“بازسازی کلاسیک VHS با بازیگری جیک جیلنهال، بازیگری که لایق توجه است، در فیلم کافه کنار جاده، جیلنهال به جمع ستارگان اکشن همچون استاتهام و ریوز میپیوندد؛ اما فیلمهای اکشن به دلیل تمرکز بیش از حد بر صحنههای اکشن برای پیشبرد داستان، واکنشهای منفی دریافت میکنند. این استدلال غیرمنطقی است، زیرا ژانر فیلم، اجرای آن را تعیین میکند و جزو 18 تا از بهترین فیلم های جیک جیلنهال – کارنامه درخشان“
با حضور جیک جیلنهال، بازیگر محبوب و توانمند، فیلم کلاسیک دوران VHS با عنوان “کافه کنار جاده” مجددا به روز شده است. او به همراه ستارگان معروف اکشن از جمله استاتهام و ریوز، به اجرای فیلم کافه کنار جاده میپردازد. اما متاسفانه، برخی افراد به دلیل تمرکز بیش از حد بر سکانسهای اکشن، انتقادات منفی از فیلم کافه کنار جاده مطرح میکنند. این انتقادات غیرمنطقی و نادرست هستند، زیرا هر فیلمی با توجه به ژانر خودش، اجرا میشود و نباید بر اساس این موضوع انتقاد شود.
همهچیز در مورد فیلم کافه کنار جاده از ویژگیهای ظاهری تا داستان آن بررسی میشود. فیلمی که در اینجا به بررسی آن میپردازیم، همان «Road House» است، یک فیلم اکشن جذاب که با نقد و بررسی آن همراه خواهیم بود. در فیلم کافه کنار جاده، سرگذشت الوود دالتون، مبارز یوافسی سابقی که به عنوان مأمور امنیت و بیرون انداختن اوباش در یک رستوران مشغول به کار میشود، روایت میشود. اما او بزودی متوجه میشود که همه چیز درباره این رستوران و مأموریتش، به نظر میرسد نیست. با همراهی ویژگیهای جذاب فیلم کافه کنار جاده، همراه ویجیاتو باشید و این فیلم را بررسی کنید.
تصویری از جیک جیلنهال در اینترنت به چشم مخاطبان خیره کننده بود. در این عکس، جیک با یک فرم ورزشی و عضلانی پوشیده بود و جذاب ترین بخش آن حضور او در یک سالن مبارزه UFC بود. این تصویر باعث شد که برخی فکر کنند جیک جیلنهال شاید برای یک چالش خاص به UFC ملحق شده باشد یا آمادگی برای شرکت در مسابقات را داشته باشد.
اما با گذشت زمان، شایعات رد شد و جیلنهال خبر حضورش در فیلم جدیدی که برای آن تمرینات سختی انجام داده بود و به شکل فیزیکی مبارز MMA درآمده بود، اعلام کرد. فیلم کافه کنار جاده با نام “Road House” در آمازون پرایم منتشر شده است. بیایید بیشتر در مورد این فیلم صحبت کنیم.
فیلم سینمایی حاضر یک نسخه بازسازی شده از فیلم “بار کنار جاده” ساخته شده در سال ۱۹۸۹ است که با بازی پاتریک سوویزی فقید ساخته شده بود. فیلم کافه کنار جاده به طور آشکاری الهام گرفته از وسترن های قدیمی مانند سه گانه “مردی بی نام” اثر کلینت ایستوود است. در فیلم کافه کنار جاده، یک فرد مرموز و تنها وارد شهر می شود و با قرار گرفتن در برابر گروهی از اوباش، نظم محلی را به هم می زند.
فیلم کافه کنار جاده در زمان اکران با نقدهای منفی روبرو شد و در چند بخش برای جوایز تمشک طلایی نامزد شد، اما مخاطبان در همان زمان از آن استقبال کردند و اکنون نیز این فیلم حکم یک اثر کالت از آن دوره سینما را دارد. لازم به ذکر است که فیلم اصلی بر اساس یک حادثه واقعی که در میزوری آمریکا رخ داده است ساخته شده است.
نقد فیلم پنجه آهنی | دنیای یک ورزشکار
بازسازی جدید کافه کنار جاده توسط یکی از تواناترین کارگردانان هالیوود به نام داگ لیمان ساخته شده است. لیمان کارگردان «Road House» با ساخت فیلمهای اکشن عالی غریبه نیست، زیرا فیلمشناسی او شامل «هویت بورن»، «آقا و خانم اسمیت» و «لبه فردا» است که توسط برخی نادیده گرفته شده است. . بنابراین، خوشبینی زیادی در مورد همکاری لیمان با جیک جیلنهال برای بازسازی فیلم «بار نزدیک جاده» ساخته پاتریک سویزی وجود داشت.
«فیلم «کافه کنار جاده» با بازی جیک جیلنهال داستانی مشابه با نسخه 1989 دارد، اما دقیقاً همان مسیر فیلم قبلی را دنبال نمی کند. این تغییر پیچ خوبی به داستان قهرمان می بخشد و همچنین سعی می کند به آن اضافه کند. لایههای متفاوت شخصیت او باعث میشود که او کمتر تکبعدی شود، اما باید اذعان داشت که داستانگویی و شخصیتپردازی قهرمان و شرور در فیلم کافه کنار جاده توسط داگ لیمان بهشدت کلیشهای است.
نکاتی از تفسیر اجتماعی در مورد نژاد، طبقه، فساد و شیوههای تجاری خصمانه در ایالات متحده وجود دارد، اما روایت آنها ناکارآمد است و به جای بررسی ظرافتمندانه، بر روی تصورات تکیه میکند که افراد شرور و شهرمان مردانه و سنتی هستند. از میلیونر عجیب و غریب و شرور با بازی بیلی مگنوسن که از پدر زندانیاش مستاصل است، تا یک باند موتور سواری مضحک و شخصیت شرور مک گرگور در نقش ناکس و رئیس پلیس فاسد، همه این موارد در داستان فیلم حضور دارند، اما نمیتوانند من را متقاعد کنند که آنها به همان واقعیتی که قهرمان داستان است، تعلق دارند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم نامه های کوچک شرورانه | تبعیضهای نژادی
این به نظر میرسد یک انتخاب عمدی است؛ انتخابی که نویسندگان به صورت کلیشهای و ساده با آن کار کردهاند. البته برای این فرم سینمای اکشن، فرض اصلی فیلم بسیار جذاب است و بازی جیلنهال نیز به عنوان قهرمان فیلم، اعتبار خود را به دست میآورد. جیک جیلنهال نه تنها برای بازی در فیلم کافه کنار جاده، فیزیک هیولایی خود را ساخته است، بلکه با شخصیتی که در این فیلم به آن پرداخته است، برای بازی نقش هیولا نیز رفتار میکند. او نقش یک مبارز سابق UFC به نام الوود دالتون را بازی میکند که به او پیشنهاد محافظت از یک بار میدهند. بنابراین، او کسی است که در صورت لزوم، از طریق خشونت، به عنوان مجری صلح عمل میکند.
از زمان معرفی شخصیت دالتون، طرفداران با یک قهرمان جذاب و سنتی آشنا میشوند که به سرعت مخاطب را به خود جذب میکند. او مردی است که در نبرد و دعواها با او همراه نمیشوید. در صحنه اول فیلم، دالتون وارد یک دعوای خیابانی میشود و با شخصی به نام کارتر، مبارزی بی رحم که در شش بار پیروز شده است، مواجه میشود. اما وقتی دالتون هودی خود را برمیدارد و چهرهاش را نشان میدهد، کمیته سازماندهی مسابقه، طرفداران کارتر و حتی خود کارتر مرعوب میشوند. سپس کارتر مبارزه را رها میکند و تمام پولی را که در آن شب به دست آورده بود باقی میگذارد، این نشان میدهد که دالتون متفاوت است.
جنبه ای که من در مورد همه این هیاهوها بیشتر دوست داشتم این است که دالتون فقط برای کسانی ترسناک است که او را در رینگ UFC عصبانی کرده اند و می دانند که او چقدر می تواند به حریفانش آسیب برساند، اما در غیر این صورت او بسیار آرام است. او فردی مهربان، ملایم و خونگرم است که همیشه برای محافظت از کسانی که نمی توانند از خود دفاع کنند می ایستد. این بدان معنی است که او نه تنها مدافع بیگناهان است، بلکه دالتون نیز در قبال کسانی که از روی کینه توزی او را به چالش می کشند، متفکرانه و عادلانه عمل می کند.
با استفاده از جذابیت ظاهری و کلمات طنزآمیز، جیلنهال بهترین نقطه قوت فیلم را تشکیل میدهد و به یاد قهرمانان سینمای سنتی میاندازد که در آثار سینمایی بسیار دیده نمیشوند. با تصویری واقعی و گرم، جیک جیلنهال به عنوان یک ستاره سینما به تصویر کشیده میشود و هنری براهام فیلمبرداری او را به گونهای در هر صحنه زیبا و براق به نظر میرساند. با شکمی مواج، صخرههای سخت و خط فکی چون الماس تراش خورده، جیلنهال در برخی از صحنهها به شکل بسیار خیرهکننده و جذاب ظاهر میشود.
بازیگران مکمل هم بازی های سرگرم کننده ای دارند اما هیچ کدام را نمی توان با انرژی کاریزماتیک کانر مک گرگور مقایسه کرد. مک گرگور که مانند یک طاووس در میان خوک ها شوخی می کند و مانند یک شیر گرسنه صحبت می کند، هر ثانیه که روی صحنه است به وضوح مجذوب خود می شود.
در بخش تکنیکی، فیلم دارای جذابیت و دوربین و کارگردانی قوی است که مخاطب را به خود جذب میکند. داگ لیمان و هنری براهام، برای صحنههای مبارزهای باورنکردنی، مهارت فیلمبرداری خود را به کار میگیرند که در اکثر قسمتهای فیلم تاثیرگذار است. با این حال، در زمان فینال بزرگ، استفاده از دوربین به شدت افزایش مییابد نسبت به اوایل فیلم. این به این معنی است که با چالشهای جدید در نمایش مبارزه مواجه هستیم. منظور من از ورود و خروج یک شات از دید جنگنده، این است که در نحوه جذابیت و جنبههای داستانی، باید با توجه به واقعیتهای فیلم، ساخته شود، اما ممکن است برخی از مخاطبان با آن مطابقت نداشته باشند.
با وجود نقاط ضعفی که در شخصیتها و موقعیتهای داستانی فیلم Road House مشاهده میشود، فیلم کافه کنار جاده هرگز خستهکننده نیست. سرعت روایت داستان جذابیت این فیلم را حفظ میکند و بازی جیلنهال به آن لایهی دیگری از جذابیت میافزاید. نوعی از کافه کنار جاده، شخصیتهای کاریکاتوری را در بر میگیرد و این فیلم یک تجربه پاپ کورنی سرگرمکننده را ارائه میدهد.
فیلم کافه کنار جاده ممکن است در طولانی مدت به فراموشی سپرده شود، اما این نکته قطعاً درباره Road House به یاد میماند: تبادل نقشهای اصلی که به خوبی در داستان جای میگیرند. منظور من از جمله قبلی این است که در این فیلم جیک جیلنهال، بازیگر ماهر، و کانر مک گرگور، مبارز حرفهای، با یکدیگر جابهجا میشوند. طنز اینجاست که جیلنهال در نقش یک مبارز سابق UFC بازی میکند و بنابراین مجبور است برای حمایت از شخصیتش، فیزیک خود را بهتر کند و هنرهای رزمی مختلف را تمرین کند. از طرف دیگر، ما کانر مک گرگور را داریم که در شخصیت شرور فیلم بازی کرده است.
در پایان باید اینگونه بگویم که «کافه کنار جاده» فیلم جذابی برای تماشاست. این اثر ممکن است یک فیلم اکشن معمولی و سنتی باشد و طرح قویای برای جذب توجه تماشاگران نداشته باشد، اما آیا در این روزهای سینما، وجود یک فیلم اکشن مردانه مصداقی از هوای تازه نیست؟! علاوه بر این، جیک جیلنهال با بازی زیبا و چندگانه خود، نقش اصلی را به خوبی اجرا کرده است و مخاطبان به راحتی توانستهاند تغییرات شخصیت او را در طول فیلم مشاهده کنند؛ او از یک مرد خوشاخلاق به یک جنگجوی بیرحم تبدیل میشود.
علاوه بر این، فیلم کافه کنار جاده، نخستین نمایش سینمایی کانر مکگرگور را به تصویر میکشد و او با بازی قوی خود توانسته است نقش یک جنگجوی روانی را که از شکست دادن دشمنانش لذت میبرد (کاری که در واقع در زندگی واقعی او انجام میدهد) به خوبی به تصویر بکشد.
“من از فیلم کافه کنار جاده ویدیوگرافی و اکشن لذت بردم، اما بیشتر از همه، از ویدیوگرافی در صحنههای اکشن لذت میبردم! این روند مناسب فیلم و واکنش هیجانانگیز در برخی از صحنهها را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چقدر در ساخت فیلم کافه کنار جاده تمرین داشته اند. همچنین، من از داگ لیمان تحسین میکنم که با الهام از یک فیلم قدیمی، تازگی به داستان اضافه کرده است. در نهایت، میخواهم بگویم که “رود هاوس” فیلم کوچک و بسیار خوبی است، به خصوص اگر دوست دارید اکشنهای سریع و سرگرمکننده را تماشا کنید!”