انیمیشن برادران سوپر ماریو نشان داد که یک همکار مناسب برای شرکت نینتندو در تولید فیلمهای مبتنی بر بازیهای ماریو است.
مخاطبان علاقه زیادی به اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی از بازیهای ویدیویی دارند و این موضوع سالهاست که استودیوهای هالیوودی را به دنبال خود میکشاند. تلاشهای فراوانی برای پیدا کردن یک فرمول موفق برای این اقتباسها انجام شده است، اما بسیاری از آنها به نتیجه مطلوب نرسیدهاند و تنها چند تا از آثار موفق بودهاند که باز هم سود بسیار زیادی برای سازندگان به همراه نداشتهاند. نقدهای منفی بسیاری نیز به بیشتر این اقتباسها وارد شده است که همچنان در ذهن مخاطبان حک شده است.
شرکت های مختلف سالها در تلاش بودند تا نهایتاً راهی برای ایجاد آثار بسیار پرفروش و لایق تحسین بر اساس بازیهای ویدیویی پیدا کنند؛ تلاشهایی که مرور آنها از حوصلهی این متن خارج است. اما اکنون در جهانی زندگی میکنیم که دیگر مفهوم ساخت اقتباس از بازیهای ویدیویی در آن تکراری نیست؛ جهانی که هم سکانسهای فوقالعادهی انیمیشن Arcane، هم لحظات پراحساس انیمه Cyberpunk: Edgerunners و هم موفقیت همهجانبهی سریال The Last of Us را به یاد دارد.
در نهایت، زمانی فرا رسید که یکی از بزرگترین شرکتهای ویدیوگیم، وارد دنیای سینما شد. اما چرا میگوییم ورود مجدد؟ به خاطر این است که چند دهه قبل، کمپانی نینتندو اولین بار به این صنعت وارد شده بود. اما وقتی در مورد بزرگترین تحولات و تغییرات در تاریخ ساخت فیلمهای مبتنی بر بازیهای ویدیویی صحبت میکنیم، نمیتوانیم فیلم برادران سوپر ماریو از سال ۱۹۹۳ را فراموش کنیم.
به نظر میرسد تغییر رویکرد صنعت سینما و تلویزیون در حوزه همکاری با صنعت ویدیوگیم باید به شکل جدیتری مورد توجه قرار گیرد. انیمیشن برادران سوپر ماریو نشان دهندهی این موضوع است که عدم احترام به منبع اقتباس میتواند به اثرات غیرقابل قبولی منجر شود، در حالی که پیدا کردن راهی برای ادای احترام به منبع اقتباس میتواند نتایج مثبت و موفقیتآمیزی را به همراه داشته باشد. بنابراین، لازم است که صنعت سینما و تلویزیون در نگاه خود به صنعت ویدیوگیم تغییراتی ایجاد کند و از روشهای مناسبی برای احترام به منبع اقتباس استفاده کند.
چه چیزی را مخاطبان هدف به دنبال دارند؟ آیا آنها به دنبال اقتباس سینمایی یا تلویزیونی یک بازی ویدیویی محبوب هستند؟
تفاوت بزرگ بین یک اقتباس ناموفق و یک اقتباس موفق در این است که آیا قادر به ارائه پاسخ مناسب به سوالات مهمی هستند یا نه. برای اینکه یک اقتباس به خوبی عمل کند، باید مطمئن شویم که تمامی رکوردهای معتبر و مهم به درستی در آن جای خود را دارند. از زاویهی تهیهکنندگان ثروتمند، این نشان از هوشمندی است که به جمهور محبوب خود چیزی که میخواهند را ارائه میدهند. وقتی که نیازهای اصلی جمهور برآورده میشوند، جمهور بیشتری به این اقتباس متمایل میشوند. بنابراین، محدود کردن اقتباس به ابعاد هنری تولید این اثار نیست و باید قبول کنیم که هدف اصلی اقتباس، ارضای نیازهای جمهور و جذب بیشترین تعداد بینندههاست.
به حقیقت بیایید، موضوع بسیار سادهای است که برای من آزاردهنده است؛ آزاردهنده به این دلیل که شرکتها چگونه در طول سالها از این ضربه خوردند که نمیتوانستند زیباییهای دنیای بازیهای ویدیویی را درک کنند و با گرمای باز به پذیرش گیمرها نمیپرداختند.
بازیکنان و طرفداران قدیمی هر سری بازی، به طور طبیعی به عنوان مخاطبان اصلی اقتباسهای مختلف شناخته میشوند. آنها بیشترین خواستهی خود را از این اقتباسها چیست؟ این است که با دیدن آنها، به یاد احساساتی بیفتند که در حین بازی، آنها را لمس میکردند. این اتفاق میتواند به شکلهای مختلفی رخ دهد، مثلا برای سری بازی لست آو آس، سریال موظف بود که تماشاگران را در سکانسهای کلیدی به شدت درگیر احساسات پیچیده مانند غم و فقدان کند. از طرف دیگر، آثاری مانند آرکین و سایبرپانک: اجرانرز، با تصویرسازیهای خیرهکننده، نشان میدهند که وقتی یک قسمت از جهان بازی ویدیویی در یک مدیوم دیگر به تصویر کشیده میشود، میتواند زیباییهای تازهای داشته باشد.
به هر حال، یکی از راههای موثر برای انجام این کار در برادران سوپر ماریو، ایجاد یک دنیای کاملا فراموشنشدنی و جذاب برای شخصیتها و داستان است. این دنیا باید به اندازه کافی واقعی و پرشور باشد که گیمر را به خود جذب کند و احساس کند که در آن دنیا قرار دارد. این به معنای ایجاد یک جهان با پس زمینه و تاریخ، شخصیتهای متنوع و پیچیده، مکانهای جذاب و همچنین موسیقی و صداهای مناسب است.
همچنین برادران سوپر ماریو، باید از داستان و شخصیتهای اصلی بازی الهام بگیرد و آنها را به درستی در داستان فیلم یا سریال انتقال دهد. این به معنای احترام به داستان و جهان بازی و همچنین ایجاد اتصال و همبستگی بین دو محصول است.
علاوه بر این در برادران سوپر ماریو، استفاده از عناصر گیمینگ مانند جلوههای ویژه و نشانهها و موسیقیهای بازی، میتواند به یک جذابیت اضافی برای اقتباس بیانجامد. این عناصر در برادران سوپر ماریو میتوانند به گیمر احساس کنند که در دنیای بازی خود قرار دارند و باعث شوند که احساس دستکمی از تجربه بازی را در فیلم یا سریال برایشان ایجاد کند.
نهایتا در برادران سوپر ماریو، باید به یک داستان جذاب و پرشور تبدیل شود که به تنهایی قادر به جذب مخاطب باشد. اگرچه این موضوع ممکن است به نظر ساده بیاید، اما در اکثر اقتباسهای موفق داستان قوی و جذابی نقش اساسی دارد و مخاطبان را به خود جذب میکند. بنابراین برادران سوپر ماریو، باید تلاش کند تا داستان جذاب و پرشوری را به ارمغان بیاورد و با بهرهگیری از عناصر منحصربهفرد بازی، به گیمر احساس تجربهی یک جهان جذاب و پرشور را بدهد.
وقتی با بازیهای سوپر ماریو و سایر ویدیوگیمهای محبوب مشابه مواجه میشویم، کار بازنویسی اصلا آسان نیست، زیرا این بازیها به طور ذاتی بر اساس گیمپلی ساخته شده و مخاطبینشان را به دلبستگی و تعامل با آنها وادار میکنند. این بازیها به اندازهای به ماهیت تعاملی دنیای ویدیوگیم گره خوردهاند که برخی افراد نمیتوانند آنها را بدون تعامل و دسته در دست مخاطب درک کنند. به عبارت دیگر، ماریو بدون دسته در دست مخاطب، فقط یک شخصیت معمولی است و نمیتواند تجربه واقعی بازیهای سوپر ماریو را منتقل کند.
طرفداران سری بازیهای مرتبط با شخصیت ماریو، هنگامی که در کنار هم قرار میگیرند و دربارهی این شخصیت حرف میزنند، معمولاً به بحث دربارهی داستان یا شخصیتپردازی مشغول نیستند. آنها به نکتهی گیمپلی متمرکز هستند؛ به چالشهای سختی که پشت سر گذاشتهاند و خلاقیتی که بازیسازان نینتندو برای طراحی این چالشها به کار گرفتهاند. وقتی که منبع اصلی جذابیت اقتباس نیست، اولین وظیفهی سازندگان این نوع فیلمها نباید این باشد که خودشان را در تلاش برای ساختن یک انیمیشن اقتباسی قرار دهند. آنها برای موفقیت در این مسیر، باید ابتدا درک کنند که چه چیزی را میخواهند اقتباس کنند.
انیمیشن برادران سوپر ماریو با ایلومینیشن جایزه برنده شد زیرا متوجه شد که احساس نوستالژی میلیونها نفر نسبت به سری بازی سوپر ماریو، قدرتمندتر از هر داستانی است که تاکنون در جهان سوپر ماریو روایت شده است.
این موضوع به وضوح در انواع مختلف سکانسهای فیلم برادران سوپر ماریو مشهود است. بسیاری از سکانسهای مهم این انیمیشن با هدف ایجاد یک خاطره قوی در ذهن بازیکن طراحی شدهاند. در برادران سوپر ماریو حتی افرادی که به طور معمول طرفدار این مجموعه نیستند، هنگام تماشای انیمیشن درگیر شمردن ایستراگهای جالبی میشوند که در سراسر فیلم قرار دارند.
با توجه به اینکه این مورد میتواند دلیل بسیاری از جذابیت فیلم برادران سوپر ماریو برای میلیونها نفر باشد، خشم بسیاری از منتقدان را توضیح میدهد. این نوع از تولید اقتباس بسیار وابسته به احساسات مخاطب است و هرچه ارتباط بین تماشاگر و بازیهای ماریو قویتر باشد، فیلم جذابتر خواهد بود. در برادران سوپر ماریو، هرچه کمتر به این بازیها و دنیای بازیهای ویدیویی اهمیت داده شود، ایستراگها و خاطرهبازیها هم کماهمیتتر خواهند شد.
به طور کلی، استودیو Illumination با انتخاب موضوع ماریو و تمرکز بر روی جذابیتهای آن، نشان داده که چگونه میتواند با استفاده از استعداد و خلاقیت خود، یک انیمیشن متفاوت و جذاب را ایجاد کند. برای این کار، آنها نیاز به تغییراتی در قصه و داستان داشتهاند که ممکن است برخی از طرفداران سوپر ماریو را ناراحت کند، اما این تغییرات نشان دهنده تلاش استودیو برای ایجاد یک اثر منحصر به فرد و برجسته است.
با توجه به تجربه قبلی استودیو و موفقیتهای آن، انتظار میرود که انیمیشن برادران سوپر ماریو هم بتواند مانند سایر اثار این استودیو، به عنوان یک انیمیشن پرطرفدار و پرفروش به نمایش دربیاید. در نهایت، همهی ما باید منتظر بیشتری برای دیدن واقعیت این انیمیشن باشیم و به نظر میرسد که استودیو Illumination برای سوپر ماریو باید یک داستان جذاب و جدید را تعریف کند تا بتواند به انتظارات مخاطبان پاسخ دهد.
تولیدکنندگان در ابتدا دانستند که چه اثری را باید بسازند و با انجام اقدامات لازم، به هدف خود دست یافتند. انتخاب موضوع انیمیشن سوپر ماریو بدون شک مورد توجه قرار گرفته است و به هیچ وجه نمیتوان گفت که بیمعنی و بیمحتوا بوده است. اینکه در برخی اوقات به طرز جالبی از یک بخش داستان به بخش بعدی پرداخته میشود تا خشم را زودتر ببینیم، نشان از اشتباهات سازندگان در نوشتن داستان نیست.
این انتخاب برای انجام این کار متعلق به سازندگان است و آنها از این نوع تغییرات برای ایجاد جذابیت و هیجان در داستان استفاده کردهاند. اگر میخواهید ببینید که آیا این انتخاب ها جواب داده است یا نه، بهتر است نگاهی به نظرات و نمرات مردم و نتایج دریافت شده از باکس آفیس بیندازید.
تصمیمگیری سازندگان در این مورد نباید به عنوان یک عذر مانند استفاده شود تا از کیفیت فیلمها دفاع شود. اما در عین حال، باید توجه داشت که تولید فیلم تجاری همیشه با هدف سود و درآمد میباشد و برای رسیدن به این هدف، تولیدکنندگان نیاز به تصمیمگیریهایی دارند که ممکن است با برخی نظرات هنری مغایرت داشته باشند.
همچنین، باید توجه داشت که تصمیمگیریهای الگوریتمی و ماشینی نه تنها در صنعت سینما، بلکه در بسیاری از صنایع دیگر نقش مهمی دارند و این تصمیمات ممکن است به نتایج خوبی منجر شوند. بنابراین، نمیتوان به طور کلی، تمام تصمیمگیریهای الگوریتمی و ماشینی را نادرست یا غیر هنری دانست.
در نهایت، هنر و تجارت در صنعت سینما همواره در تضاد با یکدیگر هستند و باید توازنی بین این دو موجود شود. تصمیمات تجاری میتوانند به یک فیلم موفق کمک کنند، اما به تنهایی نمیتوانند یک فیلم برجسته را بوجود آورند. بنابراین، برای داشتن یک فیلم برجسته، لازم است تصمیمات هنری و تجاری با هم ترکیب شوند و در نتیجه، این تصمیمات ممکن است در برخی موارد به نظر ما مغایر باشند، اما میتوانند به نتایج مطلوبی منجر شوند.
تصمیم گرفتم تا به این حرفها بپردازم تا بتوانم به بررسی تمامی جنبههای انیمیشن برادران سوپر ماریو بپردازم. هدف این مقاله، شرح دادن این است که چرا ایلومینیشن توانسته است با ارائه تجسمی واقعاً عالی از سری بازی ماریو، یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی از این سری باشد. برای این منظور، باید به توضیح دادن دلایل و علل این موفقیت پرداخته و تمام مطالب قبلی را به عنوان پیشزمینه مورد استفاده قرار دهم.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم نامه های کوچک شرورانه | تبعیضهای نژادی
یکی از اشتباهات بزرگی که در چند دهه گذشته رخ داد و باعث شد اقتباس های ویدیویی توانایی به دست آوردن وفاداری به منبع خود را نداشته باشند، دور شدن از منابع اصلی اقتباس بود. در گذشته، استودیوها از اقتباس از بازی های ویدیویی خجالت می کشیدند و از اینکه رابطه عمیقی با صنعت ویدیوگیم داشته باشند، بیزار بودند. اما این شرایط به تدریج تغییر کرد و اقتباس های با کیفیتی را به وجود آورد که به عناصر اصلی منابع اقتباس خود وفادار بودند و با احترام به آنها، ساخته شده بودند.
با همکاری با نینتندو، ایلومینیشن تلاش کرده است تا وفاداری به منبع اقتباس را حفظ کند و این مهم است که در این پروژه کاری کردهایم. با همکاری با این شرکت ژاپنی که در گذشته با مشکلاتی مواجه شده است، ما سعی داریم تا در استفاده از مجموعههای جدید خود محافظهکار باشیم. به همین دلیل، وفاداری به منبع اقتباس نه تنها عاملی مهم برای موفقیت فیلم ما بوده است، بلکه یکی از عوامل اصلی در شکلگیری این پروژه نیز بوده است.
حالا باید پرسید که وقتی میخواهید موقع ساخت انیمیشن برادران سوپر ماریو به ماریو وفادار باشید، دقیقا وفاداری خود را چگونه نشان میدهید؟ دقیقا قرار است به چه چیزی وفادار باشید؟ به قصهای که کموبیش هیچ نقش مهمی در بسیاری از بازیهای موفق ساختهشده با حضور ماریو ندارد؟ به داستانهای چندخطی و کوتاهی که راجع به نجات یک پرنسس توسط یک لولهکش هستند؟ یا به گیمپلی چالشبرانگیز و خلاقانهای که وابسته به تعامل است و رسما نمیتواند در مدیوم سینما به مخاطب منتقل شود؟
وقتی من میخواهم موقع ساخت انیمیشن سوپر ماریو وفادار باشم، اولین چیزی که باید به ذهنم بیاید این است که ماریو باید به همان شخصیت و شخصیتهای دیگری که در بازیهای مختلف دیدهایم وفادار باشد. این شامل ظاهر، رفتار، قدرتها و تواناییهای ماریو است. همچنین باید به جزئیات کوچکی مانند حرکات، صداها و موسیقیهای آشنا و واقعی از بازیهای قبلی توجه کنیم.
اما وفاداری به ماریو برای من فقط شامل این موارد نیست. به نظرم وفاداری به قصه و داستان اصلی از بازیهای سوپر ماریو نیز بسیار مهم است. باید دقیقا به همان داستان و قصهای که در بازیهای اصلی دنبال میکنیم وفادار باشیم و از آن پیروی کنیم. یعنی ماریو همچنان به دنبال نجات پرنسس خواهد بود و با همان لولهکشها و دشمنان قدیمیاش روبرو خواهد شد.
به علاوه، وفاداری به گیمپلی و سبک بازی سوپر ماریو نیز بسیار مهم است. ماریو یک بازی پلتفرمر است که برای رسیدن به موفقیت به تعامل و دقت بازیکن نیاز دارد. بنابراین، انیمیشن ماریو باید همان تجربه پرحرارت و پرتحرکی که در بازیها داریم را به مخاطب منتقل کند.
در نهایت، وفاداری به ماریو برای من به معنای احترام به اصول و ارزشهایی است که این بازی برای ما به جا گذاشته است. ماریو به عنوان یکی از پرطرفدارترین و محبوبترین شخصیتهای بازیهای ویدئویی باید در انیمیشن نیز به همین ارزشها و اصول وفادار باشد.
اگر بپرسیم، میتوان فهمید که چیزی که در اقتباس باقی میماند، فقط حس وحال و خاطرات است. وقتی به این تکیه کنیم که فقط بر اساس نوستالژی و احساساتی که قبلاً شکل گرفتهاند، عمل کنیم، در بسیاری از موارد نتیجهای نخواهیم گرفت. اما وقتی مخاطبان اثر به اندازهای بزرگ باشند، استفاده از نوستالژی میتواند موثر باشد. بنابراین، استفاده از نوستالژی در این موارد اشتباه نیست.
نتیجه این است که اقتباس از بازی ویدیویی ماریو در فیلم، علاوه بر جذابیت و سرگرمکنندگی بیشتر برای تماشاگران، همچنین توانایی جذب مخاطبان و علاقهمندان به بازیهای ویدیویی را نیز دارا است. این نوع اقتباسها میتوانند تجربهای جالب و متفاوت برای تماشاگران ایجاد کنند و از یک سرگرمی تکراری و معمولی به یک تجربه جذاب و خاص تبدیل شوند. همچنین، این نوع اقتباسها نشان دهنده قدرت و تأثیر بازیهای ویدیویی در صنعت سینما است و نشان میدهد که بازیهای ویدیویی میتوانند به عنوان منبع الهام برای ایجاد اثرهای متفاوت و خلاقانه در دنیای سینما مورد استفاده قرار گیرند.
وقتی موسسان قبول کردند که بهترین راه برای بازسازی سری بازیهای Super Mario Bros این است، اولویت آنها تبدیل شد به پر کردن فیلم با سکانسهای خاطرهانگیز؛ از رانندگی روی رنگین کمان و بازیکردن با سری بازی Mario Kart تا تلاشهای بیپایان بوزر برای ازدواج با پرنسس پیچ.
هدفگذاری بدون شک هزینههایی به همراه دارد. به عنوان مثال، ممکن است باعث شود که رابطه درستی بین برخی از سکانسها وجود نداشته باشد و فیلم به نظر بریدهبریده و ناهموار برای بیننده بیاید. اما این سکانسها بهطور دقیق بر روی مخاطبان هدف تاثیر میگذارند و بهگونهای که سازندگان فیلم میخواستند.
اگر به اندازهی لازم عصا قورت بدهیم و با جدیترین دید ممکن مشغول موشکافی ضعفهای داستانی انیمیشن The Super Mario Bros. Movie شویم، لگدمال کردن این فیلم اصلا کار سختی نیست. به عنوان مثال، چرا فیلم به نگاهی عمیق به زندگی ماریو به عنوان عضوی از خانوادهای ایتالیایی در آمریکا پرداخته نمیشود؟ چرا زمان کافی به نمایش لایههای مختلف ارتباط او با خانوادهاش اختصاص داده نمیشود؟ مسئله جدی حمله بزرگترها به دلیل دنبال کردن آرزوها سرسری نشان داده میشود؟ آیا فیلم به طور عمیق به نشان دادن اینکه کرنکی کانگ، پادشاه جنگل، میخواهد فرزند خود را به چالش بکشد ولی به شکست او خوشحال نمیشود؟
اگر شما قبل از دیدن این انیمیشن، دوست داشته باشید که ماریو، دنیای بازیهای ویدیویی و سایر عناصر اصلی آن در ذهنتان باشند، ممکن است برای شما سخت باشد تا وقتی را برای لذت بردن از این اثر و رقابت با آن پیدا کنید. آیا این باعث میشود که پرسشهایی که در پاراگراف قبلی مطرح شدهاند، به شما بیشتر خنده بیاورند؟ این مطلب قطعا لزومی ندارد. اما گاهی باید به این فکر کرد که تماشای تمامی فیلمها با نگاه منتقدانه و بدون تغییر، ممکن است کاری آنچنان جذاب و پر هیجانی نباشد و برای شما کمی خستهکننده باشد.
تکلیف سازندگان با خودشان و مخاطب روشن است؛ آنها همانطور که میخواستند، مورد اقتباس قرار دادهاند و در انجام این کار بسیار موفق بودهاند. به همین خاطر، وقتی ارتباط بین تماشاگران اصلی و اثر برقرار میشود، انیمیشن میتواند به آنها از نقاط قوت عادی خود بیشتری ارائه دهد؛ نقاط قوتی که اگر ارتباط اصلی با مخاطب وجود نداشت و اگر مخاطب با دیدن انیمیشن به یاد دنیای شگفتانگیز بازیهای ماریو نمیافتاد، ارزش خاصی نداشتند. اما اکنون میتوانند ارزش دیدن اثر را چندین برابر نمایند.
با توجه به قدرت استودیو ایلومینیشن در خلق شخصیتهای دوستداشتنی و ظاهر جذاب، انیمیشنهای این استودیو همیشه بهترین کاراکترها را به نمایش میگذارد. ماریو، لوئیجی، دانکی کانگ، تود و پرنسس پیچ در این مجموعه از انیمیشن دارای ظاهری بینظیر و جذاب هستند که نمیتوانند نیز هیچگونه مشابه در دنیای سینما داشته باشند. با استفاده از تکنیکهای پیشرفته انیمیشنسازی، ایلومینیشن میتواند کاراکترهایی را طراحی کند که در جهانهای پرجزئیات و رنگارنگ، با نورپردازیهای متنوع و زیبا، دل مخاطب را جذب کنند و او را به دنیای انیمیشن کشانده و خودشان را به همراهشان ببرند. به همین دلیل، انیمیشنهای ایلومینیشن همیشه مورد استقبال و تحسین مخاطبان قرار میگیرند و تبدیل به برترین انیمیشنها میشوند.
انیمیشن برادران سوپر ماریو از زیبایی و دقتی برخوردار است که آثاری مثل انیمیشن The Secret Life of Pets را چشمنواز میکردند. تمامی طراحیهای انجامشده در این انیمیشن، با دقت و توجه به جزئیات انجام شدهاند تا شاهد یک اثر زیبا و جذاب باشیم. از طراحی شخصیتها تا محیطهایی که در آنها ماجراجویی برادران سوپر ماریو اتفاق میافتد، همهچیز به یکپارچگی بصری بسیار خوبی پیوسته است.
یکی از جذابترین طراحیها در این انیمیشن، طراحی لباس جدید شاهدخت موقع موتورسواری است. با دقت نگاه کنید و متوجه شوید که سازندگان چهقدر برای حفظ یکپارچگی بصری اثر تلاش کردهاند. لباس شاهدخت، با رنگهای زیبا و جذاب و البته جزئیات کوچکی که در آن وجود دارد، با انیمیشن سازی به طور شگفتانگیزی پیوسته است و برای تماشاگران به صحنهای بسیار زیبا تبدیل شده است.
همچنین، طراحی محیطهای مختلف در این انیمیشن نیز بسیار توجه شده است. از شهر تا جنگل و از کوهستان تا دریا، هر محیط با جزئیاتی که در آن قرار میگیرد، به تصویر کشیده شده است. این تنوع در محیطها، به انیمیشن زیبای برادران سوپر ماریو زندهای بخشیده و تجربه تماشای آن را برای مخاطبان به یک تجربه واقعی تبدیل کرده است.
به طور کلی، میتوان گفت که طراحیهای انجامشده در انیمیشن برادران سوپر ماریو با دقت و حرفهای انجام شدهاند و همینطور به تلاش برای حفظ یکپارچگی بصری و تازگی این انیمیشن اضافه میکنند. تماشای این انیمیشن، برای هر کسی که به دنبال یک تجربه بصری زیبا و جذاب است، توصیه میشود.
وقتی تیم سازنده با هوشمندی اقدام به اضافه کردن بیشتر از انیمیشنهای کلیدی بازیهای قدیمی ماریو به جهان پر زرق و برق خود میکند، موضوع جذابتر میشود. حتی در رفتار ماریو با بلوکهای آجری، نشانهای از تعهد به منبع اصلی وجود دارد. همچنین، موسیقیهای قدیمی و مشهور بازیهای Super Mario میتوانند در لحظات مهم فیلم به دل صداگذاری کمک کنند؛ این کار میتواند تجربهای پر از نوستالژی برای مخاطبان به ارمغان آورد.
بازیگران همواره برگهای برندهی بعدی هستند و هیچ کس نمیتواند این حقیقت را انکار کند. انتخاب جک بلک برای نقش بوزر بسیار مناسب و بینقص بود؛ زیرا وی توانسته بود همه جنبههای شخصیت شرور و بدجنس بوزر را در کنار علاقهی عجیب و بیپایان او به پرنسس پیچ به تصویر کشیده و با صدایش، همه احساسات و احساسات شخصیت را به خوبی منتقل کند. وی به خصوص در زمان خواندن آهنگ Peaches و استفاده از قابلیتهای صوتی مختلف، نقش بوزر را به شکل ایدهآل ایفا کرد.
در آن سو، آنیا تیلور-جوی در نقش پرنسس پیچ بسیار موفق بوده است و بیش از حد نیاز است که از او غافل شویم. صداپیشگی او به عنوان یک شاهدخت فوقالعاده زیبا و شجاع، نیازمند توانایی و انرژی خاصی است که او به راحتی آن را به این نقش میبخشد. او به بهترین شکل ممکن این نقش را بازی کرده و نشان داده است که او بسیار مناسب برای آن است.
نقد فیلم شزم! خشم خدایان Shazam! Fury of the Gods
جذابیت صداپیشگیهای یک انیمیشن وابسته به انجام کارهای عجیبوغریب توسط صداپیشهها نیست. در برخی موارد، انتخاب درست صداپیشه برای ایفای نقش اصلی میتواند عامل موفقیت آن باشد. انیمیشن برادران سوپر ماریو با انتخاب درست صداپیشگیها، مثل چارلی دی، به خوبی نقشهای خود را اجرا کرده و برای تماشاگران فضای داستانی سرگرمکنندهای رقم زده است. به طور مثال، صدای عادی چارلی دی در این انیمیشن، برای ایفای نقش لوئیجی، گزینهی ایدهآلی است و بسیار جذاب و جالب است.
انیمیشن فیلم Super Mario Bros به دلیلی موفق شد که درک مخاطب را داشت. این فیلم اعتماد داشت که موفقیت آن وابسته به رضایت عمومی نیست. آنها اعتماد داشتند که با شنیدن اصطلاح “It’s-A Me, Mario”، مخاطبان را به خنده و خوشحالی میکشانند.
5 پاسخ
قارچه داخل فیلم خیلی کیوته
ماریو کراشه
عه فیلمشم زدن
خاطرات بچگیم برگشت
انیمیشن فول العاده ای بود