نقد فیلم باربی ، رقیبی سر سخت برای فیلم های دیگر

نقد فیلم باربی ، رقیبی سر سخت برای فیلم های دیگر

نقد فیلم باربی،رقیبی سر سخت برای فیلم های دیگر

احتمال اسپویل!

فیلم باربی موفق ترین تبلیغ عروسک باربی در تاریخ کمپانی متل و ضعیف ترین بازی در کارنامه کارگردانی گرتا گروهیگ است. تولید کمپانی “برادران وارنر”است

با ارجاع به ماتریکس و استفاده از ادای کوبریک، امیدوارم همیشه بتوانیم فیلم‌های سینمایی بسیار عالی بسازیم. پیروی از الگوهای روز کاری، باعث می‌شود تا هر فیلمی که ساخته می‌شود، درجه بالایی از کیفیت داشته باشد و همه لذت ببرند. این روش، باعث می‌شود که هر فیلم‌سازی که دوربین خود را برمی‌دارد، با دقت به فهرست مواد مورد نیاز نگاه کند و یک فیلم سطح بالا را به ارمغان بیاورد. در این صورت، ما همیشه شاهد عرضه فیلم‌های مهم و بی‌نظیر هستیم و هر سال به یک مجموعه فیلم‌های برجسته و ماندگار نگاه می‌کنیم.

نقد فیلم باربی،رقیبی سر سخت برای فیلم های دیگر

چرخ سینما به این شکل نمی چرخد. نه تولید دنباله ای شبیه به افتتاح “2001: یک ادیسه فضایی” و نه استفاده از “Justice League ، نسخه Zack Snyder” در یک مونولوگ جدی ، موفقیت هر فیلم را تضمین نمی کند. حتی داشتن نگرانی های انسانی و پریشانی در مورد نابرابری ها در جامعه ، اگر به درستی مورد توجه قرار نگیرد و به صورت سینمایی به تصویر کشیده شود ، نمی تواند ناگهان یک فیلم را به یک شاهکار درخشان تبدیل کند.

اما هرچند که طبیعت هنری سینما قابل فرمول‌گذاری نیست، اما طبیعت صنعتی فیلم‌ها پر از ترفندهای ثابت است. ارجاع‌های فراوان به اثار معروف، اطمینان کافی از کیفیت آن‌ها را نمی‌دهد، اما شانس اینکه فیلمی از طریق ویدیوهای “بررسی استراگ” در اینترنت شهرت پیدا کند، بالا می‌رود. انتخاب بازیگران معروف توسط جمعیت جوان، تضمین کیفیت نیست، اما باعث جذب بیشتر نگاه‌ها به فیلم می‌شود. صحنه‌های فوری با جهت‌گیری‌های اجتماعی واضح، نمی‌توانند به تنهایی فیلم را عمیق‌تر کنند، اما باعث می‌شوند که بسیاری در امروزه به‌خاطر یک فیلم جنجالی، همدیگر را دنبال کنند. در نهایت، بسیاری از افراد بی‌طرف نیز صدای فریادها را می‌شنوند و به سمت جایگاه دعوا می‌روند تا ببینند چه خبر است.

این فیلم به طراحی صحنه‌های مناسب مسلط است. ترکیب جلوه‌های بصری در برخی از صحنه‌ها می‌تواند با استفاده از خلاقیت و جذابیت، تاثیر بسیاری داشته باشد. این فیلم علاوه بر استفاده یکنواخت از یک رنگ، طیف گسترده‌ای از رنگ‌ها را نیز به خود اختصاص داده و از این نظر بسیار دلپذیر است. اجرای این فیلم می‌تواند چندبار تحسین شود، زیرا تیم سازنده حتی در جزئیات کوچکی مانند حرکت باربی‌ها در باربی‌لند، تلاش کرده است تا مانند حرکت عروسک‌ها در دنیای واقعی، واقع‌گرایانه باشد.

نقد فیلم Oppenheimer | دانشی بر ضد بشریت

نقد فیلم باربی،رقیبی سر سخت برای فیلم های دیگر

چرا احتمالا حوصله‌ی خواندن پاراگراف فوق را ندارید؟ به دلیل دیدن یا شنیدن دعوا، نوشتن درباره‌ی بافت تصویری فیلم که اصولا در نقد سینمایی بررسی می‌شود، برای بعضی‌ها بی‌جا به نظر می‌رسد.

بزرگترین خطا در بررسی محصولاتی مانند این فیلم نگاه تنها از بالا به پایین است. این خطا باعث می‌شود نقد سینمایی به سرعت به متنی نابینا تبدیل شود؛ متنی که بی‌خبر از اتفاقاتی که در فیلم رخ می‌دهد، خودش را به عنوان چراغ راه در نظر می‌گیرد و با انکار این اتفاقات، بیشتر بخش‌های مهم فیلم را درک نمی‌کند. در حقیقت، برخی از عوامل بزرگترین موفقیت مالی و تحسین فیلم باربی توسط بسیاری از تماشاگران، دقیقاً به علت اشکالات هنری و مفهومی آن است. به همین دلیل، اگر تاثیر منفی این اشکالات بر کیفیت هنری و تاثیر مثبت آنها بر قدرت فیلم به عنوان یک بلاک‌باستر را نادیده بگیریم، نمی‌توانیم ارزیابی دقیقی از اثر داشته باشیم.

با این حال، شهرت برند و قدرت کمپین تبلیغاتی بی‌نظیر، نقش قابل توجهی در جذب توجه مخاطبان بهاین فیلم داشت. اینکه ما اکنون با یک فیلم سر و کار داریم، نشان دهنده انتخاب‌های سازندگان است؛ هرچند که عدم توازن لحن در این فیلم ممکن است به سازندگان تعلق داشته باشد و تحت تاثیر آن، بسیاری از مخاطبان موقتاً سرگرم شده‌اند.

گُنگ بودن و پیچیدکی داستان و شخصیت اصلی آن

به عنوان یک بیننده که بارها از گرتا گرویگ به عنوان یک هنرمند تحسین کرده، بسیار ناراحت شدم زیرا متوجه شدم که او در نقش باربی به یک جهان‌بینی مشخصی پایبند نیست. شیوه بازی او بیش از حد مصنوعی و تکراری است، یکی از شخصیت‌ها را به میخ می‌زند و دیگری را به نعل. به نظر می‌رسد که او تمام ترندهای مد روز را دنبال می‌کند و فراموش کرده که یک فیلم باید داستان قوی و اصلی داشته باشد. او به قدری مشتاق جلوه‌پردازی از شخصیت فلان و تصمیم بزرگ کاراکتر ب است، که فراموش کرده است که داستان‌های آن‌ها باید با هم سازگار باشند.

لحن فیلم هم چنین موقعیتی دارد. این فیلم که توسط Noa Bambaak و Greta Gröwig نوشته شده است، سعی می کند برای همه سنین مناسب باشد و فقط بازیگوش باشد، اما در بسیاری از صحنه ها پیام های بزرگسالان را نیز به یاد می آورد. فیلمساز سعی کرده این تغییرات لحن را پشت بازی اغراق آمیز بازیگران به ویژه مارگو رابی پنهان کند. گاهی اوقات موفق می شود.

نقد فیلم باربی،رقیبی سر سخت برای فیلم های دیگر

ممکن است از زبان Barby، یک جمله جدی با کلمات قلمبه سلمبه بیان شده و به عنوان یک عنصر کمدی در نظر گرفته شود که برخی از تماشاگران را به خنده می‌اندازد. اما در حالی که پیش می‌رویم و دیالوگ‌های خشمگینانه‌تری را درباره دنیای واقعی می‌شنویم، دیگر هیچ شوخی و خنده‌ای وجود ندارد. تضادهای محتوایی در فیلم برای مخاطبانی که به آن توجه می‌کنند، رو به رو می‌شوند و قدم به قدم واضح‌تر می‌شوند.

این فیلم، علاوه بر اینکه شعارزدگی را به تصویر نمی‌کشد، نمی‌تواند با صحبت کردن در مورد مسائل واقعی زنان کارآمد باشد. به عنوان مثال، فیلم Little Women که توسط گرتا گرویگ کارگردانی شده است، در مورد حمایت از حقوق زنان صحبت می‌کند و با استفاده از نکات جدی‌تر و بیشتر، به نحوی که کاملا با منبع اصلی همخوانی دارد، مسائل اساسی زنان را بررسی می‌کند. گرویگ با ظرافت و توجه به منبع اصلی، موضوع فیلم را با بیان انسانی و فراجنسیتی جذاب و مفید به نحوی که تاثیرگذار باشد، پرداخته است.

Lady Bird در این فیلم از تجربه‌ها و دیدگاه شخصی استفاده می‌کند تا به تصویر کشیدن دغدغه‌ها و مشکلات یک دختر جوان در زندگی روزمره بپردازد. او در برخی از صحنه‌ها به‌صورت مستقیم با مخاطب درباره‌ی مسائل روز پرده برمی‌دارد. علاوه بر این، حتی یک پسر از فرهنگ متفاوتی نیز می‌تواند با کریستین همدردی کند و به دغدغه‌های او درک کند.

گرتا گرویگ، هم در لیدی برد و هم در لیتل زنان، دقیقاً می‌دانست چه می‌خواهد بگوید و چگونه آن را بگوید. این فیلم ها لحن متعادلی داشتند و در موضع خود تزلزل نکردند. در حالی که برخی ممکن است آنها را به عنوان “فیلم های پیامی” بدانند، حتی منتقدان آنها می توانند توافق کنند که حداقل از ابتدا تا انتها پیام روشنی داشته اند.

نقد فیلم باربی،رقیبی سر سخت برای فیلم های دیگر

بی طرف بودن فیلم و نداشتم پیام خاصی

متأسفانه، یکی از معایب بحث در مورد آثار پرطرفدار که عمدتاً توسط شخصیت‌های زن خلق می‌شوند یا حول محور آن‌ها می‌شوند، این است که برخی افراد به سرعت و با عصبانیت می‌خواهند بدانند که آیا اثر بیانیه‌ای دارد یا خیر. با این حال نباید فراموش کرد که یک فیلم نیز مانند هر اثر هنری دیگری خالق دارد. سازنده حق دارد افکار و عقاید خود را به مخاطب منتقل کند. مخاطب نیز حق دارد آنها را بپذیرد یا رد کند.

با توجه به تناقضات اصل حرف فیلم، ما از جهان‌بینی فیلم‌ساز ناراضی هستیم. اما وقتی می‌گوییم که فیلم نمی‌تواند به خوبی پیام خود را انتقال دهد یا حتی فیلمساز نمی‌دانست که دقیقاً چه می‌خواهد بگوید، واقعاً در حال بررسی فیلم‌نامه هستیم.

موزیک ویدیوی «دختر باربی» در سال 1997 توسط گروه آکوا، به کارگردانی گرتا گرویگ، بیشتر سرگرم کننده و منتقد برند محبوب باربی است تا فیلم باربی. با این حال، ما اینجا نیستیم که یک موزیک ویدیوی 3 دقیقه ای را با یک فیلم نزدیک به 2 ساعته به طور دقیق مقایسه کنیم. جالب است بدانید وقتی هنرمندی دقیقاً می‌داند چه می‌خواهد بگوید، چگونه بگوید و با چه کسی صحبت کند، تأثیرگذارتر و جذاب‌تر صحبت می‌کند.

این فیلم چندین بار به فیلم باربی خیانت کرده است، حتی در سکانس‌هایی که می‌توان نظرات مختلفی از آن‌ها داشت، خیانت رخ می‌دهد. زیرا هرگاه که درباره یک سکانس مهم نظر داشته باشید، آن با یک قسمت از فیلم هماهنگ نخواهد بود. به عنوان مثال، در ابتدای فیلم یک تبلیغ طولانی و جذاب با محوریت Barby وجود دارد که نقش این عروسک در تکامل دختران جهان را نشان می‌دهد.

تاریخ اکران انیمیشن سریالی سوسیس پارتی بیشتر بخوانید: تاریخ اکران انیمیشن سریالی سوسیس پارتی

ما درباره یک سکانس صحبت می کنیم که با آن وارد دنیای این فیلم سینمایی شدیم. اما اگر به عنوان یک پارودی و طعنه به تبلیغات عروسک Barby نگاه کنیم، فیلم در طولانی مدت با مشکل مواجه می شود. زیرا در بسیاری از صحنه ها به بهترین شکل ممکناین فیلم را تحسین می کند.

یکی از نقاط قوت این فیلم این است که هر نوعی از این فیلم می تواند در جهان وجود داشته باشد و هر دختر یا زنی می تواند یک باربی مناسب برای خود پیدا کند. اما آثاری که گرویگ تحویل داده، به هیچ وجه به عنوان یک نقد جدی و کامل به جریان سازی های شرکت Mattel نمی تواند در نظر گرفته شود. بنابراین، اگر سکانس آغازین را به عنوان یک پارودی در نظر بگیریم، با بسیاری از بخش های فیلم تضاد دارد.

نقد فیلم باربی،رقیبی سر سخت برای فیلم های دیگر

مشکلاتی که با نبود انها میتوانست فیلم را بسیار بهتر کند

اگر توجهی به این سکانس جدی نکنیم، ممکن است بسیاری از بخش‌های فیلم جذابیت خود را از دست بدهند. آیا یک فیلم که هدفش از ابتدا تأثیرگذاری بر روح و روان کودکان است، می‌تواند به اندازه‌ای پر از سکانس‌های سطحی و ساخته شده برای سرگرمی کوتاه‌مدت باشد؟

این جدل‌ها درباره‌ی ناهماهنگی سکانس‌های این فیلم، نمی‌توانند به‌عنوان نتیجه‌ی بسیار جدی از فیلم برداشت شوند. barby نه یک بار، بلکه بارها تلاش می‌کند تا جدی گرفته شود؛ آیا زمانی که به مونولوگ بلند یک شخصیت فرعی درباره‌ی جایگاه زن در جامعه گوش می‌دهیم، یا وقتی که صدای راوی مستقیماً درباره‌ی مواردی مانند جایگاه مناسب برای مردها در باربی‌لند توضیح می‌دهد. بنابراین، نیازی نیست که خودمان را فریب دهیم و بگوییم که این فیلم تنها یک فیلم سرگرم‌کننده است که هر بیننده‌ای باید مغز خود را خاموش کند.

در خط داستانی شخصیت کِن، در این فیلم، خیانت بیشتری از هر جای دیگر، با بازی قابل احترام رایان گاسلینگ، مشاهده می‌شود. به نظر می‌رسد کِن، در پرداختن به حرف‌های مختلفی که برای این فیلم آورده است، بلاتکلیف است و همان‌جا او، به ناگهان، از شخصیت مظلوم به «دشمن اصلی» تبدیل می‌شود

نقد فیلم باربی،رقیبی سر سخت برای فیلم های دیگر

در ابتدای فیلمنامه، کِن بسیار زودتر از باربی به شخصیتی تبدیل شد. فیلم‌ساز به مخاطبان نیز همچنین خودش، نقاط ضعف و خواسته‌هایش را معرفی کرد. در حالی که ما آماده بودیم تا شاهد تلاش‌های او برای تحقق هدفش باشیم، فیلم یادآور می‌شود که باید درباره‌ی بدی مردان صحبت کند. در نتیجه، او با شکستن ساختار تلویزیونی هالیوودی که به آن تا کنون پایبند بوده بود، از مسیر درست خارج می‌شود. با حمله به کِن و تبدیل شدن او به یک احمق عاشق مردسالار، گرویگ به خاطر می‌آورد که او از این شخصیت به سمتی می‌رفت که می‌خواست.

به عنوان یک فرد عادی با تمام انرژی که قوی‌ترین ابزار تبلیغاتی این فیلم بود، کین تحت سخت‌ترین انتقادات قرار می‌گیرد؛ اما نه به خاطر ارتکاب جرم، بلکه به دلیل تلاش برای بهبود زندگی خود. برای مخاطبانی که به داستان‌گویی اهمیت می‌دهند، این وضعیت مبهم و پریشان‌کننده است؛ زیرا نمی‌فهمند که چرا در طول فیلم، کاراکترها با رفتارهای متفاوت روبه‌رو می‌شوند.

داستان این است که این فیلم می‌خواهد به دو موضوع تلاش‌های یک پسر سرخورده برای فرار از حاشیه‌ی امنش و نقش مردان ثروتمند در فاش کردن حقایق پشت پرده‌ی نظام مردسالاری امروز بپردازد. کِن موظف است که به سرعت به شخصیت منفی داستان تبدیل شود، اگرچه این کاراکتر هیچ‌گونه حس و حالی را به مخاطب منتقل نمی‌کند. او مناسب داستانی بود که نشان می‌دهد چگونه یک فرد می‌تواند با قبول کردن خودش به زندگی ادامه دهد.

موضوع اصلی داستان سرایی این فیلم است که کن ارزش خود را تشخیص دهد. او باید بفهمد که ارزشمند است و برای وجودش نیازی به باربی ندارد. اینها انتظارات من از فیلم نیست، بلکه چیزهایی است که خود فیلم بارها بر آن تاکید دارد. چه زمانی که عبارت «Kenough» (بازی در مورد Ken and Enough) را روی لباس کن می بینیم یا زمانی که کن ها سلاح های خود را زمین می گذارند و می گویند: «من فقط کن هستم و بس است».

نقد فیلم باربی،رقیبی سر سخت برای فیلم های دیگر

با این حال، این برای این فیلم کافی نیست. از آنجا که برای بررسی کامل لیست بحث های پرطرفدار، این فیلم نیز به شرورهای شرور و خطرناک نیاز دارد. شاید در تلاشی برای ارتقای نقش زنان، اما متأسفانه باربی‌های او فقط از زیبایی و جذابیت جنسی استفاده می‌کنند تا با کمترین ترفندهای ممکن، این شرورهای شرور را شکست دهند.

“از طرف دیگر، اقوام آنقدر موجودات بدبختی هستند که فقط می خواهند موسیقی بزنند و کسی به آهنگ های آنها گوش دهد. تنها این که نیازهای عاطفی آنها به عنوان نقطه ضعف اصلی آنها شناخته شده است، نشان می دهد که برچسب زدن کیم به عنوان “بامبک” و “گروویگ” چقدر اشتباه بوده است. در فیلمی که تاکید می‌کند خویشاوندان باید مهربانی خود را بپذیرند، بزرگ‌ترین گناه برای آنها خویشاوندی است.

این فیلم ادعاهای خود را به نمایش می گذارد و چند صحنه به درستی این واقعیت را به تصویر می کشد که کن و این فیلم هر دو اجازه دارند زندگی خود را بگذرانند و هر کسی که می خواهند باشند. با این حال، فهرست مطالب مورد نیاز گرتا گروگ، او را مجبور کرده است تا بدبخت ترین شخصیت های داستانش را خلق کند. پسران بی پناهی که فقط می توانند چرخ دنده هاینظام مردسالار باشند و دختران بیچاره ای که اغواگری را مهم ترین سلاح خود برای فریب مردان می دانند.

اصل وجود این فهرست متریال‌ها چیست؟ چرا به وجود آمده است؟ این به دلیل این است که فیلم نمی‌خواهد کسی در جهان وجود داشته باشد که حتی برای چند دقیقه از باربی لذت نبرد. آیا شما از عروسک باربی خوشتان می‌آید؟ این فیلم سکانس‌های زیادی را برای شما در نظر گرفته است. آیا از عروسک باربی بدتان می‌آید؟ این فیلم سکانس‌های زیادی را برای شما در نظر گرفته است.

یک مادر که دخترش را به سینما می‌برد تا با هم در این فیلم ببینند، از پرداختن به فیلم لذت می‌برد و از تلاش‌های خود برای ایجاد این لحظات خاطره‌انگیز خود راضی است. طرفداران رایان گاسلینگ از اجرای پرانرژی و کمدی او در سکانس‌های فیلم لذت می‌برند. علاقمندان به دیدن مردان ثروتمند و مات‌ومبهوت شده که به دنیای این فیلم وارد می‌شوند، در این فیلم لحظات مورد علاقه‌شان را پیدا می‌کنند. تعادل بین لحن و پیام مشخص و هویت کاراکترها در این فیلم وجود دارد و کارگردان با قوس شخصیتی که برای کاراکترهای فرعی ایجاد نمی‌کند، به خوبی کار می‌کند.

با تلفیق سبک زیبایی، ظاهر جذاب و موسیقی دلنشین،این فیلم مخاطبان را به سینما جذب نمی کند، اما همانند یک لیوان آب در دست تماشاگران، سرگرمی هایی را ارائه می دهد که بسیاری از آن ها را با این تجربه راضی می کند. همچنین، در بین لحظات دیدنی در جلسه تماشا، این فیلم می تواند با خنده مخاطبان را به خود جلب کند.

نقد فیلم باربی،رقیبی سر سخت برای فیلم های دیگر

بهانه‌ای برای انتقاد از شرکت Mattel پیدا کرده، باربی از حضورش در ذهن مردم اطمینان حاصل می‌کند و از آنجا که اسمش را نگاه می‌دارند، برچسب اسمش را روی دهان یک کاراکتر قرار می‌دهد تا از فحش‌ها جلوگیری کند. همچنین، با قدرت خود در ساخت جهان جادویی را به تصویر می‌کشد. او اجازه می‌دهد تا هیئت مدیره‌ی تخیلی متشکل از ۱۲ مرد شرکت Mattel را مسخره کنید و خود را به عنوان یک الهه معرفی می‌کند، که خود او خالق عروسک باربی است.

در این فیلم اعلام می‌کند که برای هر نفر در جهان، عروسکی وجود دارد که شخصیت او را نمایان می‌سازد. سازندگان در حال تمرکز بر روی حفظ حقایقی هستند که به اصل برند آسیب نمی‌رساند. به عنوان مثال، این موضوع که خالق Barbyدارای تخلفات مالیاتی بوده است، مشکلی ندارد. بلکه ما باید بر روی آن تمرکز کنیم که او یک پیرزن مهربان و دوست‌داشتنی بوده است. از طرفی، خرید عروسک باربی باعث افزایش ثروت برای افراد ثروتمند می‌شود، اما در عین حال، قدرت باربی‌های دوست‌داشتنی را هم افزایش می‌دهد. این باربی‌ها دیگر محدود به الگوهای زیبایی سنتی نیستند و می‌توانند به عنوان فردی “معمولی” شناخته شوند.

این تبلیغ را اصطلاحاً “تبلیغ مدرن و کارآمد” می‌نامند که با دقت مشخص می‌کند در چه زمانی و برای چه مخاطبانی پخش می‌شود. حالا بیایید عروسک خود را بخریم تا دنیای ما بهبود یابد.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *