فیلم از پایان دنیا خیلی انتظار نداشته باش فیلمی از سینمای رومانی است که از پایان دنیا خیلی انتظار نداشته باش. این اثر هجو، با هوشمندی، جهان امروز را به سخره میگیرد. همراه ما باشید تا با نقد فیلم از پایان دنیا خیلی انتظار نداشته باش آشنا شوید. “از پایان دنیا خیلی انتظار نداشته باش”، یکی از فیلمهای نادیده گرفته شده سال ۲۰۲۳ است. این کمدی هجو، اثری از کارگردان رومانیایی به نام رادو جوده است که تا پیش از این برای دو فیلم “آفریم!” و “سکس بدفرجام یا پورن جنونآمیز” برندهی جایزههای خرس نقرهای و خرس طلایی جشنواره بینالمللی فیلم برلین شده بود.
این فیلمهای کارگردان رومانیایی، همگی در یک مسیر فکری ساخته شدهاند که تا چند سال آینده، رادو جوده را تبدیل به یکی از کارگردانان مطرح اروپایی خواهد کرد. آثار رادو جوده دارای امضای شخصی هستند و ویژگیهایی که در هر اثر تکرار میشوند.
فیلم «از آخر دنیا خیلی انتظار نداشته باش» در تصاویر سیاه و سفیدی مشابه دیگر فیلمهای موفق کارگردان در قالب کمدی تاریک روایت میشود و همان رشته فکری آن آثار را دنبال میکند. فیلم از پایان دنیا خیلی انتظار نداشته باش میطلبد که مانند اکثر فیلمهای اروپای شرقی، انتظارات زیادی برای پایان جهان نداشته باشد. با این حال، این به معنای غیرقابل تحمل بودن فیلم برای مخاطب عام سینما نیست. فیلم از پایان دنیا خیلی انتظار نداشته باش با استفاده از عناصری از دنیای مدرن که با زندگی مخاطب ارتباط دارد، دنیایی در دسترس برای بینندگان خود خلق کرده است.
داستان فیلم در اروپای شرقی می گذرد، مکانی بسیار متفاوت از همسایگان اروپای غربی. آنجلا شخصیت اصلی داستان است. او شغل مدرنی دارد و برای یک گروه فیلمبرداری کار می کند. او برای امرار معاش تلاش می کند و مجبور می شود ساعت های طولانی کار کند. خلاصه داستان فیلم این است که آنجلا در حین کار مجبور است با چند مجروح مصاحبه کند تا کارفرمای اتریشی او یکی را برای دریافت مقداری پول انتخاب کند.
ایده اولیه فیلم بسیار سرراست و ساده است، هیچ اتفاق مهمی رخ نمی دهد یا شخصیت های اصلی سفری پیچیده را پشت سر می گذارند. فیلم از پایان دنیا خیلی انتظار نداشته باش با نمایش یک روز از زندگی شخصیت اصلی، مخاطب را به سفری در میان زیرمتن های مهم اجتماعی و سیاسی دنیای امروز می برد.
آنجلا با ناراحتی از خواب بیدار می شود، دوربینش را برای صفحه مجازی خود می گیرد و به خانه مردی می رود که انگشتانش برای مصاحبه قطع شده است. وقتی از راه می رسد، متوجه می شود که مورد هدف با انگشتان بریده اش به ماهیگیری رفته است! در این شرایط آنجلا مجبور می شود مصاحبه خود را به صورت مجازی انجام دهد. در طول این گفتگوها، فیلمساز نظرات و انتقادات خود را در مورد مسائل مربوط به جنگ اوکراین و کمبود انرژی به اشتراک می گذارد. از این صحنه های اولیه، فیلم برای مخاطب مشخص می کند که روایت حول محور چه موضوعاتی می چرخد.
بعد از انجام مصاحبه، آنجلا به مورد بعدی میروید و سوالات و مشکلات را مجددا تکرار میکند. جهانی که فیلمساز در این رویدادها خلق کرده است، همان جهان معروف و قابل لمسی است که مخاطبان امروز با آن درگیرند. آنجلا شبیه به ما همه است، شبیه به تمام افرادی که در جهان مدرن زندگی میکنند. اتفاقاتی که او از سر میگذرد، برای تماشاگران مشابه یک زندگی پرتلاطم است. از دید فیلمساز، اینجا همان مکانی است که در طول ساعات کاری طولانی، ترافیک، رانندگی، کمبود انرژی، فساد شهرداریها و جنگ در اوکراین اتفاق میافتد.
نقد فیلم از پایان دنیا خیلی انتظار نداشته باش، اثری شخصیت محور است که شخصیت اصلی خود را به سفری در میان مشکلات عصر مدرن می برد. اگرچه فیلم در دوران معاصر و دوره ای کاملاً مترادف با دوران ما می گذرد، فیلمساز همان رشته فکری را دنبال می کند که اثر قبلی خود، افرم!، که در قرن نوزدهم اتفاق می افتد. افرم! متعلق به یک جامعه سنتی و رو به زوال است که در آن رومی ها مانند بردگان مورد خشونت قرار می گیرند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم نامه های کوچک شرورانه | تبعیضهای نژادی
حالا انگار آنجلا همان برده هاست. او باید سخت کار کند و به زور پولش را بگیرد. آنجلا در روزگاری که مردم به جای اسب از ماشین استفاده می کنند و جلسات خود را با برنامه های مجازی برگزار می کنند، حتی حق خواب هم ندارد.
شخصیتهای زن در فیلم، مانند شخصیتهای زن آفریم، از پایان دنیا انتظار زیادی ندارند. آنها در جهانی که زنان با تبعیض مواجه هستند، زندگی میکنند. در فیلم از پایان دنیا خیلی انتظار نداشته باش، هر دو آنجلای زمان مورد توهینهای لفظی قرار میگیرند. شخصیت زن فیلم رنگی سال ۱۹۸۱ بهخاطر راننده بودن، جذابیتی برای مردان ندارد و تحت توهین قرار میگیرد. همچنین، در آنجلای زمان کنونی، پشت فرمان بودن به او توهینهای جنسی میکند و مردان راننده نیز به او توهین میکنند. برای فیلمساز رومانی قرن بیست و یکم، تفاوتی بین رمانهای قرن نوزدهم و فیلمش نیست و او معتقد است که بردهداری و تبعیضهای جنسیتی همچنان به شکلی دیگر در جامعه وجود دارند.
نقد فیلم از پایان دنیا خیلی انتظار نداشته باش تلخ، سرد، بهمریخته و پر از مشکلات است. اتفاقات ناخوشایندی که در این داستان روی میدهد، همان واقعیتهای روزمره دنیای ما است که در آن زندگی میکنیم. همه چیز در فیلم از پایان دنیا خیلی انتظار نداشته باش نمایانگر مسائلی است که افراد باید در طول روز کار کنند، با مشکلاتی در محل کار مواجه شوند، برای تأمین هزینههای گرمایش محل زندگی خود تلاش کنند، قبرشان دزدیده شود و همچنین هوشیار باشند که از دولتهای جنگطلب حمایت نکنند. و در صورتی که زن باشند، مورد توهین و تحقیر قرار بگیرند.
آنجلا با استفاده از یک فیلتر و یک حساب شخصی در رسانه های اجتماعی، شخصیت معروفی به نام Boobitza می سازد: «از پایان دنیا خیلی انتظار نداشته باشید». ویدیوهای Boobitza بازدیدهای زیادی را به خود اختصاص می دهد زیرا او همه چیز را مسخره و نفرین می کند. او در واقع بخشی از قهرمان داستان است که در این دیستوپیا سرکوب شده است و اکنون در نقش Boobitza ظاهر می شود.
آنجلا مجبور می شود برای حفظ سلامت عقل خود، ناامیدی های خود را تخلیه کند و سیستم های اجتماعی و سیاسی را به شیوه ای خنده دار مسخره کند. جالب اینجاست که بوبیتزا به عنوان یک مرد به تصویر کشیده می شود، زیرا آنجلا معتقد است که در این دیستوپیا، تنها به عنوان یک مرد می توان زندگی خوبی داشت.
«فیلم از پایان دنیا خیلی انتظار نداشته باش» فیلمی است که داستان خود را به دو صورت سیاه و سفید و رنگی روایت می کند. با ریتمی آهسته به بیننده اجازه می دهد تا در اعماق قاب های آن فرو رفته و به ایده های قدرتمند و تاثیرگذار فیلم سفر کند. این نقد هر چیزی است که زندگی انسان را در این دنیای آشفته سخت تر می کند.
فیلمساز همه چیز را از فلج کردن اقتصاد کمونیستی (که نماد میله آهنی سنگین فیلم است) گرفته تا ایده های سرمایه داری و جنگ های ایدئولوژیک را به چالش می کشد. نقد فیلم از پایان دنیا خیلی انتظار نداشته باش با استفاده هوشمندانه از عناصر سینمایی برای به تصویر کشیدن دنیایی متفاوت، قطعه ای جذاب برای مخاطب خاص خود است.
6 پاسخ
فیلم خفنی بود
ادم بیکار این فیلمو میبینه
ارزش دیدن داره؟
فیلم خوبه ولی باید سبکشو دوست داشته باشی!
بنظر خوب نمیاد فیلمش چطوره؟
فیلمش اصللا خوب نیست