپر
یکی از بیهودهترین داستانهایی که میتوانید در این فیلم ببینید، داستانی است که نمایشگاه افسون احمقانهای میباشد. آقای پاپر، تاجری که بهعنوان مردی باهوش محسوب میشود، تصمیم میگیرد سرپرستی ۶ پنگوئن را برعهده بگیرد. اما این تصمیم احمقانه باعث تغییرات عجیب و غریبی در زندگی او میشود. او برای راحتی پنگوئنهای خود، آپارتمانش را به قطعهای جزئی از قطب تبدیل میکند و دمای آن را به شدت کاهش میدهد. این تصمیم احمقانه باعث تحتتاثیر قرارگیری زندگی آقای پاپر و حرفه کاری او میشود.
بدون شک، داستانهای آقای پاپر و پنگوئنهای او از جالبترین و البته احمقانهترین داستانها در میان بهترین فیلمهای جیم کری به حساب میآیند. این داستانها مطمئناً شما را به خنده میآورند و اگر از فیلمهای کمدی با بازی جیم کری هم لذت میبرید، از تماشای آنها لذت خواهید برد. فیلم “آقای پاپر و پنگوئنهای او” در سال ۲۰۱۱ میلادی توسط جان دیویس تهیه و با اقتباس از کتابی با همین نام اثر ریچارد و فلورنس آتواتر تولید شد. این فیلم با بودجهای حدود ۵۵ میلیون دلاری ساخته شد و در گیشههای سینما نیز با فروش نسبتاً خوبی مواجه شد و حدود ۱۹۰ میلیون دلار فروش داشت.
فیلم بتمن برای همیشه
اگر بخواهیم نقش جیم کری در فیلم آینده نقاب را به عنوان بهترین بازی در یک فیلم ابرقهرمانی در نظر بگیریم، شکی نیست که بازی او در Batman Forever رتبه دوم را خواهد داشت. این فیلم درباره ابرقهرمان شهر گاتهام است که وال کیلمر در آن نقش اصلی را بازی کرد و افول او از اواخر دهه 90 آغاز شد. فیلم بتمن توسط تیم استودیو برادران وارنر به رهبری برتون با بودجه 100 میلیون دلاری تولید و اکران شد. فروش ۳۴۰ میلیون دلاری باکس آفیس این فیلم بدون شک در مقایسه با دیگر فیلم های بتمن ضعیف تر به حساب می آید.
داستان فیلم روایتگر، دربارهی اتفاقاتی است که بین بتمن و دو شخصیت مهم دیگر، هاروی دنت و ادوارد نیگما، رخ میدهد. ایدهی اصلی فیلم بر مبنای ماشین کنترل ذهن است که نیگما برای اهداف شرورانه خود اختراع کرده است.
نیگما، که یکی از رقبای شدید بتمن است، از اختراع خود برای کنترل و مسخره کردن بتمن استفاده میکند. اما بتمن با آگاهی از این وضعیت، نیگما را از شهر خود گاتهام اخراج میکند؛ زیرا معتقد است که این ماشین قدرتمند میتواند به عنوان ابزاری برای اهداف شرورانه استفاده شود.
در همین حال، هاروی دنت، دادستان گاتهام السابق، بعد از سوختن نیمی از صورتش در یک حادثه، به یک فرد دیگر تبدیل میشود. او به عنوان یک شخصیت شرور و خبیث، قصد دارد بتمن را به هر قیمتی نابود کند و انتقام خود را از او بگیرد.
در این بین، نیگما و هاروی دنت با هم متحد میشوند تا بتمن را به طرف خود جلب کنند و او را نابود کنند. بتمن که درگیر مشکلات روحی و دردناکی است، قادر به مقابله با این دو تبهکار قدرتمند نیست و این وضعیت او را به حالتی ضعیف و ناتوان تبدیل کرده است.
در پایان، با تلاش بتمن و با کمک شخصیتهای دیگر مانند آلفرد و رابین، نیگما و هاروی دنت در پایان بهسراغ بتمن میروند. در مبارزهای سخت و هیجانانگیز، بتمن موفق به شکست دو تبهکار میشود و شهر گاتهام را از خطر نجات میدهد. اما در همین حین، هاروی دنت که دچار اختلالات روانی شده است، در پایان زندگی خود را از دست میدهد.
در نهایت، بتمن آگاه میشود که از دست دادن هاروی دنت و نابودی نیگما، نتیجهی دستکاریهای ذهنی و شرورانه آنها بوده است. او با تلاش و پشتکار خود، تصمیم میگیرد شهر گاتهام را در برابر هرگونه تهدید دیگر محافظت کند و به عنوان فردی قدرتمند و شجاع به نبرد با جرم و جنایت ادامه دهد
فیلم سرگذشت ناگوار، داستانهای لمونی اسنیکت
ما به فیلمی از جیم کری رسیدیم که نامش A Series of Unfortunate Events است و برای نگهداری آن، باید تمرینات زیادی انجام دهیم. این فیلم اقتباسی از رمان بدبیاریها اثر لمونی اسنیکت است و در سال ۲۰۰۴ توسط شرکت Paramount Pictures و با بودجهای ۱۴۰ میلیون دلار تولید شده است. این فیلم کمدی سیاهی است که طرفداران خاص خود را دارد و شاید برای هر سلیقهای مناسب نباشد. علاوه بر این، عنوان فیلم نیز حضور دارد که با نام A Series of Unfortunate Events شناخته میشود. فیلم با تهیهکنندگی والتر پارکس تولید شده و فروش بیش از ۲۱۲ میلیون دلار را تجربه کرده است.
داستان فیلم “سه کودک ثروتمند” درباره سه بچه از یک خانواده ثروتمند است که با بدبیاریهای زیادی مواجه میشوند. خانهشان در یک آتشسوزی عمدی میسوزد و پدر و مادرشان را از دست میدهند. پس از این اتفاق، آنها به سرپرستی کنت اولاف، شخصیتی بدجنس و حریص، سپرده میشوند. اولاف تنها قصد دارد ثروت این سه کودک را به دست بیاورد و اصلاً اهمیتی به رفتار خوب با آنها نمیدهد.
این بدبیاریها تنها شروعی است برای داستان تاریک و جذاب این فیلم. سه کودک به خانههای دیگری فرستاده میشوند و همیشه در معرض بدبیاریهای اولاف قرار میگیرند. هیچگاه این بدبیاریها به پایان نمیرسند و زندگی این سه کودک به یک ماجراجویی تاریک و پرهیجان تبدیل میشود.
این فیلم اثری جدید و خاص از جیم کری در ژانر کمدی تاریک است. علاوه بر تم های کمدی، فیلم نشان میدهد که جیم کری به راحتی میتواند در نقشهای دیگری هم نقش بگیرد و با بازی خود مخاطبان را شگفت زده کند. این فیلم نشان دهنده استعداد و چالش جدیدی است که جیم کری در آن قرار گرفته است و میتواند باعث تحول در کارنامه او شود.
در این فیلم، جیم کری به عنوان کنت اولاف، شخصیتی بدجنس و حریص را بازی میکند که به لطف بازی باشکوه او، مخاطبان را تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین، بازی هنرپیشههای جوان و با استعدادی مانند میلر براون، جاکسون رابرت اسکات و اوا درلینگ در این فیلم، حضور جذابیتی به فیلم میبخشد و کارگردانان را به موفقیت بیشتری میرساند.
با توجه به تریلر و تصاویر منتشر شده، “سه کودک ثروتمند” بهنظر میرسد که یک فیلم تیررس با بازیگران برجسته و داستانی تاریک و پرهیجان را به مخاطبان خود ارائه خواهد داد. این فیلم میتواند در بین طرفداران جیم کری و دوستداران ژانر کمدی تاریک، مورد استقبال قرار گیرد و به عنوان یکی از بهترین فیلمهای او در این ژانر شناخته شود.
اگر فیلم Man on the Moon از جیم کری را دیده باشید، بدون شک از فیلم مستندگونه Jim & Andy: The Great Beyond لذت خواهید برد. این مستند کاملا بازنمایی میکند که در زمان ساخت فیلم Man on the Moon، جیم کری چگونه در نقش اصلی اندی کافمن درخشید و داستان شخصیت اصلی فیلم را به تصویر کشید. کریس اسمیت با استفاده از تصاویر واقعی و مستندگونه، تلاش میکند تا فوقالعادهترین نقش جیم کری در این فیلم را به تصویر بکشد و همچنین داستان شخصیت آن را نیز به نمایش بگذارد. اگر به فیلمهای مستندگونه علاقه دارید و فیلم Man on the Moon را تماشا کردهاید، حتماً این مستند را نیز از دست ندهید.
این فیلم میتواند به شما نشان دهد که چگونه یک بازیگر موفق میتواند در نقش یک شخصیت تازه و نامعلوم، تبدیل به فردی با شخصیت و فردیتهای غیرقابل پیشبینی شود. همچنین، این مستند میتواند به شما نشان دهد که هنر و بازیگری چگونه میتواند تاثیرگذار و قدرتمند باشد و درک زیبایی و پیچیدگیهای ذهن انسان کمک کند. در مجموع، Jim & Andy: The Great Beyond یک مستند فوقالعاده است که برای هر علاقهمند به هنر و بازیگری باید دیده شود.
فیلم پسر کابلی
فیلم The Cable Guy، داستان مردی به نام استیون را روایت میکند که برای ارتباط با برنامههای محبوبش، تصمیم میگیرد تلویزیون کابلی خود را نصب کند. او با چیپ، تکنسین مسئول انجام این کار، آشنا میشود. چیپ کارش را انجام میدهد اما از استیون پولی دریافت نمیکند و به او میگوید که عاشق کار با کابل است و فعالیتهای مربوط به تلویزیون را دوست دارد.
چیپ، شخصیت عجیب و غریبی است که در زندگی شخصی خود دوستی ندارد و رفتاری عجیب و غیر قابل پیشبینی دارد. او همیشه در حال تلاش برای جلب توجه است و به استیون نیز این رفتار را نشان میدهد. استیون به تدریج متوجه میشود که چیپ به دنبال یک دوست واقعی است و این موضوع برای او پیچیده میشود.
استیون در ابتدا فقط میخواست تلویزیون کابلی خود را راهاندازی کند اما پس از آشنا شدن با چیپ، زندگی او دچار تغییراتی بزرگ و بعضا ترسناک میشود. چیپ به استیون کمک میکند تا با مشکلات خود روبرو شود و این باعث میشود تا استیون به او اعتماد کند.
اما در نهایت، استیون متوجه میشود که چیپ دارای شخصیتی خطرناک است و تمام این رفتارهای عجیب و غریبش به دلایلی عمیق تر از آنچه که فکر میکرده بود، برمیگردد. او سعی میکند تا این مشکل را حل کند اما با مشکلات بیشتری روبهرو میشود.
در نهایت، استیون با کمک دوستانش، مشکلاتش را حل میکند و از شخصیت عجیب چیپ فاصله میگیرد. او متوجه میشود که ارتباطات واقعی و دوستیهای حقیقی بسیار ارزشمند تر از تلویزیون و برنامههای محبوبش هستند.
در نهایت، استیون متوجه میشود که تلویزیون کابلی ممکن است به او ارزشمند باشد اما ارتباطات و روابط انسانی ارزشمندتر از آن هستند و این باعث میشود تا او به دنبال دوستی و ارتباطات واقعیتر با مردم باشد.
فیلم “پسر کابلی” در سبک کمدی تاریک ساخته شده است و از سایر فیلمهای کمدی معمولی به شدت تفاوت دارد. بازی فوق العاده جیم کری و متیو برودریک توسط منتقدین و علاقه مندان به سینما تحسین شده و به راحتی به یکی از بهترین فیلم های جیم کری تبدیل شده است. این فیلم در سال ۱۹۹۶ توسط استودیو سلمبیا پیکچرز با بودجهای ۴۷ میلیون دلار تولید و اکران شد. با توجه به طبیعت تاریک کمدی این فیلم، فروش آن به مرز ۱۰۳ میلیون دلار نرسید.
فیلم دوستت دارم فیلیپ موریس
با این حال، این فیلم نه تنها داستان عشقی غیرمعمول را به تصویر میکشد، بلکه همچنین پیامی قدرتمند را درباره قدرت عشق و قدرت تصمیمگیری برای زندگی بهصورت حقیقی و بدون ترس از قضاوتهای دیگران منتقل میکند. بازی جیم کری و یوان مکگرگور بهعنوان زندگیبخشی و همچنین عشقی که هر دو کاراکتر با هم دارند، بسیار قابل تحسین است و تصاویر و موسیقی فیلم نیز احساسات عمیقی را در بین تماشاگران بهوجود میآورد. در کل، I Love You Phillip Morris یک فیلم متفاوت، جذاب و پراحساس است که قطعاً بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای درام عاشقانه میتواند بهحساب آید.
این فیلم از کتابی به نام عاشقتم فیلیپ موریس: داستان واقعی زندگی، عشق و فرار از زندان” ساخته شده است. در ابتدا، فیلم با مخالفتهای زیادی روبرو شد، اما پس از اکران، به دلیل خندهدار بودن و مفهوم مهمی که به صورت کمدی به مخاطبان منتقل میکند، توجه بسیاری را به خود جلب کرد. فیلم “عاشقتم فیلیپ موریس” در سال ۲۰۰۹ توسط آندرو لازار تهیه شد و توسط استودیو EuropaCorp با بودجهای ۱۳ میلیون دلاری ساخته شد. در گیشهها نیز با فروش ۲۱ میلیون دلاری، موفقیتهای بسیاری را به دست آورد.
فیلم مرد بلهقربانگو
در ایران، فیلم “Yes Man” به شدت به حواشی مختلفی برخورد کرد، اما ما قصد نداریم به آنها پرداخت کنیم. این فیلم درباره افرادی است که با رد کردن همه چیز و همه کسانی که در زندگی خودشان با آنها روبرو میشوند، خود را از جهان جدا میکنند و این موضوع باعث میشود که دید تاریکی نسبت به اطرافیان خود داشته باشند. انسان باید بلد باشد که از کلمه “نه” به درستی استفاده کند، اما نه در هر موقعیت و در مقابل هر فردی. فیلم “Yes Man” در سال ۲۰۰۸ میلادی توسط ریچارد دی زانوک تهیه شده و با بودجهای بالغ بر ۷۰ میلیون دلار توسط استودیو Village Roadshow Pictures تولید شده است.
این فیلم با فروش بیش از ۲۲۴ میلیون دلار، یکی از فیلمهای پرفروش سال ۲۰۰۸ بود.در فیلم روایتگر زندگی، ما با مردی به نام کارل آشنا میشویم که پر از منفیگرایی است و به هر چیزی که در زندگیش رخ میدهد، با بیتفاوتی و انکار پاسخ میدهد. او معتقد است که هیچ چیز در زندگیش ارزش ندارد و همه چیز تلاش بیهودهای است. اطرافیان وی از این اخلاق منفی و تنها از «نه» گفتن خسته شدهاند و تلاش میکنند تا او را به فهمیدن اهمیت پاسخهای مثبت در زندگی ترغیب کنند.
در این بین، کارل به دعوت دوستش در یک همایش درباره پاسخهای مثبت شرکت میکند. در این همایش، کارل با تجربههای جدیدی مواجه میشود و متوجه میشود که پاسخهای مثبت و موثر چه تاثیری در زندگی او و ارتباط با اطرافیانش دارند. او درک میکند که تنها از «نه» گفتن جواب درستی نیست و باید به پاسخهای مثبت و بازبینی کردن روی زندگی گوش دهد.
با گذشت زمان، کارل به یک فرد مثبتاندیش تبدیل میشود و دستاوردهای بزرگی کسب میکند. او با اینکه تغییراتی در زندگیش ایجاد میکند، اما همچنان با اصرار به اخلاق منفی خود همراه است. اما با کمک دوستش و تجربههایش در همایش، او توانسته دیدگاهش را تغییر دهد و به فردی بیشتر بازبینی شده و مثبتاندیش تبدیل شود.
پس از این تغییر، زندگی کارل دستخوش تغییرات مثبت زیادی میشود. او درک میکند که پاسخهای مثبت و بازبینی کردن به زندگی میتواند به او کمک کند تا رابطههای خود را با اطرافیانش بهبود بخشد و در نهایت باعث شود که او به خودش و زندگی خود ارزش بدهد.
در نهایت، کارل به فردی با اعتماد به نفس و پر از امید تبدیل میشود و با اینکه تلاشهای بسیاری برای تغییر دیدگاهش صورت گرفته است، اما او توانسته به عنوان یک روایتگر زندگی برای دیگران نمونهای از اثربخشی پاسخهای مثبت باشد.
فیلم من، خودم و آیرین
بعد از استقبال عمومی از فیلم دیوانهوار Dumb and Dumber که با همکاری جیم کری و برادران فارلی ساخته شد، آنها حدود نیم دهه بعد باز هم با همکاری هم فیلمی را به نام Me, Myself & Irene تولید کردند. این فیلم، اولین فیلم جیم کری در قرن جدید بود و به دلیل بازی فوقالعاده او در آن، قطعا یکی از بهترین فیلمهای او بهشمار میرود. Me, Myself & Irene در سال ۲۰۰۰ میلادی توسط استودیو Conundrum Entertainment بههمراه بردلی توماس ساخته شد و با بودجهای ۵۱ میلیون دلاری تولید شد. این فیلم در گیشههای فروش نسبتا خوب، حدود ۱۵۰ میلیون دلار را به نام خود ثبت کرد.
بیشتر بخوانید: تاریخ اکران انیمیشن سریالی سوسیس پارتی
جیم کری در این فیلم نقش دو شخصیت کاملا متفاوت را بازی می کند و به طرز استادانه ای از عهده این کار چالش برانگیز بر می آید. داستان حول محور یک افسر پلیس ساده به نام چارلی است که مدام دست کم گرفته می شود و هیچکس از جمله همسرش او را جدی نمی گیرد. فشار روانی باعث می شود که شخصیت دیگری به نام هنک به دلیل اسکیزوفرنی در او متولد شود. هنک کاملاً برعکس چارلی است – یک افسر پلیس سرسخت و باهوش.
این پویایی یک خط داستانی بسیار جذاب ایجاد می کند. اگر از طرفداران جیم کری هستید، می توانید از تماشای او در نقش دو شخصیت متفاوت لذت ببرید و از مهارت های بازیگری استادانه اش شگفت زده شوید.
فیلم بروس قادر مطلق
میتوان جیم کری را یکی از بهترین بازیگران کمدی در تاریخ سینما نامید و فیلم Bruce Almighty را یکی از برجستهترین آثار او دانست. او در این فیلم نقش یک خبرنگار تلویزیونی به نام بروس نولان را بازی میکند که از زندگیاش ناراضی است و از خدا برای دادن قدرت خواسته میکند. خدا این درخواست را به او میدهد و بروس بدون این که بداند چه مسئولیتهایی به دوش دارد، قدرت خدا را به عهده میگیرد.
در طول فیلم، بروس با استفاده از قدرت خود به شکلی کمدی و خندهدار با مشکلات زندگی افراد پیرامونش برخورد میکند و در نهایت درک میکند که قدرت خدا برای هدایت دیگران نیست و این قدرت را باید با مسئولیت و عشق به دیگران به کار بگیرد.
فیلم Bruce Almighty در کنار خندههای فراوان، پیامهای مهمی نیز به مخاطبان میرساند. پیامهایی مانند اینکه همه انسانها با مشکلاتی در زندگی خود روبرو هستند و برای هدایت آنها به خدا نیاز داریم و همچنین اینکه قدرت خدا برای انجام نقشی در زندگی ما نیست و ما باید با انتخابهای خود مسیر زندگی خود را تعیین کنیم.
Bruce Almighty با بازیگران بسیار مشهور و تولید شرکتی با سابقه، به عنوان یکی از موفقترین فیلمهای سال ۲۰۰۳ میلادی شناخته میشود و با درآمد زیادی که به دست آورد، جایگاه ویژهای در صنعت سینما به خود اختصاص داد. این فیلم برای اولین بار به نمایش درآمد و ظهور قدرت کمدی جیم کری در دنیای سینما بود و تا به حال بارها باعث خنده و شادی مخاطبان شده است.
در فیلم “روایتگر زندگی”، ما با شخصیت بروس نولان، یک گزارشگر خبر، آشنا میشویم. او در یک روز تصمیم میگیرد که به خاطر تجربههای بدی که در زندگیش داشته است، از زندگی خود ناراضی شود و به خدا شکایت کند. خدا، که در این فیلم توسط مورگان فریمن نقشآفرینی میکند، به دعای بروس پاسخ میدهد و تلاش میکند تا او را به عنوان یک شخص با قدرتهای خدا قرار دهد تا ببیند آیا او میتواند به جای خدا دنیا را اداره کند یا خیر.
با این قدرتهای جدید، بروس میتوانست هر کاری را که میخواست انجام دهد. اما به مرور زمان، مشکلات مردم دنیا برای او به چالشی تبدیل میشود و او مجبور میشود با هزاران مشکل و مشکلات مختلف سروکله بزند. با این حال، با تلاش و تلاش بروس، او به تدریج میفهمد که قدرت بیشتری برای جلوگیری از مشکلات و بهبود زندگی مردم دارد. او به مرور زمان به یک قهرمان برای مردم میشود و با استفاده از قدرتهای خود، مشکلات را به تدریج از بین میبرد.
در نهایت، بروس به این نتیجه میرسد که او نمیتواند به جای خدا اداره دنیا را بر عهده بگیرد، اما میتواند با استفاده از قدرتهای خود به مردم کمک کند و جهان را بهتر کند. او در نهایت تصمیم میگیرد که به جای شکایت از زندگی، از قدرتهای خود برای کمک به دیگران استفاده کند و به عنوان یک روایتگر زندگی بهتر و مثبت برای مردم دنیا باقی بماند.
فیلم مرد روی ماه
با ورود به فیلم مستندگونه Man on the Moon، به بیوگرافی کمدین اندی کافمن، با بازی جیم کری، رسیدیم. این فیلم که ترکیبی از بیوگرافی و کمدی است، برخی از منتقدین و علاقمندان سینما را به عنوان بهترین نقش جیم کری توصیف میکند، اما بسیاری از نظرات مخالف هم وجود دارد. فیلم Man on the Moon در سال ۱۹۹۹ توسط شرکت British Broadcasting Corporation تولید شده است و دارای بودجهای حدود ۶۰ میلیون دلار بود، اما فروش آن بیش از ۵۰ میلیون دلار نبود.
بی توجه به فروش ناچیز این فیلم، اگر دوستدار فیلمهای جیم کری هستید، مطمئناً خوشحال میشوید که آن را تماشا کردهاید. این فیلم بسیار جذاب و سرگرمکننده است و شما را از ابتدا تا انتها سرگرم خواهد کرد. داستان فیلم درباره زندگی حرفهای و شخصی اندی کافمن است که از دوران بچگی تا اوج موفقیتش در نمایشهای تلویزیونی را به تصویر میکشد. همچنین در این فیلم، تصاویری از اجراهای برجسته کافمن در برنامههای مختلف تلویزیونی نیز وجود دارد که جذابیت آن را دو برابر میکند.
فیلم خنگ و خنگتر
سری فیلم های فانتزی “خنگ خنگتر” یکی از به یاد ماندنیترین نقشهای جیم کری بود، که برای بسیاری از طرفداران، فیلمهای این مجموعه سینمایی نقطه اوج دوران فعالیت هنری او را نشان میدهد. اولین فیلم این مجموعه در سال ۱۹۹۴ به کارگردانی پیتر فارلی و نویسندگی برادرش، بابی فارلی ساخته و در سینماها اکران شد.
با فروش بیش از ۲۵۰ میلیون دلار، این فیلم با بودجه ۱۵ میلیون دلاری خود، یکی از پرفروشترین فیلمهای کمدی تاریخ شد. موفقیت فیلم اول، باعث شد که قسمت دوم آن در سال ۲۰۰۳ ساخته شود. اما متأسفانه، قسمت دوم “خنگ خنگتر” نتوانست موفقیت قسمت اول را تکرار کند و با نمره امتیاز ۱۹ و فروش ۴۰ میلیون دلاری، به عنوان یکی از تاریکترین نقاط تاریخ این مجموعه سینمایی به یاد مانده است.
با این وجود، قسمت آخر مجموعه احمق و احمقتر که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، توانست به حدودی شکست قسمت دوم را جبران کند و به فروش نسبتا خوبی از ۱۷۰ میلیون دلار دست پیدا کند. داستان این مجموعه درباره دو دوست بسیار مهربان و در عین حال احمق است که یکی از آنها راننده ماشین خود را برای افراد مختلف و دیگری مسئولیت نگهداری و تمیز کردن سگهای خانگی را بر عهده دارد. اما به دلایلی در ابتدای فیلم، هر دوی آنها از کار اخراج میشوند و داستان زندگی آنها برای ادامه دادن داستان اصلی فیلمهای این مجموعه سینمایی را شکل میدهد.
فیلم ایس ونچورا: کارآگاه حیوانات
مقاله این بار به قسمت دوم مجموعه سینمایی ایس ونچورا، یعنی فیلم Ace Ventura: When Nature Calls، میپردازد. این فیلم که در سال ۱۹۹۵ میلادی منتشر شد، در رتبه پنجم بهترین فیلمهای جیم کری قرار دارد. اما قبل از آن، بهتر است یک نگاهی به فیلم نخست این مجموعه یعنی فیلم Ace Ventura: Pet Detective بیندازیم.
فیلم Ace Ventura: Pet Detective، که در سال ۱۹۹۴ میلادی توسط استودیو Morgan Creek Productions تهیه شد، با بودجهای بالغ بر ۱۵ میلیون دلار تولید شد. این فیلم کمدی، که به تهیهکنندگی جیمز رابینسون ساخته شد، با فروش عالی ۱۰۸ میلیون دلاری نیز موفقیت زیادی را به دست آورد.
در این فیلم، جیم کری در نقش Ace Ventura، یک دتکتیو خصوصی و عاشق حیوانات، به دنبال یک دلفین گمشده است. او در این راه با مشکلات و موانع بسیاری مواجه میشود، اما با استفاده از استعدادهای خاص خود موفق به پیدا کردن دلفین محبوبش میشود.
این فیلم که با بازیگری کورتنی کاکس، ستاره سریال محبوب فرندز، همراه است، برای طرفداران کورتنی نیز بسیار جذاب خواهد بود. میتوانید او را در دوران قبل از سریال فرندز در این فیلم کمدی در کنار جیم کری تماشا کنید.
در نهایت، اگر عاشق فیلمهای کمدی و ماجراجویی هستید، حتما فیلم Ace Ventura: Pet Detective را از دست ندهید و لذت ببرید.
داستان فیلم درباره شخصیت ایس ونچورا میگذرد؛ شخصی که عاشق حیوانات است و خودش را کارآگاه حیوانات میداند. ایس به عنوان یک تحقیقگر حیوانات، همیشه در تلاش است تا رازهای جالب و جذابی را درباره حیوانات کشف کند و در مورد آنها بیشتر بیاموزد.
اما یک روز، دلفین تیم فوتبال میامی دلفینز به نام “بابی” توسط یک خبرنگار به نام “کارل” دزدیده میشود. ایس که بسیار به دلفینها علاقهمند است، بعد از شنیدن این خبر، روی تحقیقاتش برای پیدا کردن بابی تمرکز میکند.
با کمک کارل، ایس به سرعت نخستین سرنخهای این پرونده را پیدا میکند. او دوست دارد تا با تحقیق درباره بازیکنان و حتی مدیران این باشگاه دلفین دزدیده شده، به دلیل این جرم پی ببرد. در این مسیر، اتفاقات بسیار جذاب و جالبی رخ میدهد که به او کمک میکند تا راز بابی را کشف کند.
ایس در این مسیر با مشکلات و موانع زیادی روبرو میشود، اما با استفاده از تواناییهایش به عنوان کارآگاه حیوانات، او توانستهاست تا به جواب نهایی برای این پرونده برسد. او با دلفینها و سایر حیواناتی که در این باشگاه زندگی میکنند، دوست میشود و با همکاری آنها، معمای اصلی داستان را حل میکند.
این فیلم با صحنههایی از دلفینهای جذاب و دوستداشتنی، هیجان و ماجراجوییهای فراوان، و روابط دوستانه بین حیوانات و انسانها، برای تماشاگرانش سرگرمکننده و جذاب است. ایس ونچورا با تلاش و پشتکارش، نشان میدهد که هیچ چیز نمیتواند جلوی علاقهاش به حیوانات و تحقیقات درباره آنها را بگیرد و همیشه در تلاش است تا به جایی برسد که بتواند آنها را محافظت کند و معنای واقعی دوست داشتن حیوانات را به دیگران نشان دهد.
فیلم ماسک
در سال 1994 می توان آن را یکی از مهم ترین و موفق ترین سال های فعالیت هنری جیم کری دانست. سالی بود که فیلمهایی مانند نقاب و گنگ و احمق با بازیهای فوقالعادهاش به اکران رفتند. نقاب نه تنها یکی از بهترین فیلمها و بازیهای جیم کری است، بلکه یکی از محبوبترین فیلمهای او در کشورمان است. این یک فیلم ابرقهرمانی است که از تمام فیلم های ابرقهرمانی دیگری که دیده ایم متمایز است.
این فیلم بر اساس کتابی کمیک به همین نام ساخته شده و حتی نامزد دو جایزه اسکار نیز شده است. این فیلم به تهیه کنندگی رابرت انگلمن و با بودجه 20 میلیون دلاری در سال 1994 اکران شد و با 352 میلیون دلار فروش در گیشه موفق شد.داستان فیلم درباره استنلی، یک کارمند ساده در بانک است که از زندگی یکنواخت و خسته کننده خود خسته شده است. یک روز، پس از خراب شدن ماشینش، استنلی روی پل توقف میکند و در همان زمان یک ماسک عجیب و غریب را درون آب مییابد. او این ماسک را به خودش میدهد و آن را به عنوان یک جواهر نگه میدارد.
اما روز بعد، استنلی متوجه میشود که این ماسک قدرتهای خارقالعادهای دارد. هر کسی که ماسک را بر روی صورتش بگذارد، به فردی ابرانسانی تبدیل میشود. استنلی در ابتدا شگفتزده و هیجانزده است، اما به زودی متوجه میشود که این قدرت همراه با خطرات زیادی نیز میآید.
با توجه به این قدرت، استنلی به طور مخفیانه از آن استفاده میکند و به شخصیت ابرانسانی خود تبدیل میشود. او به راحتی وظایف روزمره خود را انجام میدهد و با قدرتهایش مردم را به انجام کارهای خیرخواهانه ترغیب میکند. اما این قدرت نیز باعث میشود که استنلی همواره در معرض خطر باشد، زیرا افراد شرور به دنبال گرفتن ماسک او هستند.
در این حال، استنلی با یک زن جوان به نام لیزا آشنا میشود که به او کمک میکند تا با این قدرت به درستی کنار بیاید و از خطراتش جلوگیری کند. لیزا به استنلی یادآوری میکند که قدرتهای خارقالعاده انسان را همراه با مسئولیتهای بزرگ قرار میدهد و این مسئولیتها را نباید فراموش کند.
در این حال، افراد شرور به دنبال استنلی و ماسکش هستند و تمام تلاش خود را میکنند تا آن را به دست بیاورند. اما استنلی و لیزا با قدرتهای خود و با همکاری با یکدیگر، موفق به جلوگیری از فروش ماسک به افراد شرور میشوند.
در پایان، استنلی متوجه میشود که این قدرت نه تنها میتواند برای کمک به دیگران استفاده شود، بلکه میتواند به او کمک کند تا زندگی خود را نیز بهتر کند. او تصمیم میگیرد که این قدرت را به خیر و بخت انسانها اختصاص دهد و به عنوان یک قهرمان در میان مردم شناخته شود.
داستانی که نشان دهنده مسئولیتهای بزرگ قدرتهای خارقالعاده است و نشان میدهد که با مسئولیتهایی که داریم، باید مراقب عملکردمان باشیم و قدرتهای خود را به نحو مناسب استفاده کنیم.
فیلم دروغگو دروغگو
فیلم دروغگو یکی از آثار جیم کری است که توسط بسیاری به عنوان بهترین فیلم این بازیگر محبوب تلقی میشود. این فیلم درباره یک پسر به نام فلچر است که پسر یک وکیل دروغگو است و آرزو میکند که پدرش دیگر نتواند دروغ بگوید. در روز تولدش، فلچر این آرزو را میکند و در نتیجه پدرش به مدت ۲۴ ساعت نمیتواند دروغ بگوید. این باعث مشکلاتی برای پدرش در انجام کارهایش میشود، اما در این مسیر فلچر متوجه میشود که بدون دروغ گفتن هم میتوان به کمک یک موکل دفاع و او را تبرئه کرد.
این فیلم نشان میدهد که دروغها چگونه میتوانند دردسرهای بیشتری را به همراه داشته باشند و توصیه میکند که بهتر است همواره راستی را بگوییم.
این فیلم با نشان دادن داستان فلچر، به مخاطبان نشان میدهد که گاهی اوقات دروغهایی که ما میگوییم به نظر میرسد که مشکلاتمان را حل کنند، اما در واقع میتواند به مشکلات بیشتری منجر شود. دروغها میتوانند روابط را خراب کنند، اعتماد را به خطر بیندازند و باعث شکست در کارهای مهم شوند.
علاوه بر این، فیلم دروغگو به ما یادآوری میکند که در برخی مواقع، حتی اگر دروغ بگوییم تا به مشکلات خود برسیم، در نهایت با راستی و صداقت میتوانیم از این مشکلات خارج شویم. دروغها ممکن است به ما کمک کنند تا موقتاً از مشکلات فرار کنیم، اما در نهایت به ما ضرر میرسانند.
در کل، فیلم دروغگو یک درس قابل ارزش در مورد اهمیت راستی و صداقت است. ما باید به خودمان یادآوری کنیم که همواره باید راستی را بگوییم و از دروغها پرهیز کنیم. در نهایت، راستی و صداقت به ما کمک میکند تا روابط قویتری برقرار کنیم، خودمان را با اعتماد به نفس بیشتری ببینیم و موفقیتهای بیشتری را در زندگی برای خودمان بسازیم. فیلم دروغگو به ما یادآوری میکند که راستی و صداقت همیشه مهمترین کلید برای موفقیت و شادی است.
ایفای نقش جیم کری در فیلم دروغگو دروغگو بهقدری حسابشده و فوقالعاده است که بهخاطرش در مراسم گلدن گلوب نامزد کسب این جایزه شد اما به دلیل اعلام دروغ درباره اینکه او به این جایزه نامزد شده، دستش از آن کوتاه ماند. این فیلم دومین همکاری میان جیم کری و تام شادیاک است و قبلا در فیلمهای Ace Ventura: Pet Detective و Bruce Almighty با هم همکاری داشتهاند.
همچنین، جیم کری و تام شادیاک در همین فیلم نیز به عنوان بازیگران اصلی حضور دارند. فیلم در سال ۱۹۹۷ میلادی توسط استودیو Imagine Entertainment تولید و با بودجهای ۴۵ میلیون دلاری ساخته شد. فیلم در گیشهها هم علاوه بر فروش خوب، نامزد دریافت جایزههای مختلفی نیز شد و در نهایت توانست ۳۰۵ میلیون دلار فروش داشته باشد.
فیلم نمایش ترومن
داستان فیلم نمایش ترومن احتمالا یکی از منحصربهفردترین داستانهایی است که جیم کری ساخته است. فیلمی که در آن شخصیت ترومن، یک کارمند بیمه، بهطور ناخودآگاه در مییابد که تمام زندگیاش به عنوان یک برنامه تلویزیونی بهصورت زنده و بدون وقفه به میلیونها نفر در سراسر جهان پخش میشود. بهعبارت دیگر، زندگی واقعی او یک نمایشنامه بوده و تمام اتفاقاتی که در آن رخ میدهند، به دلیل برنامهریزی شده و کنترل شده است.
ترومن که همواره در این برنامه تلویزیونی باور داشته است که او در یک شهر عادی زندگی میکند، پس از مدتی متوجه میشود که زندگیاش بهطور کامل تحت کنترل شرکتی است که برنامه تلویزیونی را تولید میکند. او با این حقیقت مواجه میشود که خانواده، دوستان و حتی همسرش نیز بازیگرانی هستند که برای اجرای برنامه استخدام شدهاند. ترومن، که از این حقیقت شوکه میشود، تصمیم میگیرد تا برای رسیدن به حقیقت زندگی خود تلاش کند.
او با سختیهای بسیاری مواجه میشود اما با کمک تصادفاتی، موفق به فرار از شهر و ورود به دنیای واقعی میشود. در این دنیای جدید، ترومن با حقیقتهای تلخی مواجه میشود که در مورد فراگیری برنامه تلویزیونی و تاثیر آن بر جامعه واقعی است. او درگیر دغدغههای اخلاقی میشود و در نهایت تصمیم میگیرد که به عقاید و ارزشهای خود پایبند باشد و برای شکستن این برنامه تلاش کند.
در پایان، ترومن متوجه میشود که حقیقتی که در گذر زمان به دنبال آن بوده، بهترین گزینهای بوده و او توانسته است زندگیاش را به دست خودش بگیرد و به عقیدههایش پایبند باشد. او به دنبال رهایی از زندگی مصنوعی و پوشیدن ماسکی از جهان واقعی نبود، بلکه به دنبال حقیقت واقعی زندگی بود.
بدون شک، در تصاویری که از زندگی ترومن نمایش داده شده است، لحظات بسیار خنده دار و جذابی وجود دارد که این فیلم را به یک اثر سرگرم کننده تبدیل می کند. فیلم The Truman Show که در سال ۱۹۹۸ توسط استودیو Scott Rudin Productions با بودجه ۶۰ میلیون دلار تولید و با فروش نسبتا خوبی به مبلغ ۲۶۰ میلیون دلار پشت سر گذاشت، یکی از فیلم های کمی است که داستانی مانند داستان فیلم The Truman Show را دارد و این موضوع آن را به یک گزینه بسیار مناسب برای تماشای شما تبدیل می کند، به خصوص اگر طرفدار فیلم های کمدی و فیلم های جیم کری باشید.
فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک
در این مقاله، بهترین فیلم جیم کری را بررسی میکنیم، فیلمی که بین تمام فیلمهای او به عنوان یکی از بهترین تیمهای بازیگری شناخته میشود. این فیلم تحت عنوان Eternal Sunshine of the Spotless Mind شناخته میشود و در سبک کمدی عاشقانه و علمی تخیلی قرار دارد.
این فیلم در سال ۲۰۰۴ توسط استودیو Anonymous Content با تهیهکنندگی استیو گولین تولید شد. بودجهی تولید آن حدود ۲۰ میلیون دلار بود و در گیشهها نیز با فروش ۷۵ میلیون دلاری موفقیت زیادی کسب کرد.
Eternal Sunshine of the Spotless Mind داستان عاشقانهای است که با استفاده از عناصر روانشناختی، تصویری عالی از یک رابطه عاشقانه را به نمایش میگذارد. در این فیلم، جوئل بارش و کلمنتین کرسیل، دو عاشق که پس از جدایی، تصمیم میگیرند که خاطراتشان را از ذهنشان پاک کنند، با یکدیگر دوباره ملاقات میکنند. اما در طول فرآیند پاک کردن خاطرات، جوئل پشیمان میشود و میخواهد از این فرآیند برگردد و…
فیلمنامه این فیلم نیز در مراسم اسکار بسیار موفق عمل کرد و جایزه بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را به خود اختصاص داد. همچنین، کیت وینسلت نیز برای نقشآفرینی در این فیلم، نامزدی جایزه بهترین بازیگر زن را کسب کرد.
بازیگران این فیلم نیز به عنوان یکی از بهترین تیمهای بازیگری شناخته میشوند. جیم کری و کیت وینسلت در این فیلم به شکل فوقالعادهای بازی کردهاند و این بازیها باعث شده است که این فیلم بین مخاطبان و منتقدان محبوبیت زیادی کسب کند.
در نهایت، فیلم Eternal Sunshine of the Spotless Mind به عنوان یکی از بهترین فیلمهای جیم کری برای دیدن توصیه میشود. این فیلم با داشتن داستانی جذاب و عناصر روانشناختی قوی، به خوبی نشان میدهد که چرا جیم کری به عنوان یکی از بهترین بازیگران هالیوود شناخته میشود.
داستان این فیلم درباره حذف خاطرات انسانها میباشد؛ خاطراتی که برخی از افراد نمیخواهند آنها را به یاد بسپارند و با پیشرفت تکنولوژی میتوانند آنها را فراموش کنند. دو شخصیت اصلی این داستان، کلمنتاین و جول، قبل از تصمیم به پاک کردن خاطرات خود، یکدیگر را میشناختند و پس از حذف خاطرات، دوباره به سمت هم کشیده شدند. اگر شما از فیلمهای کمدی لذت میبرید، حتما این فیلم کمدی و علمی تخیلی را با بازیگران برجسته مانند جیم کری، کیت وینسلت، کیریستن دانسک و مارک روفالو تماشا کنید.
لطفا پیشنهادات و نظرات خود را درباره بهترین فیلم های جیم کری در زیر بنویسید. ما به دنبال شنیدن انتقادات و پیشنهادات شما هستیم تا بتوانیم این فهرست را بهبود ببخشیم و بهترین تجربه را برای شما و سایر علاقمندان به سینما ارائه دهیم. ممنون از همراهی شما.
از میان بهترین فیلم های جیم کری میتوان به فیلم خنگ و خنگتر، فیلم ماسک، فیلم نمایش ترومن و فیلم پسر کابلی اشاره کرد.
از فیلم های جدید جیم کری میتوان به فیلم سونیک ۱ و سونیک ۲ اشاره کرد. او همچنین در سریال Kidding محصول سال 2018 الی 2020 ایفای نقش کرده است.
یک پاسخ
عالیه