پروژه سریال پوکر فیس از اوایل سال ۲۰۲۱ به راه انداخته شده و ریان جانسون به عنوان خالق، نویسنده، کارگردان و تهیهکننده اجرایی آن، به کار خود پرداخت. جانسون سریال Poker Face را به عنوان یک اثر سرگرمکننده و متمرکز بر شخصیت توصیف کرد که ماجراهای اسرارآمیزی را به تصویر میکشد و هر هفته یک پرونده جدید را به مخاطبان ارائه میدهد؛ دقیقا همان چیزی که جانسون با تماشای آنها بزرگ شده بود.
سریال پوکر فیس با الهام از سریال Columbo ساخته شده است، اما سبک “چطور دستگیر کنیم” نیز در آن دیده میشود؛ به اصطلاح داستانهای پلیسی معکوس. البته این سریال تنها منبع الهام جانسون نبود و او از منابع دیگر نیز برای ساخت این سریال الهام گرفته است.
این کارگردان الهام بخش از سریال تلویزیونی Magnum ، P.I. ، The Rockford Files ، Quantum Leap ، Highway to Heaven و Hulk باورنکردنی برای انتخاب و لحن سریال جذاب تر شد. جانسون، با الهام از سریالهای تلویزیونی Stowaway و Quantum Leap، میخواست بیشتر روی این جنبه از داستان تمرکز کند، جایی که شخصیت به بخشی از آمریکا سفر میکند و عمیقاً در آن کاوش میکند و عناصر مختلفی را به تصویر میکشد که معمولاً دیده نمیشوند و مخاطب به آن توجه میکند. ممکن است آشنا نباشد.
ناتاشا لیون در نقش اصلی مجموعه سریال پوکر فیس قرار دارد و نقش چارلی کیل را بازی میکند. او همراه با بنجامین برت و ران پرلمن، از بازیگران ثابت و منظم داستان هستند. ادرین برودی، داشا پولانکو، نوآ سیگان و هانگ چائو نیز جزو بازیگران مهمان این مجموعه هستند و در تنها یک قسمت از سریال پوکر فیس حضور دارند. منتقدانی که سریال را تماشا کرده بودند، آن را تا حد زیادی دوست داشته و امتیازات بالایی به آن دادهاند. آنها به بازی بینظیر ناتاشا لیون اشاره کرده و آن را آسِ سریال توصیف کردهاند؛ آنها سریال پوکر فیس را جعبه پازلی از جاهطلبیهای متوسط میدانستند که تیم کاملی از بازیگران با استعداد را در خود جای داده است.
نقدگر سایت شیکاگو سان تایمز به این صورت نوشت که بخش جذاب تماشای سریال پوکر فیس، بازی برجسته ناتاشا لیون در نقش چارلی بود که به طرز هوشمندانهای مسائل جنایی را حل میکرد؛ البته در برخی مواقع از روشهای خندهدار نیز استفاده میکرد. او را هنرمندی پررنگ و فراموشنشدنی میدانستند و او را به عنوان پیتر فالک نسل خود معرفی کردند.
بعضی از افراد معتقد بودند که این سریال، با تمام نقاط قوتش، هنوز به اندازهی پتانسیل بالای خود عمل نکرده است و میتوانست بهتر باشد. حتی یکی از منتقدان در بررسی خود گفت که “جانسون و لیون با بازسازی جرم و جنایت به شکلی قانع کننده، حقیقتی را به روشنی ارائه میکنند که در دوران بیانضباطی سرویسهای استریم، به طور گسترده فراموش شده بود: محدودیتهای ساختاری میتواند برای داستاننویسان فرصتی برای خلاصی باشد”.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم نامه های کوچک شرورانه | تبعیضهای نژادی
هر بخش از داستان یک پرونده جداگانه را توضیح میدهد؛ اما شخصیت اصلی نیز داستان کلی خود را دارد و با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند. سریال پوکر فیس درباره یک کارمند کازینو به نام چارلی کیل است که پس از مرگ مرموز یکی از همکارانش که دوست صمیمی او بود، درگیر این ماجرا میشود. با بررسی و کنجکاوی بیشتر، او متوجه میشود که صاحبان همان کازینو عامل اصلی مرگ این دختر ناگهانی بودند و او را به قتل رسانده اند؛ در عین حال، قاتلان نیز متوجه میشوند که چارلی از این اتفاق آگاه شده است.
به همین دلیل، چارلی باید از دست آنها فرار کند زیرا آنها حسابی موی دماغش شدهاند و قرار نیست دست از سرش بردارند. او نمیتواند در جایی ثابت ماند و باید سرتاسر کشور سفر کند تا پیگیری او توسط آنها ممکن نباشد. در این سفر، او با شخصیتهای مختلف رنگارنگ آشنا میشود و ماجراهای متنوعی را تجربه میکند، اما مشکل این است که به هر جایی که میرود، مرگ او را دنبال میکند.
هنگامی که او در هر شهر سفر می کند، بلافاصله شاهد یک قتل خاص است. یکی که برای اطرافیانش است و در مدت کوتاهی با این قربانیان نگون بخت دوست شده است. اگرچه این قتلها هیچ ربطی به چارلی ندارند، اما او احساس میکند که این وظیفه خود است که برای آنها عدالت بجوید و حقیقت را آشکار کند، بدون اینکه به دنبال افتخار یا شناخت باشد. چیزی که به چارلی در این سفر کمک می کند، توانایی او برای تبدیل شدن به یک دروغ یاب انسان و زنده است.
وقتی کسی دروغ میگوید، مخاطب درصد بالایی از درستی آن حرف را متوجه میشود. حتی اگر مخاطب چارلی نباشد و به طور اتفاقی مکالمهای را بشنود، همچنان دروغ را متوجه میشود. در سریال پوکر فیس، آنچه آن را از سایر آثار مشابه متمایز میکند، این است که از ابتدای ماجرا میدانیم که چه کسی قاتل و چه کسی قربانی است. حتی دلایل قتل هم در ابتدای ماجرا نمایش داده میشود. چارلی نیز بعد از شنیدن خبر قتل، بسیار زود متوجه میشود که قاتل کیست، اما چالش اصلی این است که مدارک را جمع آوری کرده و قاتل را متهم کند.
اکثر مواقع میتوان مدارک را جمع کرد، اما گاهی اوقات اثبات حرف خود را به پلیس نمیتواند و در این مواقع، پادکستهای ژانر جرم و جنایت داستان او را پوشش میدهند. این سریال به موضوعات پرطرفدار و ترند توجه دارد، مانند برگزاری لایو و استریم، ویدیوهای تیک تاک، شوخی با محصولات اپل، پادکستهای جنایی و اشاره به آثار سینمایی مثل فیلم Glass Onion: A Knives Out Mystery و غیره. به نظر شما این سریال چگونه بود؟ ایا مانند سریال شرلوک هولمز بوده و میتوان این سریال را با ان مقایسه کرد؟
2 پاسخ
عالیه
فیلم خوبیه