با حضور کانگ در فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا، قبیلهی اونجرز قرار است به وجود آیندهی ایشان نظارت کند. اما آیا این قبیله موفق خواهد بود و اتفاقات فیلمهای آینده را کنترل خواهد کرد؟
بعد از پایان فاز چهارم دنیای سینمایی مارول، که در آن ما شاهد بالا و پایینهای زیادی از محصولات سینمایی و تلویزیونی این مجموعه محبوب و پولساز بودیم، حالا فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا به عنوان شروع فاز پنجم دنیای سینمایی مارول در حال ساخت است. در دو فصل اول فیلم “مرد مورچهای”، ما شاهد ماجراجوییهای شخصیت اسکات لنگ به همراه هوپ و سایر شخصیتها بودیم که این موضوع باعث شد که آن بسیار محبوب باشد. اما از همان زمان، بسیاری اعتقاد داشتند که این شخصیت میتواند نقش مهمتری در مجموعه داشته باشد.
این فرصت به شخصیت کانگ فاتح داده شده است تا پیش زمینه مهمی برای اتفاقات دو قسمت آینده فیلم Avengers ایجاد کند. با توجه به اهمیت فیلم در آینده دنیای سینمایی مارول، بدون شک انتظارات بالایی از آن وجود دارد و شروع فیلم بیشتر به یاد دو قسمت اول فیلم مرد مورچه ای میآورد. هرچند که در ابتدای فیلم صحنههای غیر ضروری مثل فعالیتهای هوپ و کسی وجود دارد که ممکن است کمترین انتظار را از این فیلم داشته باشیم، اما باز هم شروع فیلم تقریبا همان چیزی است که از این فیلم انتظار داریم.
اما آشکار شدن راز تاریک جنت ون داین و ورود شخصیتها به دنیای کوانتومی، تمامی ماجراها را دچار تغییر کرده است. حالا شخصیتها با تهدید ناشناختهای روبهرو شدهاند که در صورت آزادی، میتواند زندگی دنیاهای بسیاری را به خطر بیندازد. اما هر ایدهای نیازمند پرداخت مناسب است و باید به درستی در یک فیلم پیادهسازی شود. در فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا نیز اتفاقی اتفاق افتاده است که ایدههای جالب و نسبتا متفاوتی در MCU به کار برده شدهاند. اما با توجه به خودزنی کامل و مجموعهای از اشتباهات باورنکردنی، این ایدهها به درستی پیادهسازی نشدهاند.
فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا به چند هدف مختلف میپردازد. اولین هدف آن این است که شخصیت مرد مورچهای را تقویت کند و نشان دهد که او میتواند نقش مهمتری را در آینده بههمراه واسپ و دخترش ایفا کند. در بخش دوم، این فیلم قصد دارد تا داستانهای جالب و هیجانانگیز شخصیت مرد مورچهای را در قلمرو کوانتومی به تصویر بکشد. سومین هدف این فیلم، معرفی شخصیت کانگ فاتح است و نشان دهد که چرا باید نگران او باشیم و چرا او تهدیدی بزرگتر از تانوس برای جهان است.
پس از ورود به دنیای کوانتومی، فیلم مسیری متفاوت و جدید را دنبال میکند. به نظر میرسد که کارگردان فیلم، پیتون رید، با الهام گرفتن از اثرهایی مانند جنگ ستارگان، تصمیم گرفته است تا به فیلمهای MCU شخصیت و جان تازهای ببخشد. اگر چه در نیمه اول فیلم تلاش زیادی شده است تا کاری متفاوت ارائه شود، اما هویت فیلم در این بین گم شده است. به نظر میرسد فیلم هویت خود را ندارد و در میان ایدههای مختلف، راه خود را گم کرده و سعی دارد با چسباندن به هرچیزی که میتواند، به شکلی متفاوت و جدید تبدیل شود.
با این حال، فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا روند سریعی دارد و میتواند برای یک بیننده عادی که صرفا به دنبال سرگرمی است، جذاب باشد. اما به همان اندازه، میتواند برای یک طرفدار فیلمهای مارول ناامید کننده باشد. اولین و بزرگترین مشکل فیلم مرد مورچه ای ، کمبود هویت کامل آن است. از یک طرف، سعی دارد تا اهمیت مرد مورچه ای را در دنیای مارول افزایش دهد، اما در عین حال به دنبال توسعه زمینه برای فیلم انتقام جویان بعدی است. این امر میتواند باعث نارضایتی بسیاری از طرفداران مارول شود که تنها میخواهند ماجراجوییهای همیشگی اسکات لنگ را ببینند.
به هر صورت، در فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا، کانگ فاتح نقش مهمی خواهد داشت و میتواند یکی از بزرگترین تهدیدهایی باشد که اونجرز تا به حال با آن روبرو شدهاند. حضور او میتواند تغییرات بزرگی در دنیای مارول به وجود بیاورد و نقش مهمی در سرنوشت این دنیا داشته باشد. در حال حاضر، جزئیات بیشتری درباره داستان و نقش کانگ در فیلم مشخص نشدهاند، اما اطلاعات بیشتری در آینده قطعاً منتشر خواهند شد.
در مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا مسئلهی خطرناک این است که ورود شخصیت اصلی شرور جدید میتواند باعث سقوط سریال شود. در حالی که ورود کانگ به فیلم به نوعی افزودن یک لایهی خوب به داستان محسوب میشود، اما او باعث بروز مشکلات زیادی میشود. آیا او فقط یک شخصیت جدید است که انتقامجویان باید با او مقابله کنند؟ چقدر قدرتمند است و چه خطراتی به همراه خود میآورد؟ اما هر چه پیش میرویم، ترسناکی کانگ کمکم از بین میرود و او به نظر میرسد که دیگر همان شخصیت خطرناک قبلی نیست.
آیا واقعا کانگ توانایی شکست دادن اونجرز را دارد؟ این گفتهها از سوی اون میآید، اما واقعیت این است که او نه تنها نمیتواند اونجرز را بلکه حتی نمیتواند انت من و واسپ و دیگران را هم شکست دهد و از لشکر مورچهها نیز به بدترین شکل شکست میخورد. اگرچه جاناتان میجرز با بازی خوب خود موفق به نقش خود شده است، اما مشکل اصلی فیلم از نویسندگی بدی که انجام شده است، آغاز میشود.
نویسندگی فیلم “کانگ”، از آغاز تا پایان، به خوبی نشان دهنده ناشیانه بودن آن است. از روند داستان کانگ تا سرنوشت نهایی این شخصیت و از آنجا به دیالوگهای عجیب و غریب در فیلم، این نویسنده فیلم، کار خود را با هوش و ذکاوت انجام داده است. او در واقع همان نویسنده فیلم “Avengers: The Kang Dynasty” است و این فرصت را داشت تا با ارائه یک داستان با ریسک بالا، کانگ را به تصویر بکشد که او به مراتب مرگبارتر و خطرناکتر از تانوس باشد و نتواند حتی جلوی یک شورش را بگیرد.
این نشان دهنده هوش و توانایی نویسنده فیلم در خلق شخصیتهای مرموز و پیچیده است که تا انتهای فیلم، مخاطبان را به خود جذب میکنند. مارول با فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا، نشان داد که میتواند با داشتن یک داستان جذاب و پر ریسک، شخصیتی را به تصویر بکشد که حتی قدرتمندتر و خطرناکتر از تانوس است.
به طور ساده، فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا به شکست بزرگی در معرفی شخصیت کانگ فاتح دچار شده است. احتمالاً فصل دوم سریال لوکی جایی خواهد بود که ما شاهد رستگاری دوباره این شخصیت خواهیم بود، مگر اینکه مارول برنامه دیگری در نظر داشته باشد. در فاز چهارم، مارول اشتباهاتی کرده است، اما این اشتباهات ناشی از نقص در برنامهریزی است و با یک تست اسکرین ساده میتوانستند بسیاری از مشکلات فیلم را رفع کنند.
در این میان، شخصیت MODOK را نیز داریم که در واقع همان دارن قسمت اول است که به شکل شخصیت شرور دیگری بازگشته است تا انتقامش را از اسکات لنگ و هنک پیم بگیرد. در واقع، اگر MODOK به عنوان شخصیت شرور و منفی اصلی فیلم معرفی میشد، انتخاب منطقیتر و بهتری میتوانست باشد. او دارای یک انگیزه شخصی است که به طور کامل با اسکات لنگ مرتبط است. البته، طراحی این شخصیت نیز بحثبرانگیز است. با وجود ظاهر ترسناک و جذاب او، اما وقتی صورتک آهنی او کنار میرود، بیننده به ناامیدی مبتلا میشود.
اگر به فیلم از دیدگاه داستانی نگاه کنیم، شخصیت MODOK میتوانست شخصیت منفی و منطقیتری باشد. خط داستانی او نیز جذابتر بود و باعث میشد تا فیلم بیشتر به تمرکز خودش بپردازد. اما سرعت اتفاقات فیلم بهحدی زیاد و سریع بود که از همهچیز سرعت عبور میکردیم. به همین دلیل، شخصیتهای منفی فیلم نمیتوانستند حرف زیادی برای گفتن داشته باشند و شخصیتهای جدید نیز نمیتوانستند چیز خاصی به فیلم اضافه کنند جز ظاهر متفاوت خودشان.
البته درست است که شخصیتی با ظاهر کلم بروکلی میتواند جذاب باشد، اما آیا فقط اینکه یک شخصیت ظاهر جالب داشته باشد، کافی است؟ آیا بدون استفاده درست از شخصیت و پرداخت درست به آن، همچنان میتواند جذاب باشد؟ به نظر من، نه. شخصیتها باید به درستی توسط کارگردان و نویسندهها کنترل شوند و خط داستانی مناسب برای آنها پیدا شود تا بتوانند واقعا جذاب باشند و نه فقط به دلیل ظاهر خودشان.
این دقیقا نقطه مخالف حضور شخصیت کورگ در فیلم Thor: Ragnarok است که با معرفی صحیح و به شکل درست، باعث شد تا این شخصیت به سرعت محبوبیت بالایی دست پیدا کند و به عنوان یکی از عوامل موفقیت فیلم شناخته شود. اما در هر صورت، شخصیتهای منفی در فیلم جدید مرد مورچه ای ، بسیار ناامید کنندهتر از آنچه که انتظارش را داشته باشیم هستند و با این حال، با هدف تبدیل شدن به دشمن بزرگ بعدی اونجرز، کانگ همچنان شخصیتی است که بیشتر میخواهیم سریعا فراموشش کنیم.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم نامه های کوچک شرورانه | تبعیضهای نژادی
با ورود شخصیت کانگ به صحنه، فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا در مأموریت بزرگ خود شکست خورده است. اما این شکست چه عواملی را به وجود آورده است؟ شخصیت یا شخصیتهای منفی فیلم ممکن است ناامید کننده باشند، اما در مورد سایر شخصیتها نیز این موضوع تا حد زیادی درست است. فیلم به سعی خود تلاش کرده است تا اهمیت هنک پیم و جنت ون دین را به روشی متفاوت بیشتر کند، اما این ایده به خوبی جواب نداده است.
با وجود اینکه در مأموریت بزرگ خود، فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا، که شخصیت کانگ را معرفی میکند، شکست خورده است، اما عوامل دیگری نیز موجب عدم موفقیت قهرمانان شده است. اگرچه شخصیتهای منفی فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا ناامید کننده هستند، اما حتی در مورد بعضی از شخصیتهای مثبت نیز این موضوع صدق میکند. فیلم تلاش زیادی برای افزایش اهمیت هنک پیم و جنت ون دین انجام داده است، اما این ایده به خوبی جوابگو نبوده است.
در واقع، در دنیای کوانتومی، دو خانواده به دو جهان متفاوت جدا میشوند. هوپ با پدر و مادرش باید رازهای گذشته مادرش را کشف کند، در حالی که در جهان مقابل، ما شاهد ماجراجویی دختر و پدری به نام اسکات هستیم. اگرچه سازندگان تلاش زیادی برای توسعه شخصیتها کردهاند، اما تغییراتی که در هنک پیم و جنت ون دین رخ میدهند، تنها اتفاقاتی ظاهری و جالب هستند. به عبارت دیگر، حذف آنها از داستان تأثیر زیادی بر روی داستان نخواهد داشت؛ حتی با این حال، بخش قابل توجهی از اتفاقات فیلم مربوط به گذشته جنت است.
اما در بخش ماجراجویی فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا، اسکات و کسی لنگ به نسبت کیفیت بهتری دارند و اگر تمرکز فیلم مرد مورچه ای فقط بر روی این دو شخصیت بود، نتیجه کار بهتر از آنچه در حال حاضر داریم میتوانست باشد. البته این بخش هنوز کامل و بینقص نیست و روند پایداری ندارد، اما ایده اسکات لنگ که در تلاش است تا دوباره با دخترش دوست شود و به خاطر لحظاتی که از دست رفتهاش جبران کند، بسیار جذاب است و میتوانست تمرکز کلی فیلم باشد.
درواقع خیلی سریع متوجه میشویم که ظاهرا داستان و ایده اولیه فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا انقدری بزرگ نبوده است که درنهایت در نسخه نهایی فیلم شاهد آن هستیم و تمرکز اولیه احتمالا روی چنین موضوعی بوده است که شکل بهتری هم در فیلم دارد. صد البته که نویسندگی فیلم کار را تا حد زیادی خراب کرده است، اما حداقل بازی پل راد و کاترین نیوتون تا حد زیادی این مشکلات را پوشش دادهاند. البته درنهایت هیچ دلیل منطقی پشت تغییر بازیگر نقش کسی لنگ نتوانستم پیدا کنم؛ اگرچه کاترین نیوتون هم عملکرد نسبتا خوبی داشته است.
در حقیقت، ما به سرعت متوجه میشویم که داستان و ایده اولیه فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا اصلا به اندازهای که در نسخه نهایی فیلم نشان داده شده، بزرگ نبوده است. احتمالا تمرکز نویسندگان در ابتدا بر روی موضوعی بوده که در نهایت به شکل بهتری در فیلم پیاده شده است. البته، نویسندگی فیلم به حد زیادی آن را خراب کرده است، اما بازی پل راد و کاترین نیوتون تا حد زیادی این خرابکاری را جبران کردهاند. البته، هیچ دلیل منطقی برای تغییر بازیگر اصلی وجود ندارد؛ اگرچه عملکرد کاترین نیوتون نسبتاً خوب بوده است.
بزرگترین دلیل ممکن برای انتخاب نام بزرگ، تمرکز بیشتر بر شخصیت اصلی است. این کار میتواند به مارول فرصتی بدهد تا بیشتر به داستانهای کلاسیک ابرقهرمانی خود تمرکز کند و به جای حواشی، بر روی خود شخصیتها تمرکز کند. فعالیتهای بسیار جذاب و فراموششدنی از جمله بخشهایی است که معمولاً در فیلمها فراموش میشوند و اصلاً بر روی روند فیلم تاثیری ندارند. اما ما به امید آن هستیم که در آینده، استودیوی مارول بیشتر به داستانهای ابرقهرمانی کلاسیک خود تمرکز کند و از ترندهای اجتماعی کمتر استفاده کند، زیرا که مخاطبان کمتری به دنبال دیدن این نوع فیلمها هستند.
با این حال، فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا در بخشهای مختلف بسیار ناامید کننده بوده و حتی به تصمیم گرفته است تا با الهام گرفتن از آثاری مانند “دنیای جنگ ستارگان”، یک کار جدید را ارائه دهد. اما چه عاملی باعث شده است که داستان و کلیت فیلم به شدت تحت تاثیر قرار گیرد؟ حدس زدن به این موضوع بسیار دشوار نیست و این علت آن چیزی جز وجود صحنههای کمدی و شوخیهای فراوان درون فیلم نیست. اگرچه نمایشها به نظر میرسید که در تلاشند تا یک فیلم جدیتر را به نمایش بگذارند، اما نتیجه نهایی کمی متفاوتتر است.
بدون شک فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا نسبت به دو فیلم اول جدیتر است، اما باز هم پر از شوخیهای زیادی است که متاسفانه حتی کیفیت آثار قبلی را هم ندارد. به علت آنکه فیلم در نظر داشت تا شخصیت کانگ را معرفی کند، نیاز داشت تا اثری به مراتب جدیتری باشد، اما متاسفانه فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا حتی به سختی خودش را میتواند جدی بگیرد با شوخیهای بی کیفیتش هر لحظه به کیفیت کلی فیلم ضربه زیادی میزند و باعث میشود تا حتی اگر در بخشی شاهد بهتر شدن فیلم باشیم، به یکباره فیلم دوباره سقوط کند.
بیشک، صحنه پایانی کانگ در نبرد با شورش هم دست کمی از یک صحنه کمدی برخوردار نبود و واقعاً این مسئله نگرانکننده است که چگونه یک پتانسیل در فیلم به این شکل تلف شده است. حتی فیلمهایی مثل مرد عنکبوتی: برای بازگشت به خانه هم دارای صحنههای کمدی زیادی بود، اما این صحنهها اکثراً در جای مناسب خود قرار داشتند و در زمان نبرد پایانی، ما شاهد انجام شوخیهایی این چنینی که یک ارتش مورچه به طور ناگهانی روی سر و کول کانگ بریزند، نبودیم.
بخشی از موضوع به نویسندگی فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا باز میگردد، اما مشکل اصلی در نوع استفاده از این صحنهها است. اگرچه فیلم قرار است در آینده MCU نقش مهمی داشته باشد، اما به نظر میرسد که مارول خودش نیز این فیلم را جدی نگرفته است. بهتر است تا سرنوشت کانگ در پایان فیلم را به عنوان یک شوخی در نظر نگیریم، زیرا شروع کانگ، که مارول وعده داده بود، در فیلم مرد مورچه ای اصلا وجود ندارد و تنها یک شخصیت جانبی به نظر میرسد.
اما فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا دارای مشکلات بیشتری نیز هست و آن هم جلوههای ویژه ضعیف آن است. بسیاری از فیلمها و سریالهای اخیر مارول با این مشکل روبرو بودهاند، اما در اینجا این موضوع به اوج خود رسیده است. فیلم به نظر میرسد که در حدود بیشتر آن را به صورت کارتونی و غیر واقعی ساختهاند و مشکلات فنی بسیار آشکار هستند. البته ما در مورد دنیای کوانتومی صحبت میکنیم که باید تفاوتهایی با دنیای واقعی داشته باشد، اما این تفاوتها به طور چشمگیری کمتر از انتظار بودهاند.
نقد فیلم Dungeons and Dragons | نگهبانان کهکشان
فضاهای فیلم هرچند زیبا هستند، اما در عین حال متفاوتی از دنیای انیمیشن Strange World هستند. اما مشکل اینجاست که بیننده نیاز دارد تا در محیطی ناشناخته و ترسناک قرار بگیرد، نه فقط محیطی را ببیند که تفاوت خاصی با دنیای کهکشانی ندارد. اما صحنههای پس از پایان فیلم، در مقایسه با آثار اخیر مارول، عملکرد قابل قبولی دارند. بهخصوص صحنهای که به فصل دوم سریال لوکی مرتبط است و کیفیت بالاتری نسبت به صحنه دیگر دارد.
دلیل اینکه این صحنه توسط سازندگان سریال Loki خلق شده است، این است که این سریال میتواند برای ادامه داستان کانگ در دنیای سینمایی مارول، تحولی جذاب ایجاد کند. اگرچه اخبار اخیر درباره جاناتان میجرز میتوانند باعث تغییر بازیگر کانگ شوند، اما شخصیت شرور او در واقع ابتدا، به دلیل مشکلات فیلمنامه و مسیر داستان در دنیای سینمایی مارول، شروع بدی نداشته است. این فیلم به عنوان آغاز فاز پنجم دنیای سینمایی مارول محسوب میشود، اما میتواند نشان دهنده خطرات آینده این مجموعه باشد.
یک پاسخ
عالی