نقد فیلم کرید ۳ (Creed 3) | پیروزی یا شکست

نقد فیلم کرید ۳ (Creed 3) | پیروزی یا شکست

با توجه به الهام‌بخشی از جنگ‌های انیمه‌ای، فیلم کرید ۳ انرژی جدیدی را به اکشن‌هایش اضافه می‌کند. اما متأسفانه، تلاش برای دگرگون کردن فرمول قابل پیش‌بینی داستان‌گویی سری فیلم‌ها به شکست می‌انجامد و برای بهره‌برداری از تمام قابلیت‌هاش، شکست می‌خورد.

دانلود تریلر از آپارات

اگر به جنبش قهرمانان کامیک بوک مراجعه کنیم، هم اکنون ریبوت دنباله های نوستالژیک، پرسودترین دارایی استودیوهای هالیوودی هستند. بعضی اوقات، فیلم جدید یک سری با سابقه را به جایی که میراث گذشته را کاملاً نادیده بگیرد، در آن واحد نقش یک دنباله و بازتعریف را ایفا می کند: از بازگرداندن شخصیت های دوست داشتنی از گذشته به عنوان پایه برای معرفی شخصیت های جدیدی که در آینده سری خواهند بود، استفاده می کند.

این جنون ریبوت که هالیوود پس از موفقیت بی سابقه جنگ ستارگان: نیرو برمی خیزد، به خوبی و بدی به ارمغان می آورد؛ به ازای هر ریبوت وحشتناک مانند دنیای ژوراسیک یا ترمیناتور: سرنوشت تاریک که هیچ انگیزه دیگری برای ساختشان ندارد، یک نمونه جسورانه و جاه طلبانه مانند تاپ گان: ماورایی و مد مکس: جاده خشم وجود دارد، که در بدترین حالت می توانند به دستاوردی مانند فیلم اول تبدیل شوند.

در بین فیلم های بی شماری که در سال های اخیر دیده ایم، Creed که در سال 2015 اکران شد، همچنان به دنبال ادعای تصاحب تاج پادشاهی (یا بهتر است بگوییم کمربند قهرمانی) است؛ این فیلم به معیاری برای ارزیابی ریبوت دنباله های بعد از خودش تبدیل شده است.

نقد فیلم کرید ۳ (Creed 3) | پیروزی یا شکست

راکی به عنوان یک درام ورزشی نیمه خودزندگانامه‌ای و رئالیستی آغاز شد، اما با گذشت هر قسمت، بیشتر به سمت بی‌مغزتر و بی‌مووی‌تر حرکت کرد. حتی فیلم چهارم، که شامل یک ربات خانگی خدمتکار بود و راکی را به عنوان شخصی که جنگ سرد را در رینگ بوکس به پایان می‌رساند، معرفی کرد. اما با فیلم ششم، مجموعه به ریشه‌های شخصی و مهجورش بازگشت و سفر جدید را برای راکی بالبوآ به پایان رساند. به نظر می‌رسید که تمام مراحل زندگی یک بوکسور در این مجموعه پوشش داده شده است.

اما آیا هیچ کار دیگری برای انجام باقی نمانده بود؟ بله، مربیگری. فیلم کرید، کاری از رایان کوگلر، قهرمانی جدید و مبارز تازه‌ای را معرفی کرد که از ریشه‌های آشنایی آنها بود. آدونیس کرید (مایکل بی. جردن)، پسر فقید آپولو کرید، قهرمان جدیدی است که نه تنها روحیه خاکی و خیابانی فیلم اصلی را باز آفرینی کرده است، بلکه به راکی فرصت می‌دهد تا بجای مبارزه در رینگ، این بار به عنوان مربی و معلم، شاگردش را از خارج رینگ تربیت کند.

به عنوان یک فیلم،کرید ۳ در مورد کشف هویت افرادی است که در زندگی خود با مردان دیگر ارتباط برقرار می کنند. آدونیس، که هیچ وقت پدرش را ندیده است، به دنبال یک پدر جایگزین در شخصیت راکی است که می تواند حفره های عاطفی او را پر کند. او به کسی که او را به اصل و نسب واقعی خود به عنوان یک بوکسور متصل می کند، نیاز دارد. راکی هم پس از مرگ همسر و بهترین دوستش و نقل مکان پسرش به خارج از فیلادلفیا، تنها می ماند و آماده است که به پیشواز مرگ برود (وقتی متوجه می شود که سرطان دارد، از شیمی درمانی امتناع می کند).

بنابراین، فیلم کرید ۳ به همان اندازه در مورد آدونیس و راکی است، و این موضوع به خصوص در کرید ۲ نیز صادق است. آنتاگونیست فیلم دوم پسر ایوان دراگوی روسی است که آپولو کرید، دوست صمیمی راکی را در رینگ بوکس کشته بود و راکی او را در قلب روسیه شکست داده بود. به عبارت دیگر، در دو فیلم اول کرید، گذشته و حال به شکلی ناجور در هم آمیخته اند.

این نشان می دهد که ریبوت و دنباله ها نمی توانند از شخصیت های قبلی استفاده کنند تا به روایت داستان فعلی کمک کنند (مانند سکانس دیدار تام کروز و وال کیلمر در تاپ گان ۲). اما در طولانی مدت، این رویکرد می تواند برای آنها مشکل ساز شود (مثل زنده کردن امپراتور پالپاتین در ظهور اسکای واکر که باعث بروز مشکلات برای طرفداران شد).

نقد فیلم کرید ۳ (Creed 3) | پیروزی یا شکست

اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، مجموعه می‌تواند متهم شود که خودش را به بلعیدن و بالا آوردن گذشته‌ای که هیچ چیز برای عرضه ندارد، محدود کرده است و نمی‌تواند بدون استفاده از نام‌های آشنا برای خودش ایستادگی کند. بنابراین، برای اطمینان از دوام آن،فیلم کرید ۳ باید به طور کامل زیر سایه راکی و اسطوره‌شناسی آن به طور کامل خارج شود و آدونیس را به تنهایی به چهره‌ی جدید این مجموعه تبدیل کند. در فضایی که بازنویسی ادامه‌ها همیشه به گذشته‌شان وابسته شده‌اند (مانند بازگشت سام نیل و لورا درن به دنیای ژوراسیک ۳)، دیدن کرید ۳ که حالا به طور کامل درباره نسل جدید است، خوشحال کننده است.

اما غیبت سیلوستر استالونه در پشت و جلوی دوربین این فیلم نشان می‌دهد که او آگاه است که دیگر به او نیاز نیست و این فیلم باعث جدایی او از فیلم شده است. استالونه در مصاحبه‌‌ی اخیر خود با هالیوود ریپورتر اظهار کرده است که مسیری که کرید ۳ دنبال می‌کند، با مسیری که او برای آن در نظر داشته بسیار متفاوت است.

 برای یک‌بار هم که شده کل بار روایی داستان روی دوش آدونیس قرار دارد

احتمالا در یک روز، دلایل واقعی ای که سیلوستر استالونه را متقاعد کرده است تا از فیلمی که در طول ۵۰ سال گذشته با نامش گره خورده بود، فاصله بگیرد، مشخص می‌شود. اما تا زمانی که ما در حال حاضر اطلاعات کافی برای مقایسه‌ی آن با نسخه‌ی فعلی کرید ۳ نداریم، نمی‌توانیم نتیجه‌گیری درباره‌ی برتری یکی نسبت به دیگری داشته باشیم. با این حال، حداقل در حال حاضر مشخص است که آیا محبوبیت آدونیس کرید و حضور سیلوستر استالونه به تنهایی کافی است تا این فیلم را موفق کند؟

فیلم کرید ۳ با مسابقه‌ی دوباره‌ی آدونیس با رقیب قدیمی و سختگیرش، که نقش حریف آخرین مسابقه‌ی بوکس او را بازی می‌کند، آغاز می‌شود. حالا که آدونیس به عنوان یک قهرمان افسانه‌ای مثل پدرش، خودش را ثابت کرده است، آماده است تا دستکش‌هایش را برای همیشه به زندگی خانوادگی وقت بیشتری با همسرش بیانکا (با بازی تِسا تامپسون) و دختر کوچکش آمارا (با بازی میا دیویس کنت) بگذارد و به عنوان حامی بوکسورهای جوان، دوره‌ی جدیدی از فعالیت خود را آغاز کند.

به طور طبیعی، طبق فرمول داستان‌گویی فیلم‌های راکی، آدونیس تا زمان بازنشستگی‌اش پابرجا نخواهد ماند؛ اما این‌بار، چیزی که او را به رینگ بوکس بازمی‌گرداند، ظهور غیرمنتظره دیمین اندرسون است. دیمین دوست صمیمی آدونیس در دوران نوجوانی بوده و در این دوره، یک بوکسور آماتور واعده بوده است. اما در حالی که به حمایت از آدونیس می‌پردازد، توسط پلیس دستگیر و به حبس محکوم می‌شود. بعد از حبس، دیمین به طور ناگهانی در مرز معروفیت قرار می‌گیرد و انتظار دارد آدونیس به او کمک کند تا به عنوان یک بوکسور حرفه‌ای به رینگ بازگردد.


آدونیس به علت عذاب وجدان شدیدی که درباره حبس دوست قدیمی‌اش دارد، به او کمک می‌کند. اما کسانی که با کلیشه‌های فیلم‌های ورزشی آشنا هستند، می‌دانند که انتظار مشکلات بزرگی از طرف دیمین وجود دارد. او به آدونیس نشان می‌دهد که انگیزه او برای کمک به او، بسیار بیشتر از خاطره‌بازی است و بیشتر شرورانه‌تر از آنچه که در ابتدا به نظر می‌رسد.

نقد فیلم کرید ۳ (Creed 3) | پیروزی یا شکست

شخصیت دیمین در فیلم کرید ۳، آنتاگونیست راکی ۳ است. او در ابتدا زندانی بود و تماشای مسابقات راکی در زندان به او الهام داد تا به بوکسوری تبدیل شود و پس از آزادی، به مبارزه با نریان ایتالیایی بپردازد. تشابهات بین دیمین و کلابر، چیزی غافلگیرکننده نیست؛ استالونه در یکی از مصاحبه‌هایش در سال ۲۰۱۸، ایده‌ی معرفی پسر کلابر به عنوان آنتاگونیست کرید ۳ را مطرح کرد و این می‌تواند دلیل جدایی استالونه از مجموعه را توضیح دهد.

اما وجود دیمین در فیلم کرید ۳، هیچ ارتباطی با فیلم‌های راکی ندارد و به نفع داستان کرید ۳ است. این بار داستان به آدونیس و تنها او متمرکز است و این موضوع نه فقط در جلوی دوربین، بلکه در پشت دوربین هم مشخص است. کرید ۳ نخستین تجربه کارگردانی مایکل بی. جُردن است و این با رابطه استالونه با مجموعه تضادی ندارد؛ گرچه استالونه حرفه کارگردانی‌اش را با فیلم‌های راکی شروع نکرده است، اما راکی ۲ دومین تجربه کارگردانی او بوده است.

به همان شیوه که استالونه با انتخاب هرکدام از قسمت‌های مختلف مجموعه‌ی راکی، آن را به نحوی که صلاح می‌داند شکل می‌دهد، مایکل بی. جردن نیز حق دارد تا اثر انگشت خود را روی سری کرید بگذارد. این مجموعه که در حال حاضر ۹ قسمت از عمرش را پشت سر گذاشته است، به طور طبیعی مورد تغییر و تکامل قرار گرفته است. این تغییرات باعث شده تا طرفداران مجموعه نه تنها با هدف تماشای چگونگی تغییرات در فرمول مجموعه، بلکه با هدف تجربه‌ی هیجانی که از تکرار آن فرمول بدست می‌آید، به تماشای مجموعه‌ی کرید بروند. در واقع، تصور ساختن یکی از قسمت‌های این مجموعه بدون مونتاژ تمرین، که یکی از ویژگی‌های اصلی این مجموعه است، غیر ممکن است.

اما اگر قصد عبور از یک چشم‌انداز خاص، خلاقیت و جاه‌طلبی شخصی را نداشته باشیم، این فرمول می‌تواند به شکل خشک و ماشینی احساس شود. به عبارت دیگر، همه‌ی قسمت‌های مجموعه‌ی کرید به نحوی قابل پیش‌بینی به مبارزه‌ی نهایی در رینگ بوکس ختم می‌شوند، اما نحوه‌ی نمایش این مبارزه در هر قسمت ممکن است با قسمت قبلی و بعدی متفاوت باشد. در قسمت اول کرید، مبارزه‌ی نهایی آدونیس به صورت یک پلان‌سکانس ۴ و نیم دقیقه‌ای نمایش داده شد و حالا مایکل بی. جردن نیز اثر انگشت خود را روی مجموعه با استفاده از زبان بصری انیمه‌ها و در قالب یک فیلم لایواکشن قرار داده است.

جردن در مصاحبه‌های خود به آشکار ساختن الهاماتش از انیمه‌هایی مانند ناروتو، دراگون بال زد، بلیچ و قهرمان من صحبت کرده است. ایده دو دوست نزدیک که بعدها دشمنان سوگند می‌شوند یکی از قدیمی‌ترین و پایدارترین کلیشه‌های صنعت انیمه است و فیلم کرید ۳ همچنین مستمرا از قواعد مبارزات انیمه استفاده می‌کند تا جذابیت و زیبایی دراماتیک خود را افزایش دهد.

در کرید ۳ شامل تصاویر بسیار نزدیک چشمان تمرکز شده شخصیت‌ها و استفاده از نام‌های برجسته بر روی شلوارها و دستکش‌های آن‌ها برای افزایش تاثیر مبارزات است. تصاویر کند حرکت که در آن آدونیس حرکات حریف خود را مطالعه کرده و فورا برای مقابله برنامه ریزی می‌کند (یک تکنیک همچنین در صحنه‌های اکشن گای ریچی در فیلم شرلوک هولمز استفاده شده است) همچنین در کرید ۳ وجود دارد.

در کرید ۳ ضربه همزمانی که آدونیس و دایمین در جولای بیست و یکم تبادل می‌کنند، مستقیما به مبارزه بین ناروتو و ساسکه در قسمت چهارصد و پنجاه از انیمه ناروتو اشاره دارد. در جولای دوازدهم، ضربه‌ای که دایمین به شکم آدونیس می‌زند و تصاویر کند حرکت عضلات و قطرات عرق بر روی بدنش، یادآور صحنه‌ای مشابه از انیمه هایی مانند حاجیمه نو ایپو است.

نقد فیلم کرید ۳ (Creed 3) | پیروزی یا شکست

در کرید ۳ نمونه‌ی جسورانه‌تر و واضح‌تر در جریانِ راند یازدهم دیده می‌شود؛ آدونیس و دیمین در ابتدای این راند به طور ناگهانی به یک استادیوم کاملاً خالی منتقل می‌شوند. این استادیوم، استعاره‌ای از بار عاطفی مشترک آن‌هاست. مبارزه در استادیوم داجرِ لس‌آنجلس، که یک استادیوم بیسبال است، برگزار می‌شود.

نقد فیلم نامه های کوچک شرورانه | تبعیض‌های نژادی-نقادانه بیشتر بخوانید: نقد فیلم نامه های کوچک شرورانه | تبعیض‌های نژادی

زمین بیسبال به علت شکل الماس‌گونه‌اش به الماس نیز مشهور است و دیمین اندرسون نیز با نام مستعار الماس شناخته می‌شود. جردن تصمیم گرفته بود که مبارزه نهایی در زمین بیسبال برگزار شود؛ این تصمیم نشان از قصد عمدی داشت که مبارزه در این محل برگزار شود، زیرا مبارزه‌های انیمه‌ای معمولاً در فضاهای باز و انزوای مطلق رخ می‌دهند. این مبارزه‌ها درباره‌ی هیچ‌کس دیگری جز خودِ مبارز نیست؛ آن‌ها نمایشی برای سرگرم کردن تماشاگران نیست.

آن‌ها درباره‌ی خود مبارز و تنها وجودِ خودشان است؛ آن‌ها درباره‌ی برهنه کردن روح خود برای خودشان است؛ آن‌ها درباره‌ی خصومت، درد و کینه‌ی شخصی هستند؛ درباره‌ی کسانی هستند که برای بیانِ احساساتِ آشفته و بدوی‌شان که واژه‌ها دربرابرشان ناتوان هستند، از مشت‌ها، غرش‌ها، ناله‌ها و نعره‌هایشان استفاده می‌کنند؛ این نعره‌ها در فضای خالی میدان مبارزه به طور قوی تر در می‌آیند و صدایشان نیز توسط سکوت میدان تقویت می‌شود. بنابراین، تصمیم جُردن برای برگزاریِ بخشی از مبارزه‌ی آدونیس و دیمین در یک خلاء بدونِ تماشاگر، نشان از قصد عمدی داشت تا به کشمکش درونیِ شخصیت‌هایشان تجسم دهد و نه تنها یک ایده‌ی زورچپانی‌شده است.

انگیزه‌ی او برای ورود به رینگ، محدود به این‌که انیمه به نظرش جذاب می‌رسد، نیست؛ بلکه از لحاظ دراماتیک و منطقی نیز متقاعد کننده است. این تصمیم نشان می‌دهد که آدونیس و دیمین در جریان این نبرد، در دنیای روانی خودشان متمایز هستند؛ آدونیس هنوز وارد رینگ نشده و قصد دارد توانایی‌هایش را به دنیا ثابت کند. اما وقتی که دیمین را پیدا می‌کند، می‌فهمد که او لایق دستاوردهای ورزشی و ثروتش نیست.

در این شرایط، او در شبی که دیمین دستگیر می‌شود، فرار می‌کند و تنها دوستش را پشت سر می‌گذارد. او باور دارد که این فرار به دلیل غیبت دیمین امکان‌پذیر شده است؛ در غیر این صورت، او در بهترین حالت حامل دستکش‌های دیمین که استعداد بیشتری در بوکسوری دارد، باقی می‌ماند. بنابراین رویارویی با دیمین بیشتر درباره‌ی ثابت کردن خودش به خودش است، نه فقط به دنیا.

در کرید ۳ این موضوع درباره‌ی دیمین هم صحیح است. او برای غلبه بر آدونیس، از تمام قدرت و انرژی ذهنی خود استفاده می‌کند تا بهترین شکل ممکن در مبارزه با او عمل کند. اما او همچنان به یاد دارد که آدونیس در کودکی بهتر از او بود و این باعث می‌شود که احساس خشم و تنفر کند. او برای سرزنش کردن و تخلیه کردن این احساسات، به مبارزه با آدونیس نیاز دارد. این مبارزه نه برای شهرت است، بلکه برای پالایش و بهبود ذهنش است.

در کرید ۳ انتقال آن‌ها به یک فضای خالی، نشان می‌دهد که این مبارزه درباره‌ی شخصیت‌های آن‌ها است و تمرکز آن‌ها روی خودشان و نیاز به پیشرفت و بهبودی است. همچنین، در بسیاری از انیمه‌ها مفهومی مشابه با تکنیک “گسترش دامنه” وجود دارد، که نشان می‌دهد شخصیت‌ها برای غلبه بر حریفانشان از قدرت ذهنی خود استفاده می‌کنند.

نقد فیلم کرید ۳ (Creed 3) | پیروزی یا شکست

با توجه به نام الماس، مسابقه در فضای خالی مشابه بازی بیسبال است. در این مسابقه، آدونیس به طرف طناب‌های رینگ پرتاب می‌شود اما به جای طناب، با میله‌های فلزی و بلندی که شبکه‌ای برای زندان است، برخورد می‌کند و متوقف می‌شود. همچنین در کرید ۳ ، نورافکن‌های استادیوم به جای اینکه ساکن باشند، حرکت می‌کنند و به نظر می‌رسد که انرژی ذهنی دیمین به فضای فیزیکی نشت کرده است. فیلم‌های راکی همیشه احساسات و تم‌هایشان را به صورت مستقیم و علنی نشان می‌دهند، اما در کرید ۳، جنبه‌های انیمیشنی به داستان اضافه شده و تم‌های استعاره‌ای بیشتری دارد که به جای احساس، نشان دهنده یک رویکرد جدید هستند.

استفاده از زبان بصری انیمه‌‌ها برای طراحی اکشن‌ در کرید ۳

این تغییرات، بدون در نظر گرفتن علاقه یا عدم علاقه شما، حداقل نشان می‌دهند که کرید 3 از اهمیت ابراز خلاقیت خود برای نگه داشتن جذابیت کلیشه‌های این فیلم آگاه است. بازیگوشی‌های فرمی این فیلم، اولین دلیلی است که منجر به پیشنهاد دادن آن می‌شود، اما دومین دلیل جذابیت فیلم، بازی جاناتان میجرز در نقش دیمین اندرسون است.

بزرگ‌ترین سلاح میجرز در فیلم کرید ۳ ، چهره‌اش است که در آن واحد میعادگاه شرارت و معصومیت است. فیزیک قوی او می‌تواند به طور همزمان ترسناک و زیبا باشد، و همچنین زیر بار سنگین تجربه‌های ناراحت کننده و آسیب‌های روحی، مثل یک نفس آرام، به نظر می‌رسد. او مانند یک کودک کوچک در داخل بدن یک غول سنگین است.

بازی میجرز مشابه بازیگران کلاس تام هاردی است، که تنها اعضای کمی دارند. بازیگران این کلاس برخوردار از استعداد فوق العاده ای هستند که با یکدیگر به طور طبیعی و صمیمانه ترکیب شده‌اند. در حالی که بازی میجرز حتی در لحظات بد بودن، سعی می‌کند حس تکان دهنده‌ای که در حال پیدا کردن راه خودش به سمت بروزش است را سرکوب کند. جملاتی مشابه بازیگران خوب، که می‌گویند آن‌ها توانستند هنگام کشف کمبودهای فیلمنامه، بهترین بازی را ارائه دهند، در مورد بازی میجرز در این فیلم صادق است.

متاسفانه، یکی از نقایص اصلی کرید ۳ این است که به طور کامل از هیولایی که خلق کرده، استفاده نمی‌کند. در حالی که ما دلیل مبارزه آدونیس با او را می‌دانیم، فیلم در قسمت میانی خود از دمین فراموش می‌کند. به جای تمرکز بر مبارزات درونی و انزوای دمین، فیلم فقط از گذشته مشترکش با آدونیس استفاده می‌کند تا بازگشتش به رینگ را توجیه کند.

شاید انگیزه سازندگان برای دوری از دمین، مخفی نگه داشتن نوک انداختن در پایان بخش دوم باشد، اما این نوک انداختن واقعا نوک انداختن نیست و واقعیت اهداف دمین در تمام مطالبات تبلیغاتی آشکار شده‌اند، بنابراین عدم توجه به شخصیت منفی قابل توجیه نیست. به عنوان مثال، پس از برد دمین در مبارزه اولش، متوجه می‌شویم که او از اتاق کوچک، تاریک و فشرده‌اش به یک خانه شیک و لوکس نقل مکان کرده است. اما در کرید ۳ ، همان زمان که داستان دمین جالب می‌شود، فیلم از او فراموش می‌کند.

نقد فیلم کرید ۳ (Creed 3) | پیروزی یا شکست

یکی از ایده‌های باهوش کرید ۳ این است که اگر مری اَن، همسر آپولو کرید، سرپرستیِ آدونیس را برعهده نمی‌گرفت، اگر او از کودکی از ثروت و امتیازاتی که این زندگی شامل می‌شود بهره نمی‌برد، سرنوشتِ این پسربچه با دیمین یکسان می‌بود. به بیان دیگر، کرید ۳ فرمولِ فیلم اول راکی را وارونه می‌کند: در این فیلم، آنتاگونیستِ داستان نقش همان مبارزِ توسری‌خور و قراضه‌‌ی همدلی‌برانگیزی را، که معمولا در انحصارِ قهرمانانِ مجموعه بوده است، ایفا می‌کند. اما حیف که دیمین هیچ‌وقت توجه‌ای را که برای بهره‌برداری از تمام ظرفیتِ دراماتیک این ساختارشکنی لازم است، دریافت نمی‌کند.

حرف از کم‌کاری‌های فیلمنامه شد: گرچه فیلم روی بدنِ پیر، استخوان‌های شکسته، کلیه‌ی سوراخ‌شده، ماهیچه‌های پاره‌شده، ضربه‌مغزی‌های بی‌شمار و عدمِ تمرین داشتنِ آدونیس تاکید می‌کند، اما در نهایت، آن‌ها چیزی بیش از وعده‌هایی الکی بدونِ پشتوانه‌ی عملی نیستند؛ در کرید ۳ مصدومیت‌های آدونیس هرگز به چالش‌هایی که او باید بر آن‌ها غلبه کند یا محدودیت‌هایی که باید مدیریتشان کند بدل نمی‌شوند؛ وقتی او وارد رینگ می‌شود، به اندازه‌ی مسابقاتِ قدیمی‌اش در فیلم اولِ کرید، سرحال و شاداب می‌جنگد.

این مشکل درباره‌ی کاراکترِ دیمین نیز صادق است: در فیلم کرید ۳ با وجودِ طول ۲۰ ساعته‌اش، شتاب‌زده‌ احساس می‌شود. فیلم آن‌قدر برای رسیدن به نقاط اوجِ داستانی‌اش، برای رسیدن به مسابقاتِ بوکس‌اش، عجله دارد که از زمینه‌چینی کافی و متقاعدکننده‌ی آن‌ها غافل شده و باعثِ هرچه غیرواقع‌گرایانه‌تر به نظر رسیدنشان می‌شود.

برخلافِ قسمت اول “کرید” که به‌طرز وسواس‌گونه‌ای روی طاقت‌فرسایی و بی‌انتهابودنِ تمرینات و ضرورتِ تن دادن به کارِ یکنواخت و ملال‌آور برای صعودِ تدریجی به نوکِ قله‌ی ورزش تاکید می‌کرد، کرید ۳ آن‌قدر روی رقابتِ آدونیس و دیمین مُتمرکز شده است که از فراهم کردن پاسخِ متقاعدکننده‌ای برای یک سؤالِ حیاتی غافل می‌شود: دقیقا چگونه یک زندانی که هیچ تجربه‌ای به‌عنوان یک بوکسور حرفه‌ای ندارد موفق می‌شود فقط چند ماه پس از آزادی‌اش با قهرمانانِ جهان وارد رینگ شود و شکستشان بدهد؟

نقطه‌ ضعفِ فیلم بعدی در این است که با یک تناقضِ اساسی روبرو می‌شود: تناقضی که از سؤال اصلی‌ فیلم‌های کرید آغاز شده است، یعنی اینکه آدونیس چه چیزی از پدرش به ارث برده و در کل سری کرید چه چیزی از سری راکی به ارث برده است. اما در کرید ۳ ، سؤال این است که آدونیس چه چیزی را برای دخترش، آمارا، به ارث خواهد گذاشت؟ یکی از جرأت‌های ابتدایی فیلم، آمارا را در مهدکودک مورد تحقیر و زورگویی قرار می‌دهد، که این موضوع با هدف توجیه شخصیت آدونیس برای تصمیم‌گیری‌های آینده، در نظر گرفته شده است.

آمارا به خاطر این موضوع به دردسر می‌افتد. واکنش آدونیس و همسرش به این اتفاق متفاوت است؛ آدونیس معتقد است که دخترش حق دارد خودش را دفاع کند و ناراحت است که چرا دخترش به این مشکل افتاده است، در حالی که همسرش، بیانکا، اعتقاد دارد که خشونت راه‌حلی نیست و باید آمارا یاد بگیرد که احساساتش را کنترل کند و نباید به کتک‌زدن متوسل شود. در پایان، معلم توضیح می‌دهد که آمارا بچه‌ای با استعداد، هوشمند و موفق است، اما تنها نقطه ضعفش این است که به دعوا می‌پردازد (که این واژه‌ها همچنان می‌توانند برای توصیف آدونیس استفاده شوند).

ایده‌ی فیلم کرید ۳ ، جذاب است؛ یک بوکسور که باید روشی جدید برای حل کردن افکار و تروماهای سرکوب‌شده‌اش پیدا کند، به جای اینکه آنها را با زد و خورد در رینگ بوکس به دیگران انتقال دهد. این فیلم می‌توانسته به یک درام درخشان تبدیل شود؛ با خلق شخصیتی روانی که برای حل کردن اختلافاتش نیازمند صحبت کردن باشد، در یک محیط که همیشه به روش مبارزه و نبرد اختلافات حل می‌شده است. اما متاسفانه، فیلم تا انتها به این ایده متعهد نمی‌بود؛ به جای اینکه با پایانی مناسب، این ایده را تقویت کند، آن را با پایان ناقص خود نقض می‌کند.

بیانکا در یک تغییر ۱۸۰ درجه از تصمیم آدونیس برای حل کردن اختلاف با دیمین، با استفاده از خشونت حمایت می‌کند و او را تشویق می‌کند. در حالی که فیلم ادعا می‌کند که برای رشد شخصیت آدونیس، صحبت کردن درباره گذشته‌ی دردناکش اهمیت دارد، اما به محض اینکه او شجاعت کافی برای باز کردن دلش و فرار نکردن از گذشته‌ی خود را پیدا می‌کند، متوجه می‌شود که این کار کافی نیست؛ برای صلح با گذشته‌اش، او باید دیمین را در میدان نبرد زمین بزند.

نتیجه‌ی فیلم کرید ۳ ، دوپاره‌ای است؛ آنچه که فیلم می‌گوید، با آنچه که انجام می‌دهد، همخوانی ندارد.

نقد فیلم کرید ۳ (Creed 3) | پیروزی یا شکست

نقد و بررسی فیلم عملیات فورچن (Operation Fortune) 

درگذشته، من به این فکر می‌کردم که چه اتفاقی می‌افتاد اگر اولین فیلم دنیای راکی به جای مبارزه‌ی فیزیکی، با اتفاقات دیگری پایان می‌جست؟ آیا این سریال که ساختاری مشابه دارد، می‌توانست برای طرفدارانش جذابیت داشته باشد؟ یا اگر آدونیس به جای مبارزه در رینگ، به راه‌های دیگری برای حل تروماهایش پرداخته بود، آیا با شکست سنگین‌اش در مقابل دیمین مواجه می‌شد؟ حتی اگر فیلم ما درباره‌ی ناتوانی در فرار از مبارزه‌ی آدونیس و دیمین می‌گفت، آیا جذاب بود؟

آدونیس در نسخه‌ی فعلی خیلی تحت فشار دیمین نمی‌باشد، بلکه تصمیم خود را به جای ناچاری و ترس از شکست، به عنوان نتیجه‌ای از نیاز به شکست دادن دیمین در مبارزه‌ی ملاعام می‌گیرد. بیشتر از داستان خوب، کرید ۳ را به داستانی امن و عامه‌پسند تبدیل می‌کند.

حالا که جوردن اعلام کرده است که با فیلم چهارم، سفر آدونیس ادامه خواهد داشت و او به دنبال گسترش دنیای کرید با اسپین‌آف‌های مختلف است (به ویژه با توجه به درآمد بالای کرید ۳ که آن را به پرفروش‌ترین فیلم در این سریال تبدیل کرده است)، به زودی خواهیم دید که سریال راکی و پایبندی به کلیشه‌های فیلم‌های ورزشی چند راند دوام خواهد آورد. اما این فقط به آینده تعلق دارد. در حال حاضر، مهم این است که کرید ۳ فیلمی است که با امتیازات قوی و لغزش‌های ناامیدکننده‌اش در ذهن ما به یاد می‌ماند.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram

4 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *