بازی استارفیلد، بتسدا IP جدید، در ۲۵ سال گذشته توانسته است حرفهای بسیاری را به میان بیاورد، هرچند در برخی موارد نتایج آن به شکل مناسب ظاهر نمیشود. از بیست و پنج سال پیش، بتسدا و استودیوهای بازیسازی آن، دو IP مهم را رونمایی کردهاند؛ اولی الدر اسکرولز که به نتیجهای چون اسکایریم منجر شد و دومی فالاوت که بازیهای معروفی چون فالاوت ۳ و ۴ را به وجود آورده است.
این بار، تاد هاوارد، رهبر تیم توسعه بتسدا، به جای انتخاب یکی از دو مجموعه قبلی، تصمیم گرفت به سراغ اثری کاملا جدید بروید؛ یک اثر به نام استارفیلد که تاد هاوارد آن را به عنوان یک رویای قدیمی بسیار مهم میداند. در گذشته، به دلیل محدودیتهای سختافزاری، او قادر به تحقق این رویا نبود، اما در نسل نهم، این بازی ساخته و به بازار عرضه شده است. آیا Starfield همان اودیسه فضایی بتسدا است؟ لطفا ابتدا ویدیوی بازی را تماشا کنید تا بعد به جزئیات بیشتری در مورد آن صحبت کنیم.
در شهر استارفیلد، همه چیز با یک معدن ساده شروع می شود؛ شخصیت اصلی همراه با دو نفر دیگر وارد معدن می شوند و پس از استخراج کاتر، به کار استخراج سنگ می پردازند. اما پس از مدتی، حفاری بخش جدیدی از معدن با استفاده از ماشین های سنگین به پایان می رسد و آنها وارد یک محیط غاری مانند می شوند؛ محیطی که در آن سنگی مدفون در بین سنگ های کوچک قرار دارد و با حرکت آنها، شخصیت اصلی نیز از حالت بیداری خارج می شود.
این مکان، نقطهای است که نه تنها تمامی اتفاقات بازی را تحت تاثیر قرار میدهد، بلکه زندگی شخصیت اصلی و همچنین ما در نقش گیمر در دنیای استارفیلد را نیز تغییر میدهد. این سنگ عجیب، که باعث بیهوشی شخصیت بازی شده، در واقع یک جسم ناشناخته یا بهتر بگوییم، یک قطعه از آن است. از این پس، باید به دنبال قطعات بعدی این سنگ بگردیم که خط داستان اصلی استارفیلد را تشکیل میدهند.
آیا تنها در تلاش برای کشف اسرار این شی عجیب، استارفیلد و داستان آن خلاصه میشود؟ پاسخ این سؤال قطعی نه است! در داستان استارفیلد، شروع و پایان واضحی برای خط اصلی داستان وجود دارد و در طول این خط داستان، مخاطب با انواع سورپرایزها و پیچشها روبرو میشود. اما فعلاً این موضوع را کنار بگذارید و به داستان بیشتر توجه کنید؛ من نمیخواهم جزییات داستان را برای شما فاش کنم، اما استارفیلد همان ویژگیهایی را دارد که قبلاً در بازیهای دیگر مانند بتسدا و اسکایریم مشاهده کردهایم؛ تجربه لذت بردن از زندگی در جهانی متفاوت و پر از شگفتیهای ناشناخته در مقایسه با جهان فعلی واقعی ما.
اگر اسکایریم گیمرها را به دنیایی اسطوره ای می برد که در آن اژدها ها حکومت می کردند و در پایان حماسی، پا به سرزمینی پسا آخرالزمانی می گذاشتند که حتی حشرات هایشان جهش یافته بود، این بازی لذت کاوش و سرگردانی در فضای بی کران و بی پایان را به ارمغان می آورد. و کهکشان ها جادوی داستان Starfield در این است که شما به عنوان یک گیمر و راهنمای شخصیت، مرکز داستان هستید و تصمیم می گیرید که قدم بعدی شما در این دنیای ناشناخته چگونه باشد.
میتوانید فقط با آشنایی با گروه Constellation و پیگیری تکههای بعدی آن شی ناشناخته، در حدود ۲۰ ساعت به پایان مشخص بازی برسید. این مسیر اشتباهی نیست و احتمالاً در بار اول نیز بد نیست که این کار را انجام دهید، اما باید در نظر داشته باشید که فقط یک لایه از یک روایت با صدها لایه بیشتر را لمس کردهاید.
در بازی، در کنار داستان اصلی جذاب این اثر، تعداد بسیار زیادی خردهروایت وجود دارد که بدون کشف و پیگیری آنها، لذت واقعی بازی را نخواهید یافت. به عنوان مثال، داستان یک کودک در شهر آکیلا که علاقه زیادی به کاراگاهی و ماموریت قانون شدن دارد و شما باید تصمیم بگیرید که آیا او را در مورد یک دزد باور کنید یا نه. یا داستان یک معامله بزرگ که در یک بار رخ میدهد و شما به چندین روش مختلف میتوانید در آن شرکت کنید و حتی میتوانید قضیه را به شکلی پیش ببرید که در پایان، چند نفر جان خود را از دست میدهند یا حتی خون از دماغ کسی جاری میشود.
من نمونههای زیادی را نمیآورم و لذت کشف آنها را از مخاطبان دریافت نکنم، اما یکی از بهترین مأموریتها در بازی، جایی است که شما میتوانید با پیدا کردن نوشتههای که به طور شانسی با آنها برخورد میکنید، به سیارهای جدید بروید و در آنجا میتوانید یک سفینه و پوشش خاص و ارزشمند بهدست بیاورید. اما شما میتوانید این مأموریت را فقط برای بهدست آوردن جوایز انجام دهید، یا با کمی گشتوگذار و کاوش بیشتر، به ماهیت این پی برید که این لوازم متعلق به چه کسی هستند و این میتواند تأثیر قابل توجهی در ادامه بازی داشته باشد.
در این جمله، من از واژه “کاوش” استفاده کردهام و استارفیلد برای من تجربهای است که بیشتر از یک بازی اکشن نقشآفرینی، یک تجربه کاوش است. عموماً، افرادی که به موضوع فضا علاقهمندند، از کشف ناشناختهها لذت میبرند و هنر تیمی که مسئولیت خلق داستان بازی را برعهده دارد، به این افراد لذت کاوش را هدیه میدهد.
نقد بازی بالدرز گیت ۳ Baldur’s Gate | نامزد بهترین بازی سال؟
در گوشه و کنار دنیای بازی، شخصیتهای بسیاری حضور دارند که ممکن است یک فرد مشهور در یکی از شهرهای اصلی باشند یا یک کارگر ساده که در معدن یا کارخانهای در وسط یک سیاره کوچک کار میکند. بیشتر این افراد دارای داستانهای خاص خود هستند و میتوان با آنها مدتی صحبت کرد که شاید به یک ماموریت ختم شود یا حتی چنین اتفاقی رخ ندهد. اما در این دیالوگهایی که نه همیشه، اما بیشتر با ظرافت خاصی نوشته شدهاند، میتوان تکههای کوچکی از پازل کلی را کشف و پیدا کرد و بهتر درک داستان استارفیلد را داشت.
یکی از نکات مهم درباره داستان بازی، غریزه برانگیز بودن آن است. توضیح دادن این موضوع بدون افشای جزئیات، بسیار دشوار است. اما هرچه بیشتر در بازی پیشروید و به خصوص اگر دیالوگهای متنوع با شخصیتهای مختلف را با دقت پیگیری کنید، تعداد زیادی سوال برای شما پیش خواهد آمد.
تفکر درباره آنکه آیا هوس بیش از حد انسان برای پیشرفت و لذت قدرت ناشی از ذات ما به چه عواقبی ممکن است دامن زند، و بیش از همه، ارزشمندتر از این است که بیشتر وقت خود را صرف تداعی کردن شعارها و عبارات کلیشهای در مورد این موضوع نکنیم و به جای آن، به سادگی سؤال را مطرح کنیم و به مخاطبانمان اجازه دهیم که خودشان به جواب برسند، تا با تحقیقات عمیق در جهانی که ممکن است تلاشهای انسانها در آینده در زمان وقوع اتفاقهای مهم این مسأله باشد، به نتیجهای برسیم که آیا این هوس ارزشش را دارد یا خیر.
ترکیب تمام این عوامل در کنار یکدیگر، باعث شده تا استارفیلد به عنوان یک داستان واقعا ارزشمند تجربه شود؛ شخصیتهای مختلف با ویژگیهای خاص خود، که میتوانند احساس نزدیکی قوی با مخاطب برانگیزند، در کنار اتفاقاتی که در گوشه و کنار این جهان بینهایت بزرگ منتظر کشف شدن هستند، و با دیالوگنویسی موفق، روایتی را ارائه میدهند که مخاطب میتواند از آن لذت ببرد و حتی برای مدتی درگیر چراهایی شود که پاسخ آنها را هیچکس جز خود مخاطب و استدلالهایش نمیتواند بدهد. علاوه بر این، خط اصلی داستان نیز با شروع، متن و پایانی بسیار عالی، و پیچشهای مختلفی که در طول آن تجربه میکنید، میتواند به شما احساس شگفتی بیاندازد.
اما به جای این روایت قدرتمند، بازی استارفیلد از نظر ساختار ویدیو گیمی بسیار شبیه به بازیهای قبلی بتسدا است. در ابتدای بازی، شما میتوانید شخصیت خود را با ظاهر دلخواه ساخته و از جزییات مناسبی نیز بهرهمند شوید. علاوه بر این، انتخاب بکگراند برای پیشینه شخصیت و همینطور Traitها نیز در این بخش قابل انتخاب است که هرکدام مزیت و عیب خاصی برای شما بهارمغان میآورند.
بعد از ساخت شخصیت، در ابتدا احتمالاً به دلیل تعداد زیاد آموزشها، بازی ممکن است کمی طاقتفرسا باشد، اما با گذراندن این قسمت، به دنبال سفینه و شخصیت مورد نظر خود میباشید و میتوانید در جهان بازی به دنبال کاوشهای خود بپردازید. بازی دارای فهرست طولانی از مأموریتهاست که میتوان آنها را به مأموریتهای گروه Constellation به عنوان خط اصلی و سایر مأموریتها تقسیم کرد، مثل پیوستن به گروه رنجرها در آکیلا سیتی و دنبال کردن پروندههای جرم و جنایت، یا مأموریتهایی که با گشت و گذار در جهان و حتی تعامل با شخصیتها فعال میشوند.
با این حال، اکثر مأموریتهای بازی تجربههای ارزشمندی را به همراه دارند، اگرچه احتمال برخورد با مأموریتهای ساده و سطحی نیز وجود دارد. این تجربه میتواند شامل کشف رازهایی مرتبط با داستان باشد، که قبلا در مورد آن صحبت کردهایم، و یا با ارائه یک نبرد هیجانانگیز و یا بهدست آوردن پاداشهای ارزشمند، توانایی جذب توجه شما را داشته باشد.
بازی دارای گیمپلی متنوعی است، اما متأسفانه در مأموریتهایی که در آن پای نبرد حضور دارد، مشکلاتی وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. در این بازی، نماینده ما در میان بازی قرار دارد و این مسئله باعث شده است که برخی از عوامل فیزیکی و نحوه بازی، بهوضوح قابل لمس باشند. با این حال، استارفیلد گیمپلی خوبی دارد و با تنوع سلاحها و طراحی فیزیکی مناسب آنها، میتوان به راحتی حس شلیک و سنگینی آنها را تجربه کرد و اکشنهای جذابی در بازی ایجاد کرد.
بیشتر بخوانید: نقد بازی Best Fiends | بهترین بازی افلاین
اما مشکل بازی در نبردها، مربوط به این افراد است که باید برای مقابله با آنها از گانپلی استفاده کنیم! در استارفیلد، دشمنان هوش مصنوعی نه از همیشه، اما در مواقع زیادی، رفتار عجیبی دارند. بارها پیش میآید که در نبرد، به خصوص در برابر انسانها، آنها به تأخیر بیفتند و حتی ممکن است تیرهایی بخورند، سپس آنها واکنش نشان میدهند یا در مواقعی که چیزی بین باگ و مورد هوش مصنوعی وجود دارد، در مسیریابی و سنگیری رفتارهای عجیبی نشان میدهند.
به عنوان مثال، احتمالاً یکی از دشمنان قوی شما به جای حمله به شما یا حداقل حصار شما، تصمیم میگیرد که در حالتی شبیه به تردمیل رو به دیوار بماند و شما میتوانید به راحتی او را شکست دهید. این موقعیت ها همیشه در نبردها رخ نمیدهند و گاهی دشمنان میتوانند به شما آسیب بزنند، به خصوص با وجود رباتها و تورتهایی که ممکن است در محیط زندگی خودتان باشند و ممکن است برای شما مشکل ساز باشند. اما با دشمنان انسانی، ممکن است اتفاقات خنده داری رخ دهد ولی در بازی استارفیلد، یک مشکل نیز وجود دارد.
در جنگهای پیاده که درگیر آنها میشویم، نبرد با سفینهها نیز بخش مهمی از بازی است و میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. وقتی با سفینهتان در میان دشمنان منور میدهید و تلاش میکنید تا آنها را شکست دهید، تجربههای اکشن فوقالعادهای خواهید داشت. اما در این بازی، جنبهی دیگری که بیشتر به هویت و ساختار جهان آن مربوط است، در شهرهای اصلی و سیارههایی که برای انجام ماموریت به آنها میرویم، مشاهده خواهیم کرد. اغلب در این مناطق، شرایط پویا و جذابیت خود را دارند، اما بعضی اوقات ناخودآگاه فکر میکنیم که چرا این منطقه به این حد خالی و بیروح است؟
بعضی از سیارهها (تاکید میکنم تنها برخی، نه همه) دارای شرایطی هستند که در آنها شما با سفینه خود فرود میآیید و سپس باید مسافتی نسبتا بلند را با پای پیاده (کمکی از جت پک در این موارد معمولا موثر نیست) طی کنید تا به نقطه مورد نظر برسید. پس از انجام مأموریت یا هر کار دیگری که داشتید، هیچ انگیزهای برای بیشتر گشتن در این محیط وجود نخواهد داشت و در اولین فرصت با استفاده از فست ترول، از سفینه خود خارج میشوید.
این موضوع که برخی از سیارهها و محیطهای استارفیلد به طور طولانی خالی باقی میمانند، ممکن است کمی مزاحمتآور باشد. اما اگر در نظر بگیریم که در مقابل، برخی از محیطها واقعاً پویا و پر از اتفاقهای غیرمنتظره هستند، میتوان این وضعیت را متوازن دانست. در واقع، داشتن یک وسیله نقلیه زمینی، میتواند به حل این مشکل کمک کند و حداقل امکان گشتوگذار در محیطهای خالی را لذتبخشتر کند.
استارفیلد یک بازی نقش آفرینی است که علاوه بر جنبههای اکشن و گشتوگذار، جنبههای مختلف دیگری را نیز به خوبی پوشش داده است. از جمله، تجربه نقش آفرینی که به شما این امکان را میدهد که وارد نقش یک کاراکتر تأثیرگذار در جهان بازی شوید و با سایر کاراکترها از طریق سیستم دیالوگهای بازی تعامل کنید. همچنین، انتخاب سبک زندگی در این جهان و تأثیر آن بر پیشبرد داستان و وقایع نیز از جمله جنبههای مهم و البته عالی این بازی است.
به جز این جنبه، سیستم ارتقا کاراکتر در بازی دارای گستردگی و کیفیت بسیار خوبی است. انواع و اقسام ارتقاها و پیشرفتها در چند دسته مختلف در دسترس هستند و با هر بار بالا رفتن سطح، میتوانید یکی از آنها را ارتقا دهید. هر مهارت چهار سطح دارد و برای رسیدن به سطوح بالاتر، باید چالشهای سطح قبلی را تکمیل کنید. به عنوان مثال، برای ارتقا دادن مهارت استفاده از سلاحهای نوع رایفل، باید برای هر سطح تعداد مشخصی دشمن را با این نوع سلاحها شکست داده و سپس با جمع آوری امتیاز، مهارت را ارتقا دهید.
با توجه به گستردگی این بخش، مهارتهای مختلف بسیار تأثیرگذار در جریان بازی شما هستند. به عنوان مثال، در زمانی که بخش داستانی بازی را برای اولین بار به پایان رساندم، تعداد زیادی از مهارتها هنوز باقی مانده بودند. به همین دلیل، بسیار مهم است که به انتخاب صحیح مهارتها برای سرمایهگذاری توجه کنید. این انتخاب نه تنها بر روی جریان بازی تأثیر میگذارد، بلکه بر روی بخش اول بازی نیز تأثیرگذار است.
به عنوان مثال، اگر هدف شما این است که همیشه خشونت و قتل و کشتار را به عنوان راه اصلی در مواجهه با مشکلات در نظر بگیرید، میتوانید به مهارتهای مرتبط با انواع سلاحها سرمایه گذاری کنید. جالب است که با هر بار ارتقاء این مهارتها، واقعاً تأثیر عملی این موضوع در جریان نبردها را حس خواهید کرد. از طرف دیگر، میتوانید به مهارت مذاکره و راضی کردن افراد امتیاز دهید و دریافت کنید که برخی از مشکلات در بازی به راحتی با گفتوگو حل میشوند.
این تنوع در مهارتها و تأثیر آنها بر روند بازی، به خوبی نشان از ارزش تکرار خوبی دارد و میتوان با استفاده از رویکردهای مختلف، بازی را بارها و بارها تکرار کرد. علاوه بر این، حالت جالب نیو گیم پلاس استارفیلد، یک دلیل دیگر برای ادامه تجربه آن پس از پایان بخش داستانی است. بتسدا در نظر گرفته که با رویکرد نسبتاً متفاوت و خاص، از نیو گیم پلاس استفاده کند تا جلوگیری از اسپویل داستانی شده و بیشترین جزئیات را به خودتان واگذار کند.
یکی از جنبههای بازی استارفیلد، سیستم ساخت و ساز آن میباشد که شامل ساخت پایگاهها با انواع و اقسام گزینههای شخصیسازی در سطح سیارهها است. این امکان به بازیکنان میدهد تا از این پایگاهها برای اهداف مختلف مانند استخراج منابع و پروژههای تحقیقاتی که باعث آزاد شدن آپگریدهای مربوط به سلاحها و زرهها میشود، استفاده کنند. سیستم ساخت و ساز بازی به خوبی گسترش یافته است و یکی از بخشهای جذاب آن، طراحی سفینهها است که با صرف زمان و حوصله میتوان آنها را به صورت جالبی شخصیسازی کرد؛ همچنین امکان آپگرید سفینهها با استفاده از سلاحها و تجهیزات مختلف نیز در این بازی وجود دارد.
یکی از جوانبی که در بازی عملکرد ضد و نقیضی دارد، مباحث فنی، صوتی و بصری بازی هستند. در حوزه موسیقی و صداها، همه چیز در سطح مناسبی است، اما در زمینه گرافیک و جلوههای بصری، شرایط متفاوتی وجود دارد. در استارفیلد زمانی که در محیطهای بسته یا شهرهایی مانند نئون سیتی قرار دارید، شاهد ترکیبی ایدهآل از نورپردازی و بافتهای با کیفیت مناسب، بصری زیبا و دلنشین خواهید بود.
با این حال، در برخی سیارهها، کیفیت بافتها به طور آشکاری با محیطهای اشارهشده متفاوت است و از رنگ و لعابی که انتظار میرود، بهره نمیبرد. همچنین، افکتهای تصویری مختلف مانند انفجارها با کیفیت خوبی اجرا شدهاند، اما انیمیشن چهره شخصیتها کمی پایینتر از سطح یک بازی نسل نهمی است. به طور کلی، استارفیلد یک بنچمارک گرافیکی نسل نهمی نیست، اما از نظر بصری به شکل کلی رضایتبخش است.
با این حال، از نظر فنی، کاهش فریمریت یکی از مشکلاتی است که در بازی و در برخی محیطها، به ویژه محیطهای شلوغ شهری، به وضوح مشاهده میشود. این مشکل در نسخه پیسی با سیستمی قویتر از سیستم پیشنهادی و همچنین در نسخههای ایکس باکس بیشتر دیده میشود. به عنوان مثال، شهر آتلانتیس یکی از محیطهایی است که با تقلیل فریمریت مواجه میشود و در محیطهای تصادفی دیگر نیز این مشکل رخ میدهد. همچنین، در نسخه ایکس باکس، چندین بار هنگام فرود با سفینه در سطح سیارهها مشکل کرش کردن بازی را تجربه کردم.
مهم است به خاطر داشته باشید که در آخر، بازی های بتسدا شامل باگ هایی هستند که امضای اصلی این شرکت، به خصوص در زمان انتشار، می باشد. خوشبختانه، تجربه شخصی من نشان داد که باگ های استارفیلد مانع پیشروی در بازی نبودند و بیشتر به شوخی های جالب و طنزآمیز منجر می شدند؛ مانند جعبه هایی که در هوا معلق می شوند یا شخصیت همراهی که ناگهان از بین می رود و بعداً دوباره در کنار شما ظاهر می شود.
با وجود مشکلات خاص خود، استارفیلد بازی بسیار جذابی است و ویژگیهای مثبت زیادی نیز دارد که در جزئیاتی از آنها صحبت کردیم. با این حال، باید بار دیگر تاکید کنم که جذابیت اصلی ساخته جدید بتسدا در کاوش و اکتشاف است و سازندگان با ترکیب مناسب داستان و گیمپلی، موفق شدهاند تا این کاوش را به یک تجربه بینظیر و به یاد ماندنی تبدیل کنند. در نتیجه، استارفیلد بازی بالاخره یک تجربه پرماجرا و سرگرمکننده است.
با توجه به عشق آدمهایی که از شناور شدن در دنیای بزرگ و پر از راز و رمز لذت میبرند، استارفیلد بیشتر یک بازی برای این افراد است. آنها از جستجوی گوشهها و کنارههای محیطها برای کشف اشیاء پنهان لذت میبرند و از مسیر اصلی بازی دور میشوند. اگر از این نوع گیمرها هستید و به بازیهای قبلی بتسدا مانند فالاوت و اسکایریم علاقهمند هستید، مطمئن باشید استارفیلد یک اثر قابل توجه است که حتی فکر هم نکنید از تجربه یا بهتر بگوییم زندگی در آن بازی محروم شوید.
خیر، تنها با استفاده از ابزارهای ساخت کشتی فضایی در پایگاه فضایی، میتوانید کشتی فضایی خود را تغییر دهید. باید با یک کشتی فضایی شروع کنید و امکان ساخت یک کشتی جدید را ندارید.
امکان ساختن خانه نیست، اما میتوانید در بازی خانهای را خریداری کنید. اگر از خصوصیت Dream Home استفاده کنید، بازی با یک خانه شروع خواهد شد.
یک پاسخ
واقعا بازی با حالیه