نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

وجود انیمه‌های بسیاری در مورد شیطان‌کشی، مانند شیطان‌کُش | Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba به طور واقع تقریباً بیش از حد است. اگر کسی قصد ساخت یک انیمه را داشت ولی آن را فراموش کرده بود، مجبور می‌شد در آخرین لحظه با شتاب و عجله آن را تهیه کند و به موضوع شیطان‌کُشی اختصاص دهد. به حدی که هربار خبر ساخت یک انیمه جدید درباره‌ی شیطان‌کُشی منتشر می‌شد، نمی‌توانستیم با شور و هیجان به آن واکنش نشان دهیم، زیرا خستگی و بی‌حوصلگی به ما دست می‌دهد.

بخصوص وقتی که با انیمه ای سروکار داشته باشیم که نه تنها درباره انتقام یک جنگجوی جوان از هیولاهای قاتل خانواده اش است، بلکه عنوانی همچون “مد مکس: جاده ی خشم” که خالی از خلاقیت است، تحریک کننده کنجکاوی ما باقی می ماند. اما دلیل اصلی این امر، سیر تکراری و اشباع کننده سریال های کمیابی است که خودشان را از جمعیت متمایز می کنند و به خصوص در اوج توجه قرار می گیرند.

این تعریف درباره‌ی فصل نخست انیمه شیطان کش، محصول استودیوی یوفوتیبل که اقتباسی از نُهمین مانگای پُرفروشِ تاریخ است، درست است. انیمه شیطان‌کُش ، بدون انحراف از کلیشه‌ها و الگوهای کهن انیمه‌های شونن، به طور کامل به آنها پایبند است. با این حال، انیمه شیطان‌کُش در بین تمام انیمه‌های ساختارشکن و نوآور سال‌های اخیر، جای خود را پیدا نمی‌کند. با استفاده از عناصر اصلی و جذاب این ژانر، شیطان کش موفق به ایجاد یک نتیجه آشنا اما به شیوه‌ای جالب و بیگانه است. این انیمه بیشترین قدرت خود را در جلوه‌های بصری باکیفیت خود نشان می‌دهد که لذت بخشی برای بینندگان را فراهم می‌کند.

 شیطان‌کُش

با اینکه در جامعه‌ی طرفداران انیمه، استفاده از CGI به عنوان گناه بزرگی در نظر گرفته می‌شود، اما استودیوی یوفوتیبل به دلیل توانایی در ترکیب هماهنگ و نامحسوس انیمیشن‌های سنتی و کامپیوتری، بهبود کیفیت افزایش یافته و افکت‌های بصری و پس‌زمینه‌های خیره‌کننده‌ای را ایجاد می‌کند که گاهی به فیلم‌های ماکوتو شینکای پهلو اشاره می‌کند. این استودیو قادر به ساخت اکشن‌های پرجنب‌وجوش و هیجانی بوده که در مقایسه با سریال‌های مشابه، در سطح بالایی از تعجب و شگفتی قرار دارند.

شیطان‌کش، با توان فنی‌ شیکش، به جای خودنماییِ خشک و خالی، از پشتیبانی هویت زیباشناسانه‌ی منحصربه‌فردِ خود بهره می‌برد. سکانس‌های اکشنِ این شیطان‌کُش، همچنان پُر از جلوه‌های پُرزرق‌و‌برق هستند، اما شیطان‌کُشبرای قهرمانانش نیست که به قدرت‌های پُرزرق‌و‌برق مجهز هستند، بلکه بخاطر استفاده از تکنولوژی‌های پیشرفته است.

اکثر شیطان کش ها در این انیمه ابرقهرمانان، بیگانه ها یا جادوگران نیستند، بلکه شمشیرزن های معمولی هستند. بنابراین، افزودن عناصر بصری امپرسیونیسم به تکنیک های شمشیر خود (آب، آتش، رعد و برق) به عنوان یک بازنمایی استعاری عمل می کند، یک تجسم فیزیکی که به عنوان وسیله ای برای شناسایی سبک منحصر به فرد هر مبارز (بدون نیاز به توضیحات کلامی اضافی) عمل می کند و یک تجسم را برمی انگیزد. حس ملموس انتزاع در جنگجویان در طول نبرد.

تانجیرو با شمشیرش، مانند جریان آبی که دشمنانش را فرو می‌برد، قطعات آن‌ها را مانند تجزیه‌کننده‌ی کره‌ی صبحانه تقسیم می‌کند. ضربات زنیتسو به‌جای رقص نرم و ظریفِ تانجیرو، قوی، مستقیم، بی‌درنگ و بی‌تردید هستند. در هنگام جنگ، قهرمانان با صدای بلند مبارزه می‌کنند و سلاح‌هایشان تغییر شکل می‌دهند، از قلم‌مو تبدیل به تیغ‌های تشنه که در میدان جنگ باعث هیجان‌زده شدن و برهنه شدن گردن‌های دشمنانشان، و نیز بازداشتن حرکات گریزپا می‌شوند. این مناظر با نقاشی می‌توانند، بوم سفید میدان جنگ را با تصاویر پرتلاطم از معاشقه‌ی تیغ‌ها و گردن‌های برهنه و بازداشتن احساسات و حرکات گریزپا، تزئین کنند.

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

داستانی اکشن و جذاب مخاطب را به خود جذب میکند

با وجود تمام برتری های زیباشناسانه و فنی شیطان کش، باید نقطه قوت اصلی انیمه شیطان‌کُش را در شخصیت‌پردازی کارآمد، عاطفه صمیمانه و عمق تماتیک غیرمنتظره داستانگویی آن جستجو کرد. اکشن های سریال شیطان‌کُش تنها به عنوان ضیافتی پرچرب و چیلی و پرریخت و پاش برای سیراب کردن چشمان مخاطبان باقی نمی مانند، بلکه با ایجاد نیروی محرکه از طریق سوخت دراماتیک، قلب مخاطبان را نیز هدف قرار می‌دهند.

اولاً، ظاهر غلط‌انداز فریب‌دهنده‌ی شیطان‌کُش در ابتدا وجود دارد. در این باور اشتباه که داستان شیطان‌کُش چیزی بیش از انگیزه‌های سُست و سرسری برای توجیه افراط ورزیدن‌های بی‌پایانش در مُشت‌و‌لگدپراکنی‌های زیبا اما پوشالیِ کاراکترهایش نیست، به دام می‌افتیم. اما با گذشت هر اپیزود، عدم واقعیت داشتن این برداشت بیش از پیش آشکار می‌شود و در نهایت، در جریان اکشنِ نقطه‌ی اوجِ اپیزود افسانه‌ای نوزدهم، همه چیز کُلیت خود را از دست می‌دهد.

شخصیت اصلی سریال شیطان‌کُش، tanjiro ، یک شیطان‌کُش حرفه‌ای است که به صورت همیشگی در حال سفر بین شهرها برای انجام ماموریت‌های خود است. او که قدرت و قامت یک سامورایی را دارد، در هر شهر با شیاطین مبارزه می‌کند و تلاش می‌کند تا اسطوره‌شناسی دنیای خود را گسترش دهد و روابط و شخصیت‌های جدیدی را به وجود بیاورد. این سریال تامل‌برانگیز، با استفاده از صحنه‌های اکشن فراوان، اغلب با توجه به شخصیت‌ها و روابط آن‌ها، داستان را پیش می‌برد و اطمینان می‌دهد که ساختار مبارزه‌محور آن همیشه تازگی و جذابیت خود را حفظ می‌کند.

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

این جمله نخستین نبرد tanjiro با تومیوکا در اپیزود اول شیطان‌کُش را که از طریق پرتاب تبر همزمان با حمله به سمتش، جنگجوی کارکشته‌ای مانند تومیوکا را غافلگیر کرد، به وسیله اکشن نشان می‌دهد. این نبرد نشان دهنده قدرت ماندگار و ذهن بی‌نظیر و پتانسیل بی‌حد و حصری است که نیاز به تربیت و تعلیم دارد تا صیقل بخورد.

تانجیرو در مبارزه با “شیطان دست”، که توده گروتسکی از بازوهای درهم‌تنیده را دارد، حتی احساس همدلی نسبت به بدترین دشمنانش را نیز تجربه می‌کند. این نبرد تا زمانی ادامه می‌یابد که شیطان فکر می‌کند تانجیرو مرگش را با نگاهی تحقیرآمیز تماشا خواهد کرد؛ اما وقتی با نگاه اندوهگین قاتلش مواجه می‌شود، تعجب می‌کند. در آخرین لحظات زندگی‌اش، tanjiro با گرفتن دست مودبانه شیطان، وحشتش را تسکین می‌دهد و او را به آروزی خود که لمس کردن دست گرم بوده است، می‌رساند.

در قسمت ششم شیطان‌کُش، نبرد تانجیرو با “شیطان مُرداب”، همراه با معرفی طلسم‌های استثنایی شیاطین، که از این پس هر یک از شیاطین را از دیگری متمایز می‌کنند، نشان می‌دهد که همکاری تیمی tanjiro و خواهرش نزوکو در میدان مبارزه چقدر کارآمد است. نبرد تانجیرو با “شیطان طبل‌زن”، که بازآفرینی سکانس معروف راهروی گردان از فیلم “اینسپشن” کارگردانی کریستوفر نولان است، زنیتسو و اینوسکه را معرفی می‌کند. این دو شخصیت، با بُزدلی فلج‌کننده اولی و تکبر و خودخواهی بیمارگونه دومی، به عنوان شخصیت‌های مکمل ایده‌آل برای tanjiro ، که با شجاعت و از خودگذشتگی ناشکستنی‌اش شناخته می‌شود، تبدیل می‌شوند.

علاوه بر این، احترامی که tanjiro به درام نواز شیطان در میدان نبرد نشان می دهد و اجتناب او از حمله به آنها، به او اجازه می دهد تا تکنیک تنفسی خاصی را کشف کند که این امکان را برای او فراهم می کند تا دشمنان خود را شکست دهد. نبرد بین گروه تانجیرو و خانواده دیو عنکبوتی نمونه درخشانی از اکشن داستان است. این نبرد که او را تا حدی تحت فشار قرار می‌دهد که بدنش از هم می‌شکند و استقامت ذهنی‌اش آزمایش می‌شود، بی‌اهمیت بودن او را در مقایسه با شیاطین برتر نشان می‌دهد و مسیر طولانی و دشواری را که هنوز برای پیوستن به هشیره در پیش دارد، نشان می‌دهد. رتبه ها

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

در طول نبرد، خانواده‌ی شیاطین عنکبوتی را دیده می‌شود که به هیچ وجه یک خانواده‌ی خوشبخت نیستند. در همان حال، تلاش‌های مادر برای کُشتن شیطان‌کُش‌ها با استفاده از تارهای خیمه‌شب‌بازی‌اش ناموفق می‌ماند و ناامیدی پسرش از عملکرد او، وحشت زده به اندام مادر می‌شود.

هنگامی که tanjiro به سمت مادرش حرکت کرد تا سرش را از بدنش جدا کند، او نه تنها خود را پدیدار نمی‌کند، بلکه با قبول مرگ خود، آن را به ترجیح از عودت به زندگی دروغین و دردناک خود می‌دهد. در واقع، تمام اعضای خانواده شیاطین عنکبوتی مخلوق ذهن کسی هستند که از فهم عشق ناتوان است و نمی‌تواند به دیگران عشق ورزد، با این حال، برای شناختن عشق، به طور شگفت‌آوری می‌خواهد شناخته شود.

با توجه به اینکه فرد نمی‌تواند به آرزوهای خود از طریق راه درست دست پیدا کند، او به زور خانواده‌ای جعلی برای خود تشکیل می‌دهد و با تهدید آنها را مجبور به تظاهر به خانواده شدن می‌کند. به عبارت دیگر، خانواده‌ای که او دارد فقط یک بازی بزرگسالانه است و بیشتر از این نبوده است. نیاز اعضای خانواده‌ی واقعی به او برای حفاظت از آنها در برابر دشمنانشان به این معنی است که آنها دچار دوام بین سوءاستفاده‌کنندگان و قاتلانشان هستند و هیچ راهی نه به جلو و نه به عقب برای آنها وجود ندارد. انزوای آنها از جامعه بیرونی، به تنهایی رابطه‌ی انسانی‌شان را شکنجه می‌کند.

رویی و خانواده‌اش در تضاد مطلق با رابطه‌ی خواهر و برادری پر از محبتِ tanjiro و نزوکو قرار دارند؛ همچنین، او با هم‌رزمانش رابطه‌ی دوستانه‌ای دارد. مهارتِ هولناک موزان، آنتاگونیستِ جذاب و شبیه به «مایکل جکسون» در سریال است، که از ترس‌ها و عقده‌های قربانیانش استفاده می‌کند و از کمبودهای عاطفی‌شان برای کسب وفاداری‌شان بهره می‌برد.

از ابتدا، رویی هیچ‌گاه به عنوان یک هیولای جنایتکار و تنفربرانگیز نشناخته شده بود؛ موزان او را متقاعد می‌کند که اقدامات بد والدینش ناشی از عدم عشق و نگرانی برای فرزندشان بوده و در واقع، آن‌ها او را با اندوه و محبت دوست داشتند؛ آن‌ها حتی پس از کشتن رویی (برای جلوگیری از جنایت‌هایش)، می‌خواستند به عنوان جزءِ دنیای پس از مرگ، به او ملحق شوند. عشق شرطی و تنفر خودخواهانه، قلب دراماتیک و تحت تاثیر قصه‌ی رویی را کنترل کرده و همه‌ی کاراکترها و اکشن‌ها را با یک ریسمان به هم متصل کرده است.

نقد انیمه سریال اتک ان تایتان فصل 1 تا 3

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

شیطان ها و روحیه محافظتی تانجیرو از دوستانش

شخصیت tanjiro همواره تأکید می‌کند که تا آخرین نفسش، آماده است به جنگیدن برای حمایت و پشتیبانی از دوستانش. این روحیه مهربانانه، که در برابر فساد، ستم و قساوتی که در طول سفرش با آنها روبرو می‌شود، فرسایش‌ناپذیر است، انگیزه‌ی هم‌رزمانش را افزایش می‌دهد. حتی اینوسکه‌ی گستاخ و زنیتسوی بُزدل را نیز تشویق می‌کند تا بتوانند از خصوصیات منفی‌شان پیروی نکنند و به جلو هُل بروند به سوی ایده‌آل‌های tanjiro .

اگرچه مهارت‌های شمشیرزنی و شَم کاراگاهیِ فرابشری tanjiro باید به ارزش واقع شده باشند، اما سلاح معجزه‌آسای اصلی‌اش عشقی است که به سختی تحمل می‌شود. یکی از نکاتی که سریال به آن اشاره می‌کند، این است که عشق تانجیرو باعث می‌شود نزوکو بتواند غریزه‌ی شیطانی‌اش را کنترل کند و از آدم‌خواری بپرهیزد. اما این تنها نقطه تمرکز نیست؛ زمانی که تانجیرو و تومیوکا برای محافظت از یکدیگر مبارزه می‌کنند، تومیوکا مجبور است از کُشتن نزوکو صرف نظر کند.

اگرچه مبارزات تن به تن با شیاطین با آن همه پیچیدگی و تنوع، تحت تاثیر قدرت‌های فوق‌العاده خاصی که دشمنانشان دارند، ناممکن به پیش‌بینی و پیش‌آمده‌هایشان است، اما ارتباطات انسانی تانجیرو با خانواده و دوستانش باعث ایجاد یک عامل مشترک در میان تمام این مبارزات می‌شود، که این عامل همان احساس بخشندگی و همدلی بی‌نهایت تانجیرو است که حتی به شیاطین هم می‌رسد.

نبردهای او تقریباً همیشه منجر به آشکار شدن یک دردی مدفون در اعماق وجود مخالفان شیطانی او می شود، یادآوری ترسناک از انسانیت آنها قبل از اینکه توسط شر بلعیده شوند. شخصیت اصلی به لطف رابطه‌اش با خواهرش، می‌تواند این انسانیت را بشناسد و راه‌هایی برای آرامش روح آشفته آن‌ها و تسکین مرگ آن‌ها در آخرین لحظاتشان بیابد. این عنصر طعمی تلخ و زیبا به هر نبرد اضافه می کند. چگونه نویسنده به طرز ماهرانه ای از حیله گری شیاطین در نوشته های خود استفاده می کند.

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

این سریال، با پرهیز از نشان دادن آنها به عنوان موجودات زامبی بی‌مغز و تنها با اشتهای خون و گوشت انسان، شخصیت‌هایی را به تصویر می‌کشد که قابلیت نمایش احساسات مختلف را دارند و اغلب تراژیک هستند، اما سازندگان سعی می‌کنند تا هیچ‌کدام از آنها به جایی نرسند که باعث کمرنگ شدن وحشت آوری از قربانیانشان یا توجیه جنایاتشان شود. آنها قاتلان هستند، زندگی‌ها را نابود می‌کنند و تا زمانی که متوقف نشوند، این کار را ادامه خواهند داد.

بهتر این است که بدانیم، شخصیت اصلی می‌تواند شمشیرش را نه با سختی و قساوت، بلکه با محبت و با احترام به انسانیتشان پایین بیاورد. ماجرا این نیست که شیاطین ارزش مرگ ندارند؛ مهم این است که ما باید از خطر جدی آگاه شویم که اگر tanjiro اجازه دهد، روحش توسط تنفر از آنها فراگرفته شود و اگر از تحمیل درد و رنج به آنها لذت ببرد، خودش را از دست خواهد داد و رابطه‌ی او با دشمنانش محو خواهد شد.

تانجیرو تشخیص می‌دهد که رنجی که شیاطین به دیگران تحمیل می‌کنند، رنج درونی خودشان را باطل نمی‌کند. در دنیای این انیمه، چیزی که انسان ها و شیاطین را از هم جدا می کند، بیولوژی یا ذائقه آنها در غذا نیست، بلکه پتانسیل آنها برای همدلی با نوع متفاوتشان است. البته همه شیطان کش ها به اندازه کافی خوش شانس نیستند که خواهر شیطان داشته باشند و بنابراین دلیلی برای اتخاذ دیدگاه تانجیرو ندارند.

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

برای مثال، بسیاری از سربازان دون‌پایه‌ی سازمان شیطان‌کُشی، که tanjiro در جریان جستجوی شیاطینِ عنکبوتی با آنها مواجه می‌شود، رفتاری مُزدورگونه دارند. آنها به امید ترفیع شغلی و افزایش حقوق خود، با کشتن شیاطین ضعیف‌تر و راحت‌تر، مشغول به کار هستند. اما این سربازان نتوانسته‌اند تحمل کنند که شاهد درماندگی و تلاش اعضای کودک خانواده‌ی عنکبوت‌ها باشند. آنها حتی تلاش نمی‌کنند تا به دست آوردن شانسِ تعقیب، ترساندن، تحقیر کردن و کُشتن این افراد در پوست خودشان، به عنوان یک انسان مومن، جایی در قلبشان برایشان باشد.

سایر شیطان‌کش‌ها با تن دادن به نگرش تک‌بُعدی و متعصبانه‌شان به شیاطین به عنوان هیولاهای مطلق، قادر نبود به درک انسانیت دشمنانش ولی با وجود نزوکو، او به سمت رستگاری پیش می‌رود. این پیوند بین برادر و خواهر نه تنها قوی‌ترین و سخت‌ترین تیغی است که به درون سپر مقاومت‌کننده دشمنانشان نفوذ می‌کند، بلکه سنگدل‌ترین انسان‌ها را هم به هق‌هق کردن وادار می‌کند.

پس از تبدیل شدن شیطان‌کُش به یک پدیده‌ی فراگیر و طوفانی در جامعه‌ی انیمه‌‌های سریالی، حالا نوبت به فتح سینما رسیده بود. اما اغراق در اهمیت تاریخی دنباله‌ی سینمایی شیطان‌کُش با نام قطار موگن، به دلیل شکست رکورد فروش شهر اشباح (۳۹۵ و نیم میلیون دلار) و برنده شدن فیلم هایائو میازاکی در اُسکار، دشوار بود. قطار موگن تا کنون در سراسر دنیا بیش از ۵۰۰ میلیون دلار فروش داشته و نه تنها پرفروش‌ترین فیلم تاریخ باکس آفیس ژاپن شده است، بلکه با کمک کسادی گیشه در آمریکای شمالی به دلیل شیوع ویروس کرونا، پرفروش‌ترین فیلم سال ۲۰۲۰ و همچنین اولین فیلم غیرآمریکایی است که به این موفقیت دست یافته است.

در حال حاضر، ما درباره موفقیتی صحبت می‌کنیم که حتی بهترین تحلیلگران هم نمی‌توانستند در رویاهایشان پیش‌بینی کنند. سوالی که در این نقطه مطرح می‌شود این است: آیا قطار موگن واقعاً شایستگی تمامی تحسین‌های مربوط به آن را دارد؟ پاسخ به این سوال قطعی و قاطع است: بله. اما نقطه‌ی قوت قابل پیش‌بینی‌ترین قطار موگن، کیفیت فوق‌العاده‌ی تولید فیلم آن است. با برتری در زمینه ترکیب انیمیشن‌های دستی و کامپیوتری، حتی با محدودیت‌های تلویزیون، این تیم بی‌مانند بوده است. اما با افزودن زمان اضافی برای بهبود جزئیات و دقت در تصاویر، آن‌ها استانداردهای بی‌نظیر خود را به سطحی بی‌نظیر و متفاوتی رسانده‌اند.

نقد سریال اتک ان تایتان فصل 3

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

تصاویر درختان با جزئیات دقیق، با بادهای پویا به آرامی تکان می‌خورند و سایه‌های متحرک، لطیف و پیچیده‌شان را بر روی محیط‌های سه‌بعدی و کاراکترهای دوبعدی پرتاب می‌کنند. هنگامی که توده‌ی دود قطار از جلوی دوربین می‌گذرد، حرارت آن باعث تغییر مسیر و شکل نور می‌شود.

به دلیل اینکه قطار در اکثر لحظات فیلم نقش مهم مکان اصلی را ایفا می‌کند، تمام محیط‌های فیلم با دقت تاریخی و باور پذیری طراحی شده‌اند تا مخاطب را در دنیایی که فیلم ساخته شده است، فرو ببرند. با این حال، بعد از تماشای ۲۶ قسمت از این سریال، تجاوز عناصر انیمه‌ای به دنیای نیمه فوتورئالیستی آن (مانند آب اژدهاگونه‌ی شمشیر تانجیرو) برای مخاطب عادی شده است، اما لحظاتی هنوز وجود دارند که همانند بار اول، به گونه‌ای که مخاطب را مجذوب می‌کنند، جادویی باقی می‌مانند و مخاطب را از پلک زدن باز می‌دارند.

قطار موگن به لطف حرکات دوربین سه‌بعدی پرطمطراقش، موسیقی سمفونی باشکوه و طراحی صدای کوبنده‌اش، بی‌نظیر و جذاب است. این اثر سینمایی با اجراهای اکشن خیره‌کننده‌اش، به‌طور کامل درخشش خود را به نمایش می‌گذارد. اما یک سوال همچنان پابرجاست: داستانی که توسط این تصاویر شگفت‌انگیز روایت می‌شود، چگونه است؟ قطار موگن، مانند اکثر دنباله‌های سینمایی انیمه‌های شونن، به عنوان نسخه‌ی بزرگ‌تر و باشکوه‌تری از سریال تلویزیونی، شناخته می‌شود.

اما برخلاف بیشتر فیلم‌های سینمایی دیگر انیمه‌های شونن که نقش اسپین‌آف‌های فیلر را بازی می‌کنند، قطار موگن، به عنوان پل اتصال‌دهنده بین فصل اول و دوم سریال، در رویدادهای چند روز بعد از پایان فصل نخست سریال، وظیفه‌ی اصلی خود را انجام می‌دهد و به‌طور مستقیم و حیاتی، دنباله‌ی سریال را تشکیل می‌دهد.

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

بنابراین، فرایند تحول کاراکترها در طول این فیلم ادامه دارد و آنها تجربه تغییرات و تحولات مهم و ماندگاری را می‌کنند. یکی از نکات مثبت این فیلم این است که قطار موگن برای جلب توجه تماشاگرانی که سریال را ندیده‌اند، وقت آن‌ها را تلف نمی‌کند. همچنین، حذف اکسپوزیشن‌های اضافی برای توضیح اصطلاحات یا نمادهای تخصصی دنیای این مجموعه، به روایت طبیعی موجب جلوگیری از کاهش ریتم داستان‌گویی می‌شود و باعث می‌شود تا داستان بلافاصله به موضوع اصلی خود بپردازد.

نقد انیمه سوزومه | نگاهی به دنیای شینکای بیشتر بخوانید: نقد انیمه سوزومه | نگاهی به دنیای شینکای

در این داستان، قطار موگن تماماً مانند بقیه داستان‌های شیطان‌کش ساده و روشن است. تانجیرو، به دنبال تکنیک تنفس هینوکامی کاگورا یا “رقص خدای آتش” است که پدرش برای شکست دادن دشمنش از آن استفاده کرد. او به دنبال پاسخ به سوالاتش می‌گردد و به نظر می‌رسد کیوجورو رِنگوکو، هاشیرای آتش، توانایی پاسخگویی به سوالات او را دارد.

بنابراین، تیم چهار قهرمان tanjiro، نِزوکو، زنیتسو و اینوسکه، در حال جستجوی او سوار قطار نیمه‌شب می‌شوند و در آنجا متوجه می‌شوند که رنگوکو در حال تحقیق درباره ناپدید شدن چندین مسافر، از جمله چند شیطانکش پایین‌رده است. قبل از اینکه قهرمانان بتوانند سلام و احوالپرسی کنند، باید با یک شیطان مبارزه کنند. اما نگران نباشید، زیرا مهارت های شمشیرزنی استثنایی هاشیرا می تواند به سرعت شیطان را شکست دهد. اما اگر قطار موگن اولین فیلمی است که می بینید، ممکن است فکر کنید که این پیروزی نمایشی است و نگران نباشید.

این مبارزه بیش از حد ساده نبود؛ حمله اصلی در هنگام بررسی بلیت قهرمانان توسط کارمند قطار انجام شد. در آن لحظه، قهرمانان ما توسط یک جادوی زیرکانه به سرزمینی رویایی واقعیت‌بخش منتقل شدند، جایی که بزرگ‌ترین و مهم‌ترین آرزوهایشان به حقیقت تبدیل شده بودند.

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

مبارزات هیجان انگیز فیلم و قسمت های اکشن با جزئیات و هیجان

به وضوح، زنیتسو و اینوسکه به وقت گذراندن با نزوکو، قربانی صدقه رفتن و تحمل غش و ضعف برای او، دنیای رویایی ایده‌آل خود را تجربه می‌کنند (که بدون شک حق دارند!). همچنین، دنیای tanjiro نیز با روتین آرام هیزم‌شکنی خود، برای قبل از قتل عام خانواده‌اش تعیین شده است. ایده وسوسه شدن قهرمانان با رویاهای دلپذیر و فریبنده، شاید ایده‌ای بکر نباشد، اما دلیل بقای این کلیشه این است که اگر به درستی استفاده شود، می‌تواند به عنوان روشی تاثیرگذار و کارآمد برای کندوکاوی در کشمکش‌های درونی کاراکترها عمل کند.

با توجه به اینکه فیلم این ایرادات را که به قوس شخصیتی تانجیرو در سریال وارد می‌کند، به ویژه در اوایل سریال غیرقابل‌چشم‌پوشی بود، این امر از طریق فیلم به‌طور کامل برطرف می‌شود. در ابتدای سریال، tanjiro خیلی سریع‌تر از انتظارات با قتل‌عام هولناک خانواده‌اش روبرو می‌شود و با پریدن از روی مرحله‌ی عزاداری، بلافاصله تصمیمش برای پیوستن به سازمانِ شیطان‌کُشان را دنبال می‌کند که یکی از چیزهایی بود که در اوایل سریال به‌شکلی غیرقابل‌چشم‌پوشی توی ذوق می‌زد.

نقد انیمه سریال Death Note | دفترچه مرگ

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

با این حال، در این فیلم، رویاپردازی tanjiroبه عنوان یک فرصت طلایی برای مقابله با اندوه، دلتنگی و عذاب وجدانی که احساس می‌کند و تعمیق در ضایعه‌های روانی که با آنها روبرو است، تبدیل می‌شود. با کاوش در خاطرات خونینش، تانجیرو نه تنها بازتاب ارزش و صمیمیت قوی خود در مورد محبت و همدلی در مقابل جنایت‌های بی‌معنی و مفهومی که متحمل شده است، بلکه همچنین به عنوان یک پایه‌ی قوی در اکشن‌های عاطفی و دراماتیک فیلم، شناور می‌شود.

همچنین، استفاده از تصمیم اندیشمند، تبهکار فیلم برای به نفع خود استفاده از احساسات تانجیرو به عنوان ابزاری برای شکنجه روانی، راهی برای ترسناک کردن و تهدید آمیز شدن یک شخصیت بسیار نفرت انگیز و تهدید کننده است. اکتشاف قلمروی ناخودآگاه قهرمانان کهن، روشی موثر برای نمایش جوهر هویت آنها از طریق قوانین فیزیکی است.

بهترین مثال برای این موضوع زمانی است که یکی از مسافران که دست انمو را گرفته است، به محض ورود به ناخودآگاه تانگهیرو، بلافاصله با اقیانوس آبی وسیع، کم عمق و بی‌پایان، کاملاً عاری از آلودگی دنیای بیرون روبرو می‌شود. انمو نه تنها با شدت مهربانی با مهاجم آنها مقابله نمی کند، بلکه آنها را به سمت هسته معنوی خود راهنمایی می کند.

شیطان قاتل همیشه سریالی بوده که روی لبه باریک احساسات و ملودرام اجباری حرکت می کند، اما همیشه با چنین اعتماد به نفس و بدون تردید، احساسات بدون سانسور خود را فریاد می زند، بدون شرمندگی روحش را آشکار می کند و اشک هایش را آزادانه جاری می کند. بدون ترس از قضاوت، مانع از ذوب شدن قلب هایمان در گرمای صمیمیت و صمیمیت خالص آن می شود.

وقتی قهرمانان از اسارت رویاهایشان آزاد می‌شوند و به مبارزه می‌پردازند، جذابیت واقعی قطار موگن آغاز می‌شود. حدود ۹۰ درصد از مخاطبان این فیلم‌ها را فقط به خاطر لذت بردن از مبارزات جذاب در آن می‌بینند. تنها چیزی که قطار موگن را از سایر فیلم‌ها تمایز می‌دهد، همان کوریوگرافی شگفت‌انگیز و متوالی از لحظات هیجان‌انگیز، مبارزات استراتژیک و روانی، خشونت تکان‌دهنده (تانجیرو بارها مجبور به خودکشی در دنیای رویا می‌شود)، خطرات دراماتیک (قهرمانان باید از جان مسافران قطار محافظت کنند) و آنتاگونیست‌های بسیار سخت‌گیر که قهرمانان را به چالش می‌کشانند. البته، دوئل تانجیرو و اِنمو که روی سقف واگن‌های قطار در حال حرکترخ می‌دهد، مشکلی مشابه شیطان‌کش در طول ۲۶ قسمت اول سریال داشت: سی‌جی‌آی بد.

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

توده‌های گوشتی لزج که اِنمو از آنها برای بلعیدن مسافران یا مبارزه با قهرمانان استفاده می‌کند، محصولی ضعیف از سی‌جی‌آی است که به‌طور نامحسوس درونِ دنیای پس‌زمینه‌ی فیلم ذوب نشده‌اند. حالت ماشینی و تصنعی آنها نسبت به انیمیشن‌های دستی ظریف و روان، کاراکترها و جلوه‌های بصری شمشیرهاشان ناهنجار و زُمخت هستند و همانند تافته‌ی جدابافته، احساس می‌شوند. گرچه دیگر اجزای این مبارزه بسیار بی‌نقص است، اما نمی‌توانند کاملاً این لغزش را کاهش دهند.

آنها اتمسفر غوطه‌ورکننده‌ای که مبارزه‌ی فیلم را به خطر می‌اندازند و خدشه‌دار هستند. در طول مبارزه، حواسم مُدام از خودِ مبارزه به ناهماهنگی تابلوی توده‌های گوشتی با دیگر عناصر تشکیل‌دهنده‌ی صحنه پرت می‌شوند. همچنین، با اینکه آنتاگونیست‌های فیلم به اندازه‌ی برخی از آنتاگونیست‌های فصل نخستِ انیمه (مانند خانواده‌ی شیاطین عنکبوتی یا شیطان طبل‌زن) چندبُعدی و جالب نیستند، اما آنها به خوبی نقش خودشان را به عنوان تهدیدات محرک کاراکترها در چارچوب زمانِ محدود فیلم ایفا می‌کنند.

با توجه به اینکه قطار موگن تنها ملاذ مردمی است که فرار از واقعیت پر درد و رنج زندگی و ملاقات با عزیزان از دست رفته‌شان را در دنیای رویا فراهم می‌کند، هنوز هم احساس همدلی با دشمنان خود را که یکی از مهمترین عناصر شیطان کش است، حفظ می‌کند. خبر خوب این است که هرچه از دو شخصیت تانجیرو و اِنمو دلخور باشید، اکشن فیلم در نهایت آن را جبران می‌کند. در این نقطه به سوپراستار فیلم، یعنی رنگوکو، می‌رسیم.

او از شخصیت‌های جذاب که به طور آماده در دسترسند برای استفاده در داستان، استفاده می‌کند. رنگوکو بهترین پاسخ به این سوال است که چگونه می‌توان در عرض کمتر از دو ساعت، مخاطب را به یک کاراکتر محبوب و دلبسته تبدیل کرد که انگار یک عمر با او آشناست.

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

قطار نشان می دهد که رنگوکو علیرغم شهرت و شکوهش به عنوان یکی از اعضای نخبه سازمان شیطان کش و توانایی های تقریباً فوق طبیعی شمشیرزنی اش، ممکن است یک قلدر مغرور و خودپسند به نظر برسد، اما در حقیقت او مردی فروتن و نجیب است. او که از ابتدا فروتن است و از نظر اجتماعی تحت ستم است و در تعامل با شیطان کشان به طبقه پایین و خودخواه ظاهر می شود. انگیزه رنگوکو که شبیه ترین شخصیت «کیانو ریوز» در این دنیای انیمه است، از گذشته غم انگیز او به عنوان جانشین میراث پدرش (او شعله هاشیرا قبلی بود) و اشتیاق مشتاق و فداکارانه او برای کمک به دیگران نشات می گیرد.

در مرکز اکشن پایانی فیلم، رنکوگو که به خاطر لحظات فراموش نشدنی اش در فیلم جایگاه ویژه ای در خاطرات ما دارد، در مدت زمان کوتاهی می درخشد. او نه تنها اثری ماندگار از خود بر جای می گذارد، بلکه شکی نیست که پیامدهای دراماتیک این صحنه در سراسر آینده سریال طنین انداز خواهد شد.

در حالت عادی، ایده‌ی سپردن اکشن فینال فیلم به یک شخصیت مکمل و تنزل دادن تانجیرو، پروتاگونیست مجموعه، به یک ناظر ناامیدکننده ممکن است به نظر برسد. اما این تصمیم از چند جهت قابل تحسین است؛ زیرا این حرکت نه تنها دوباره بر درماندگی تانجیرو در مقابل شیطان رده‌بالا تاکید می‌کند، بلکه مسیر طولانی و دشواری که او هنوز برای پیشرفت در پیش دارد و عدم شوخی‌برداری دشمنانش را نشان می‌دهد. همچنین، این فرصت را فراهم می‌کند تا ما شاهد مبارزه‌ی شیطان‌کُشان رده‌بالا و دشمنان رده‌بالایشان باشیم.

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

tanjiro ، با تمام مهارت‌هایش، در مقابل سرعتِ رعد‌آسای مبارزه‌ی رنکوگو و آکازا و موج انفجار هسته‌ای که به‌دلیل برخورد مُشت‌هایشان به وجود آمده، احساس ناچیزبودن می‌کند. این حادثه، شبیه به شاهد بودن حشره‌ای است که مشاهده می‌کند چگونه خدایانِ کیهانی با زورآزمایی خود، دنیای این انیمه را ترسناک و وحشتناک می‌کنند. با این حال، شیطان‌کُش می‌داند که ابعادِ شجاعت و انسانیت قهرمانانش فقط در مقابل تاریکی غیرقابل‌هضم و چالشی سخت و مهم قابل تجربه هستند. او به‌طرز متعهدانه‌ای به این اصل بُنیادین داستانگویی پایبند است.

tanjiro در دوئل با اِنمو، نتیجه‌ی تمرینات سختش در فصل اول سریال را می‌بیند. او نه تنها می‌تواند با شیاطین دوازده‌گانه مثل رویی مقابله کند، بلکه مهارت‌های شمشیرزنی و اراده‌ی قوی‌اش باعث می‌شود تا اِنمو را به سرعت شکست دهد و او را در حالت تدافعی نگه دارد. این باعث می‌شود که اِنمو مجبور به عقب‌نشینی و تسلیم شود.

در آخرین تلاش خود، اِنمو به دلیل ناامیدی، تصمیم می‌گیرد که با ریختن بنزین بر روی شعله‌ورِ تانجیرو که تنها بازمانده خانواده‌اش است، در عذاب وجدان آن را به خاطر مرگ خانواده‌اش سرزنش کند. او تانجیرو را وارد کابوسی سیاه و سفید و سرخی می‌کند که در آن اعضای خانواده‌اش به او سرزنش می‌کنند. اما برعکس، این اتفاق باعث می‌شود که تانجیرو دوباره پر از انگیزه و پر شور و شوق شود و از این کابوس برای تقویت عزم خود استفاده کند. اکنون تانجیرو با چشمان پر از خون، خشم و عصبانیت جایگزین همدلی و مهربانی خود می‌شود.

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

شخصیتی درخشان و مقتدر به نام رنکوگو

بعد از مدت‌ها، آنسوی ظاهر شیطانی این هیولاها وارد شده و مردم انسانیت را به خاطر تانجیرو که به عنوان آنها را به رسمیت می‌شناخت، به این کلمات «مُرده‌شور همدلی کردن رو ببرن!» فریاد می‌زند، او به دنبال تماشای او می‌رود. او از کوره در می‌رود، کنترل خود را از دست می‌دهد و شمشیرش را با تنفری خالص به گردن تبهکاری که حتماً و بدون شک و تردید لایق چنین مرگی بی‌رحمانه است، متصل می‌کند. البته این تنها شروع مبارزه است، اما اگر تانجیرو قبلاً با قطار وجود خودش را به آن پیوند نداده بود، او را به تنهایی می‌کشت. با این حال، نباید این حقیقت را نادیده گرفت که تانجیرو واقعاً پیشرفت قابل‌توجهی کرده است.

با وجود تمام مهارت‌هایش، تانجیرو قادر به حفاظت از همه مسافران قطار نیست. بنابراین، قهرمانان دیگر بیدار می‌شوند و به مبارزه می‌پیوندند، مانند زنیتسو که در خواب به مثابه یک خط زردرنگ زیگزاکی نمایان می‌شود. جلوه‌های بصری این بخش از مبارزه بسیار تاثیرگذار است، مانند لحظه‌ای که زنیتسو با سرعت رعدآسا به تصویر کشیده می‌شود. هر شخصیت فرصتی را برای نجات جان مسافران و نشان دادن قابلیت‌هایشان می‌یابد و در نهایت، مبارزه‌ای دو به یک بین اینوسکه و تانجیرو علیه کله‌ی شیطان که موتور قطار را بلعیده، به پایان می‌رسد.

چشمان شیطانی با قدرت هیپنوتیزم، با ارسال پالس‌های خواب‌آور، قهرمانان را به خواب فریب می‌دهند و آن‌ها را به سمت نقطه ضعفشان می‌کشانند. اما اینوسکه با آشنایی با روش tanjiro ، برای فرار از رویاهایش (خودکشی)، از آن استفاده می‌کند تا او را در دنیای واقعی فریب دهد و به خودکشی وادار کند. اما در نهایت، غریزه‌ی گوش‌به‌زنگ اینوسکه او را به حقیقت می‌رساند و او را از تله‌ی دشمن خلاص می‌کند.

سپس، آنها با هم راهشان را در نهایت با هماهنگی کامل، با نفس کشیدن، دویدن، جاخالی دادن و شکافتن از لابه‌لای هجوم توده‌ی درهم‌پیچیده‌ی بازوها و چشمان شیطانی اِنمو، بازگشایی می‌کنند و با ضربه‌ای قوی و ترکیبی، همه‌ی سپرهای دفاعی را از بین می‌برند، نقطه‌ی ضعفش را لخت می‌کنند و با یک بُرش تمیز و ظریفِ هینوکامی کاگورایی، ستون فقراتش را می‌شکنند. این اتفاق باعث خروج قطار از ریل می‌شود که می‌تواند بسیار خطرناک باشد، اما خوشبختانه قدرتِ تمام‌عیار رنگوکو به او کمک می‌کند تا تمام مسافران را از مرگِ حتمی نجات دهد. این موضوع باعث شادی و پیروزیِ لحظه‌ای برای همه‌ی افراد حاضر در مبارزه می‌شود.

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

قبل از اینکه آنها و تماشاگران فرصت برای گرفتن یک نفس راحت داشته باشند، مشخص می‌شود که دست‌های تنگشان هنوز آنها را رها نکرده‌اند، بلکه فقط برای لحظاتی گره‌ای در دستانشان را حل کرده‌اند تا با اعمال فشار بیشتر از سر، آنها را خفه کنند.

هنگامی که tanjiro به طور ناگهانی مجبور می شود تمام تلاش خود را برای متوقف کردن خونریزی خود انجام دهد، یک سری اتفاقات ناخوشایند به وجود می آید. در همین حال، یکی از سه شیطان برجسته دوازده شیطان، یعنی آکازا، در حال ظهور است. هاشیرای آتش تنها فردی است که می تواند در مقابل آکازا مقاومت کند. با این حال، آکازا با تبهکاران انیمه و حتی تبهکاران قبلی خود مقایسه شود، او به هیچ وجه جذابیت یا جالبی ندارد.

در ارتباط با او، با یکی از تبهکاران معروف شونن که تمام تمرکزش بر قدرت خداست، در حالی که انسانیتش را برای دستیابی به جاودانگی از دست داده است، مواجه هستیم. او سعی می‌کند رنگوکو را به سمت خود و تبعید او وسوسه کند. اما به محض اینکه رنگوکو دست رد به پیشنهاد آکازا می‌زند و مبارزه‌شان آغاز می‌شود و به مدت ۲۰ دقیقه کامل ادامه پیدا می‌کند، به سرعت می‌فهمیم که تماشای این دو نفر در حال رقابت خشک و بی‌معنا به حدی شگفت‌انگیز است که تا ابد می‌توانم آنها را درگیر بازی گرفتار کردن و شکست دادن یکدیگر تماشا کنم، نه تنها به مدت ۲۰ دقیقه، بلکه تا ابد.

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

هیچکدام از قدرت‌هایشان الزاماً پیچیده یا منحصربه‌فرد نیستند، اما با خشمی تند و مسحور کننده به شدت حمله می‌کنند و ضربات بزرگشان با انرژی سهمگین وارد می‌شود که حتی در هیاهوی نبرد و رقص مرگبارشان نیز غیرممکن است. در روبرویی انیمه همراه با رنگوکو و آکازا، دو جنگجو در شرایط سخت با یکدیگر جنگیده و با ورزیدن مهارت‌هایشان و تحت تأثیر زمین‌لرزه‌ی ناشی از حملاتشان، بدنشان را تحت فشار قرار می‌دهند. حتی در لحظاتی که آکازا با فروکردن مُشت خود در سینه‌ی رنگوگو، برتری فیزیکی خود را ثابت می‌کند، استقامت حیرت‌انگیز رنگوکو (که از انسانیتی که آکازا از آن براورده شده است، به دست می‌آید) بدون لرزش باقی می‌ماند.

به دنبال قهرمانانی می‌گردیم که توانایی انجام کارهای سخت و خسته‌کننده و همچنین حرکات باشکوه مانند رنگوکو در این صحنه را داشته باشند؛ رنگوکو دستِ آکازا را با نیروی شکمش درون بدنش حبس می‌کند و با دست چپش مُچِ آن را گرفته و همزمان با درماندگی آکازا مانند یک خرگوش در تله، تیغش را به گردن آسیب‌پذیر آکازا، که الان مانند یک نوزاد ضعیف است، متصل می‌کند.

برای اولین بار در طول این نبرد، وحشت درون چهره‌ی آکازایی جاری می‌شود، به نظر می‌رسد که با این احساس بیگانه همراه است. مدتی طول می‌کشد تا آکازا قدرت ناگهانی و غیرقابل تصور رنگوکو را تحمل کند؛ قدرتی که از منبعی انسان‌دوستانه ناشناخته برای آکازا سرچشمه گرفته است. در نهایت، او هیچ راه دیگری جز قطع دستانش به صورت عامدانه و فرار بُزدلانه به داخل سایه‌های جنگل و دور از نور سوزاننده خورشید سپیده‌دم ندارد.

نقد انیمه شیطان‌کُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba

اما حق با تانجیرو است. کیوجورو رنگوکو، زنده یا مرده، پیروز این مبارزه است. او نه تنها مسافران قطار را نجات داد، بلکه از چهار جوان شجاع و با استعداد محافظت کرد؛ جوانانی که طبق قواعد انیمه های شونن، بدون شک رشد خواهند کرد، سطح توانایی مربیان خود را پشت سر خواهند گذاشت و همه ی شیاطین پست فطرت را سرنگون خواهند کرد.

“نتیجه این است که پایان‌بندی تلخ و شیرین، پر از بغض‌های ترکیده است و منجر به جمع‌بندی تم مرکزی فیلم می‌شود؛ اینکه نباید در رویاهایمان گم شویم یا روی گذشته متمرکز شویم. بلکه باید باز راه خود را از میان سختی‌های زندگی ادامه دهیم. اگر هرچه در توان داریم را برای کمک به دیگران انجام دهیم، وقتی به سرانجام مسیر خود برسیم، حداقل می‌توانیم با غرور و عزت به دیدار عزیزان از دست رفته برویم. این پیام ساده و بنیادین، به گونه‌ای صادقانه بیان شده است که حتی برای افرادی مانند من که به این مسائل روحانی اعتقاد ندارند، تسلی‌آور و انگیزه‌بخش بود.”

آیا فروش سرشگرانه قطار موگن در باکس آفیس نشان از این دارد که آن بهترین انیمه سینمایی تاریخ سیاره زمین است؟ در واقع، نه. اما پس از تماشای آن، آیا می‌توان دلیل این درآمد را درک کرد؟ بله، به طور کامل. قطار موگن با استفاده از اکشن های هیجان‌انگیز، داستان عامه‌پسند، شوخی‌های دلنشین و انیمیشن‌های جذاب، تجربه‌ای کامل و بی‌نقص از سینمایی برای تماشاگران به ارمغان می‌آورد.

این فیلم با تمام نقاط قوت و جذابیت‌های سریال، تجربه‌ای بی‌نظیر از سینما ارائه می‌دهد و به وضوح قابل ملاحظه است که برای تماشای آن در بزرگ‌ترین صحنه‌های سینما طراحی شده است. این فیلم هرچند که الگویی نوآورانه برای فیلم‌های شونن نیست، اما با اجرای مسلط و ارگانیک آن، احساس می‌شود که برای اولین بار است که این الگوها را درک می‌کنیم. در حال حاضر، شمارش برای فصل دوم شیطان‌کش بسیار سخت‌تر از همیشه است.

شیاطین از کجا آمده اند؟

موزان کیبوتسوجی، اولین شیطان بود که در طول یک دوره زمانی طولانی، جامعه شیاطین را گسترش داد. اگر موزان را فقط یک رئیس قدرتمند از گروه شیاطین تصور می‌کردیم، می‌توانستیم وجود شیاطین را به عنوان یک جزء از داستان قبول کنیم. اما، موزان به عنوان رئیس “کل” شناخته می‌شود و اولین شیطان نیز هست، بنابراین، حتما دلایلی برای وجود شیاطین وجود دارد. به نظر منطقی نمی‌رسد که یک انسان بلافاصله به یک شیطان آدم‌خوار تبدیل شود، مگر اینکه این انسان از ابتدا شخصیت انسانی نداشته باشد، که در حال حاضر مورد بحث قرار دارد.

فروش انیمه شیطان کش چگونه بود؟

در روز افتتاحیه، فیلم حاضر بیش از 1.2 میلیارد ین (معادل 11.3 میلیون دلار) را به فروش رسانید. این میزان فروش بیشتر از فیلم‌های معروف دیگر در روز اول خود بود که عبارتند از: فروزن 2 با تقریباً 1.9 میلیارد ین (17.8 میلیون دلار)، که در ابتدا با نام Your Name شروع قوی‌تری داشت و سپس کاهش یافت، Weathering with You با 1.5 میلیارد ین (15.22 میلیون دلار) و شهر اشباح که پرفروش‌ترین انیمه ژاپنی است با حدود 1.05 میلیارد ین (9.9 میلیون دلار). با توجه به روند فعلی، احتمالاً فروش انیمه Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba the Movie: Mugen Train در سه روز اول عرضه‌ی خود به 3 میلیارد ین (28.4 میلیون دلار) خواهد رسید.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *