فیلم جیغ ۶ توسط علاقمندان به سینمای هالیوود و قوانین اسلشر ساخته شده است، که از مجموعه جیغ احترام میگذارند.
ما، علاقمندان به سینمای اسلشر، که از تماشای خونریزیها و ترسناکیها لذت میبریم و اغراقآمیز بودن دنیا را دوست داریم. ما که میدانیم سینمای اسلشر چه قواعدی دارد و حتی در زمانی که به دنیای آن وارد میشویم، هنوز هم از تجربهی ترسناک آن لذت میبریم.
ما، میتوانیم از جمله آن باشیم یا نباشیم، اما فیلمی که نان سینمای اسلشر را میخورد، توهینآمیزترین محتوای سینمایی نیست. با این حال، این فیلم با هویت خود شرمنده است؛ هویتی که تمام جنونهای پذیرفتهشدهای را شامل میشود که باعث میشود ما بتوانیم با لذت به این خونهای بیش از حد قرمزرنگ فیلمی سینمایی را تماشا کنیم و حتی برای شنیدن آنها گوش دهیم.
بدون شک، حمله به سینمای اسلشر یک اتفاق عجیب نیست. فیلمی با نام اسکریم که توسط وس کریون کارگردانی شده بود، پس از فروش خوبی که داشت، منجر به ساخت یک سری فیلم به نام “فیلم ترسناک” شد که به سخره گرفتن از این فیلم میپرداخت. این سری فیلمها در طول سالها حدود ۹۰۰ میلیون دلار فروش جهانی داشتند. اما این نوع از تفسیر سینمای اسلشر، آزاردهنده نبود. در واقع، احتمالا بسیاری از طرفداران این سبک سینما، افرادی هستند که از این نوع طنزها لذت میبرند.
اما وقتی یک فیلم اسلشر از راه میرسد که تنها تلاش میکند تا خشونت و خونریزی را به نمایش بگذارد و حتی کلیشههای ژانر را درست نفهمد، مخاطبان هدف خشمگین میشوند. در عین حال، فیلمهایی مانند X و Pearl وجود دارند که سطح کلی ژانر را به بالایی میبرند و در ذهن عموم به خاطر میمانند. اما همه فیلمها نمیتوانند این سطح را داشته باشند و نباید همه فیلمها برای نزدیک شدن به دستاوردهای برجسته سینمای اسلشر تلاش کنند. ما انتظار نداریم هر سال یک فیلم از راه برسد که سکانسی به تاریخسازی رقص صورتچرمی داشته باشد.
گاهی آنچه که طرفداران یک زیرژانر انتظار دارند، فیلمی است که در چارچوب آن زیرژانر قرار داشته باشد، آن زیرژانر را به درستی نمایش دهد و به نیازهای پایهای بسیاری از مخاطبان آن زیرژانر پاسخ دهد. فیلم Scream VI نیز در این دسته از فیلمها قرار میگیرد. با همکاری مت بتینلی-الپن و تایلر گیلت در سال ۲۰۲۲، فیلم جیغ ۶ نشان داد که کورکورانه به سراغ مجموعهی جیغ نرفتهاند. Scream VI نهتنها در مقایسه با قسمت قبلی بهتر است، بلکه به سری فیلم جیغ شکوه کیفیت میبخشد. کارگردانان نامآور نیز با ساخت Scream VI نشان دادند که از میراث وس کریون احترام میگذارند.
نقد فیلم رنفیلد (Renfield) | بازگشت دراکولا
تمام آنچه باید درباره فیلم جیغ ۶ بدانیم، در سکانس افتتاحیه آن پیدا میشود. علاوه بر این، انتخاب سامارا ویوینگ برای کلید زدن فیلم فیلم جیغ ۶ مناسب بود و در دقایق اولیه، خودآگاهی مجموعه درباره کلیشهها و قواعد خود به درستی نشان داده میشود.
در سری فیلم جیغ ، سینمای اسلشر نقش بسیار مهمی در فرهنگ عامه دارد. این نوع سینما، با استفاده از ترس و وحشت، توانسته است جای خود را در میان مخاطبین پیدا کند و در فرهنگ عامه جایگاهی برای خود ایجاد کند. اما این کارکرد اسلشر در سینما، همچنان مورد تهدید قرار دارد و شخصیتهای آشنا با داستانهای اسلشر ممکن است به فریب خوردن بیفتند. این اتفاقات، از جمله اِلِمانهای کلیدی روایت داستان در سری فیلم جیغ هستند و میتوان آنها را در سکانس افتتاحیه فیلم مشاهده کرد.
در همین حین، تعدادی از جزئیات به طرز قابل توجهی متفاوت با قبل به نظر میرسند. وقتی لورا کرین از در خانهی خالی سامارا ویوینگ به بیرون میآید، مخاطب به طرز واضحی متوجه میشود که اینجا هیچ تشابهی با یک خانهی خالی و گیر افتادن با گوستفیس در آن وجود ندارد. یک خیابان شلوغ، کوچهای خلوت و اتفاقات قابل پیشبینی که به شکل قابل قبولی رخ میدهند.
این سکانس به هیچ عنوان به افتتاحیه درخشان و ماندگار فیلم جیغ سال ۱۹۹۶ میلادی نمیرسد. در آن فیلم، کریون با نشان دادن ضجههای ناممکن دختر، به میلیونها خانواده گفت که به صدای فرزند نوجوان خود گوش نکنند. اما در اینجا، با تصویرسازی عمیقی مواجه نیستیم.
در Scream VI بطور طبیعی، همانطور که این سکانس، وظیفه اصلی خود را انجام میدهد، یک قتل جذاب و خونبار در ابتدای فیلم جیغ ۶ رخ میدهد، که باعث بوجود آمدن معمای جذاب میشود و بحثهایی که درباره سینمای اسلشر میشود، به خوبی در این سکانس قرار دارد. اما تا اینجا، هیچ اتفاق جدیدی رخ نداده است. وقتی ماسک قاتل از صورتش برداشته میشود، بازی تغییر میکند. سازندگان به مخاطبان توضیح میدهند که آنها همچنان به ریشههای اصلی مجموعه وفادارند، اما با این حال با فیلم جیغ ۶ میخواهند خلاقیت بیشتری را به اثر بدهند.
الگویی که در بخشهای مختلف فیلم قابل مشاهده است، مربوط به معرفی قاتل پشت ماسک در فیلم جیغ ۶ است. این الگویی که بسیاری از عناصر آن در فیلمهای قدیمی مجموعه وجود دارد، باعث تازگی نیز گردیده است. به عنوان مثال، تیم سازنده فیلم، به دلیل آگاهی از اینکه بسیاری از رویدادهای داستانی قابل پیشبینی هستند، تمرکزش را بر روی جنبهی کارآگاهی داستان افزایش داده است.
در فیلمهای قبلی اسکریم، هویت قاتل پشت ماسک به قدری مرموز بوده که حتی تا قبل از افشای ماسک گوست فیس، انتظار نمیرفت قاتل را بشناسیم. اما در فیلم جیغ ۶، با رفتن به ادارهی پلیس و نشان دادن فرایند تحقیق، چند بار ذهن مخاطب به سمت حدس زدن هویت قاتل میرود. این باعث میشود که به جزئیات دیالوگها و زبان بدن بازیگران بیشتر از همیشه دقت کنیم. از این رو، برای مخاطبانی که با مجموعه آشنا هستند و همچنین کسانی که تازه وارد این سری فیلمها هستند، سرنخهایی درست و دقیق و همچنین گمراهکننده در فیلم وجود دارد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم نامه های کوچک شرورانه | تبعیضهای نژادی
چرا؟ چون کاملا امکان رفتن ذهن مخاطب به سمت اشتباه وجود دارد. اصلا بعید نیست که هویت قاتل را غلط حدس بزنید و موقع شناخت قاتل اصلی سورپرایز شوید. در عین حال وقتی گوست فیس اصلی نقاب از چهره برمیدارد، داستان مزخرف نمیشود. چون اگر به عقب برگردید، طی چند سکانس فیلم میتوانید نشانههایی را پیدا کنید که به قاتل بودن او اشاره دارند.
همچنین، این روش میتواند برای افزایش جذابیت و تعامل با مخاطبان استفاده شود و باعث تحریک فکر آنها درباره داستان میشود. بنابراین، بازنویسی داستان و افشای اشاراتی که به قاتل اشاره دارند، میتواند تجربه جالب و هیجانانگیزی را برای مخاطبان ایجاد کند.
بطور کلی، فیلم Scream VI با اعتماد به نفس و با استفاده از ترفندهای خوب، توانسته است جانشینان قبلی خود را تقریبا بدون هیچ دغدغهای جایگزین کند و حتی بهتر از آنها باشد. با این حال، برای دفعهی بعد، بهتر است که سازندگان این فیلم از موضوع اصلی یعنی دلهرهآور بودن ترفندها و روند سینمای اسلشر تغییر نکنند تا این سریع از دست نرود.
در این دنیای داستانی، تمامی شخصیتها به خوبی و دقت از نقشهایشان پیروی میکنند؛ البته به اندازهای که مورد انتظار یک فیلم باشد. هیچکدام از بازیگران نقشهای خود را به طور اختصاصی نمیبینند و به همین دلیل، هیچ کس مشکل قابل توجهی ندارد.
ابزارهای داستانی فیلمهای اسکریم به شدت در برخی موقعیتها تأثیرگذار هستند. این ابزارها، قدرت بیش از حد برخی از شخصیتها را نشان میدهند و در کنار داستانهای پررنگ، حضور قابل توجهی دارند. اما همین ابزارها میتوانند در نگاه افراد بیعلاقه به سینمای هالیوود، خندهدار به نظر بیایند و فیلمها را مسخره کنند. با این حال، این ابزارهای داستانی برای بسیاری از مخاطبان جذاب هستند، به خصوص با توجه به شجاعت فیلم جیغ ۶ در تبدیل شدن به یکی از خونینترین فیلمهای مجموعه.
موقعیتهای غیر واقعی و عجیبوغریب مانند حمله شدید در مترو در مقابل چندین نفر، بدون حضور هیچ فردی، در ساختار فیلمها جای میگیرند. این موارد به دلیل پیشبرد داستان و تمرکز بیشتر بر روی تعقیب و فرار از دست قاتل، نقش مهمی در توسعه فیلم دارند.
همه میدانند که یک داستان جذاب باید دارای منطق و قابل تصور باشد. اما در برخی موارد، ما فراموش میکنیم که این منطق واقعیتی برای جهان داستان باید برقرار باشد، نه اینکه همه داستانها باید به قوانین واقعیت جهان واقعی پایبند باشند. البته هر فرد میتواند ترجیحات منطقی خود را درباره زیرژانرها و مجموعهها داشته باشد، اما نباید رویکردش به یک اثر به عنوان منطقی یا غیرمنطقی اشتباه گرفته شود.
نقد فیلم اره 10 Saw | به دنبال انتقامجویی
به طور مشابه، در فیلم Scream VI نیز این مشکل وجود دارد. هر چند که فیلم در کل موفق به جلب توجه و ترسناک بود، اما در برخی از سکانسها نتوانست بهخوبی جذابیت روایت داستان را حفظ کند. این ایراد معمولا به دلیل استفاده از تکراری و پیشپردههای غیرموثر در سکانسهای وحشتناک است. به علاوه، برخی از سکانسها به دلیل استفاده از صحنههای وحشتناک زیاد، بهجای ترساندن تماشاگران، میتوانند باعث خندهدار شدن فیلم شوند.
در حالی که فیلمهای ترسناک با موفقیت در جذب توجه تماشاگران به خود موفق هستند، اما از طرفی نیاز به تجدیدی در نحوهی ساخت سکانسهای وحشتناک دارند. باید بهخوبی درک شود که ترسناک بودن فیلم، به معنای استفاده از صحنههای خشن و خونین نیست. بلکه باید از ترس و احساسات مختلف تماشاگران استفاده شود تا ترس درونی آنها را برانگیزد.
بنابراین در Scream VI ، برای اصلاح این ایراد، لازم است تا نویسندگان و کارگردانان بهترین روشها و تکنیکهای ترسناک بودن را یاد بگیرند و در ساخت سکانسهای وحشتناک، به دقت و دقت بیشتری رسیدگی کنند. همچنین در Scream VI، لازم است تا در جذب توجه تماشاگران، از تکنیکهای متنوع و خلاقانه استفاده شود تا به جای تکراری و پیشپردههای غیرموثر، تماشاگران را به یک تجربهی واقعی و ترسناک بکشاند. این اصلاحات میتوانند به بهبود کیفیت و واقعیتر شدن سکانسهای وحشتناک فیلم Scream VI کمک کنند و آن را به یک اثر بیشتر از یک فیلم ترسناک تبدیل کنند.
در این نوع فیلمها، شیوه نویسندگی با استفاده از الگوها و روشهای تکراری و پیشبینیپذیر، مخاطب را به حالت خاصی از ترس و هیجان میبرد. این اصطلاح به عنوان “پیکرهبندی ترس” شناخته میشود که در آن از عوامل مختلفی مانند افکاری ناشی از ترس، روابط خطرناک، ترس از مرگ و غیره استفاده میشود تا احساس ترس و هیجان در مخاطب ایجاد شود. این روش نویسندگی، باعث میشود تا خود داستان به یک الگوی تکراری تبدیل شود که برای مخاطب قابل پیشبینی است و از این رو هیجان و ترس برای او از بین میرود.
در این نوع فیلمها، تمرکز اصلی بر روی سکانسهای ترسناک و هیجانانگیز قرار دارد و این سکانسها به صورتی طراحی شدهاند که مخاطب را به حالتی از ترس و هیجان میبرند. این سکانسها معمولا با استفاده از افکاری ناشی از ترس، ترس از مرگ، وضعیتهای خطرناک و غیره طراحی میشوند و به صورتی هستند که مخاطب را در آن شرایط قرار میدهند و باعث میشوند تا او احساس ترس و هیجان کند.
از این روش نویسندگی، به طور گسترده در فیلمهای ترسناک و هیجانانگیز استفاده میشود و مخاطبان از این نوع سبک نویسندگی لذت میبرند. اما مشکل این روش نویسندگی این است که با گذشت زمان، مخاطبان به الگوها و روشهای تکراری خسته میشوند و به دنبال چیزی جدید و جذاب تر هستند. به همین دلیل، برای نویسندگان و فیلمسازان چالش ایجاد چیزی جدید و جذاب است تا توانایی جذب مخاطبان را حفظ کنند.
وقتی به دو دهه پیش بازمیگردیم و جیغ، فیلمی ساخته شده در سال ۱۹۹۶ میلادی را میبینیم، متوجه میشویم که سینمای اسلشر چگونه میتواند حتی در خارج از سکانسهای اصلی، پرمحتوا و مفید باشد. وس کریون، کارگردان این فیلم، از تمام جزئیات فضاسازی و دیالوگها استفاده کرده تا درباره تاثیر آثار ترسناک بر روی مخاطبان صحبت کند و نقش آنها در زندگی افراد مختلف را به تصویر بکشاند.
نقد فیلم مگان (M3GAN) | عروسک تسخیر شده
برای ارزیابی عادلانه فیلم جیغ ۶، نباید فراموش کرد که کارگردانان آن باید قصه را از شهر کوچک و خیالی وودزبورو در کالیفرنیا به تصویر کشیده و بدون حضور سیدنی پرسکات، داستان را شکل دهند و هویت قاتل ماسکدار را در سکانس افتتاحیه فیلم فاش کنند. آنها موفق شدهاند تا فیلمی با مضمون جیغ قابل قبول بسازند، اما در همین حین، برخی از عناصر کلیدی داستان را به صورت اختیاری یا اجباری، نادیده گرفته یا تغییر دادهاند.
فیلم جیغ ۶ ممکن است هیچ تجدیدی نوی ای به دنیای فیلم های ترسناک نیاورد، اما ارزش میراث وس کریون را درک می کند و طرفداران این مجموعه را سرگرم می کند. در سینمای امروز، ما با تعداد زیادی از تکرارهای ناپذیر روبرو هستیم که هویت این مجموعه ها را توهین می کنند.
2 پاسخ
جنا چه بازی کرده
ونزدی رو کذاشته کنار
ترسناکه