انیمه اتک ان تایتان قسمت پایانی منتشر شد؛ مجموعه ای که بیش از 10 سال پیش شروع شد و داستان گروهی از کودکان را در دنیایی پر از تایتان های وحشتناک روایت می کند. تمرکز اولیه بر حمله تایتان ها به یک شهر محافظت شده با دیوارها، در نهایت به یک داستان بیش از دو هزار سال از زندگی انسان و فراتر از آن تبدیل شد. همانطور که انتظار می رفت، این داستان به یک نتیجه خونین رسید.”
ما به دنبال علت میگشتیم. تماشاگران انیمه اتک ان تایتان قسمت پایانی طی مدت چند ماه گذشته به طور مداوم در مورد کارهای ارن یگر صحبت میکردند. زیرا فصل ۴ نسخهای خشمگین و خشن از شخصیت اصلی داستان را به ما معرفی کرده بود، این باعث شد سوالات بسیاری برای بینندگان پیش بیاید؛ هر دو طرف، هواداران و مخالفان سریال، به دنبال پاسخهایی درباره اینکه چرا ارن اینگونه تغییر کرده است، بودند.
دلیل چنین بی رحمی در اتک ان تایتان قسمت پایانی چیست؟ چطور ممکن است پسری که نمی خواست آب دلش را به هم بزند، سر سفره جلوی او بایستد و با او مانند یک برده رفتار کند؟ چطور ممکن است همان پسری که زمانی میخواست دنیا را از شر غولهای انسانخوار خلاص کند، نسبت به کشتن انسانها اینقدر بیتفاوت باشد؟
بسیاری از تئوریها اتک ان تایتان قسمت پایانی شکل گرفتند، در حالی که یک گروه معتقد بود که ارن در واقع هدف خوبی دارد و به اجبار به انجام کارهای بد مجبور شده است. گروه دیگر فکر میکرد همه چیز یک سوتفاهم است. با پیشرفت کارهای بد او، برخی از ما همچنان به دنبال راهکاری برای توجیه خشونت ارن بودیم، اگرچه میدانستیم که این واکنشها به علاقهی ابدیمان برای حمایت از قهرمانهای داستانها مربوط نیست. اما نمیخواستیم این حقیقت را قبول کنیم.
عشق ما به شخصیتهایی که به آرامی عاشقشان میشویم، وابستگیهای عمیقی را به وجود میآورد. به همین دلیل، معمولا تا آخرین لحظه به دنبال دلیلی برای توجیه اشتباهات شخصیت مورد علاقهمان هستیم. در نهایت، با هزاران طرفداری که مشت خود را روی قلبشان گذاشته بودند، سرانجام سالها رویاهایشان از نجات جهان توسط ارن یگر به همراه تایتانهایشان، محو میشد.
اتک ان تایتان قسمت پایانی به وضوح آگاهی کامل از وضعیت طرفداران دارد. داستان به طوری طرحریزی شده بود که به این نقطه برسد. وقتی در میدان نبرد نهایی قرار میگیریم، اکثر ما احساسی مشابه آرمین و میکاسا دربارهی ارن داشتیم. پس از سالها قهرمانی و بعد از بررسی نقاط ضعف مخاطبان، “حمله به تایتان” نهایتاً خود را به اتمام رساند. این انیمه با به چالش کشیدن احساسات ما، مفهوم ترسناکی دربارهی ریشهی بسیاری از بدیها در جهان را بیان کرد.
اتک ان تایتان قسمت پایانی با نبردی حماسی و هیجان انگیز آغاز شد که به لطف جلوه های بصری شگفت انگیز و موسیقی هیجان انگیزش تماشاگران را مجذوب خود کرد. استودیو MAPPA تمام تلاش خود را در این نبرد به کار گرفته بود و آن را از همه جنبه ها به یک شاهکار تبدیل کرده بود.
با توجه به سوالات باقیمانده در ذهن تماشاگران، اتک ان تایتان قسمت پایانی نمیتوانست تنها متشکل از اکشن باشد. اتک ان تایتان قسمت پایانی از اثر هیجانانگیز بیشتری برخوردار است، زیرا به موضوعات جدی درباره انسانها نیز میپردازد. بنابراین، سازندگان با تقسیم قسمت آخر بین صحنههای نبرد و صحنههای گفتوگو، در تلاش بودند تا تمامی نیازهای تماشاگران را برآورده کنند.
تیم میخواست هم عطش تماشاگران برای یک فینال بزرگ را برطرف کند و هم اطمینان حاصل کند که تمام قوسهای شخصیت اصلی تکمیل شده است. پس از این همه مدت، اگر اتک ان تایتان قسمت پایانی تنها با یک سری صحنه های اکشن و تعداد زیادی حفره داستانی و شکاف های احساسی به پایان می رسید، بسیاری هرگز آن را نمی بخشیدند.
اتک ان تایتان قسمت پایانی شامل انواع واقعیتهایی است که تایتانها را از طرف تایتان مورد هجوم قرار دادند؛ از مبارزه با انواع تایتانها و برنامهریزی برای مقابله با ابزارهای حداقلی تا دیالوگهای پراحساس و موسیقی جذاب. مبارزه با تایتانها با هدف جلوگیری از خستگی بخشیدن به مخاطب، به شکلی طراحی شد که در آن از اکشن مناسب استفاده شده و در طول نبرد، انیمه با استفاده از روشهای متنوع، به جنبههای دیگر داستانگویی نیز پرداخت.
بنیانگذار سورپریزخان، با قدرت های تایتانیکی که داشت، یک پیکره استخوانی سر به فلک کشیده بود که مسیری طولانی و پر پیچ و خم برای جنگ شد. وجود انواع مختلف تایتان های قبلی، برخی آشنا و برخی عجیب و جدید، روند جنگ را هم برای مخاطب گیج کننده و هم برای نبردها غیرقابل پیش بینی کرده بود.
هنگامی که شخصیتها اتک ان تایتان قسمت پایانی به شکل قابل فهم از چندین مبارزه عبور میکردند، دوباره ما شاهد آنها بودیم که به چالش کشیده میشدند و به شکل دیگری با آن روبرو میشدند؛ این برای معشوقهی ارن و چندین دوست او، هم از نظر روحی و هم با توجه به شرایط واقعی، نشاندهنده این بود که فرار از وظیفهشان امکانپذیر نیست و آنها باید ارن یگر را از بین ببرند. این نوع از توصیفات، بر تماشاگر نیز تأثیرگذار بود و آنها را برای پایان داستان آماده میکرد.
اِلِمانهای مختلف طراحی اتک ان تایتان قسمت پایانی در همراه شدن تماشاگر با قسمت آخر نقش دارند. برای ترکیب رنگی عالی اپیزود باعث شده که تفاوت واضحی بین تیم جزیره و تایتانهای درخدمت اِرِن باشد. تایتانهای بیرونآمده از استخوانهای بدن تایتان بنیانگذار، سفیدرنگ هستند؛ مانند ارواح سرگردانی که هیچکاری به جز آسیب زدن و خون ریختن ندارند. در مقابل این رنگ گچمانند، حتی تایتان زرهپوش راینر هم یک موجود زندهی آسیبپذیر با پوست و گوشت واقعی است. تایتان ارابهای پیک دربرابر آنها نه قیافهای منزجرکننده، بلکه ظاهر یک شخصیت خاص را دارد که برای نجات دیگران و شکست دادن این جنازههای قاتل تلاش میکند.
با این حال، زیک و آرمین موفق به جلب توجه برخی از تایتانهای آشنا شدند و در این حین، تعدادی از تایتانهای سفیدرنگ نیز به تیم ملحق شدند. آنها تلاش کردند که تایتان باز هم به ادامه اتک برای جلوگیری از وجود شخصیتهای کاملا مثبت و منفی بپردازد.
کاراکترها به طور مداوم سعی میکنند تا با گرههای مختلفی که به آنها میزنند، دلایلی برای پذیرفتن این واقعیت پیدا کنند که هیچکاری نمیتوانند انجام دهند؛ تا بتوانند به خودشان بگویند که تمام خونریزیها و زخمهایشان، بیدلیل و بیفایده نیستند. بعضی از آنها بعد از مدتی شکاف عمیق در خانوادهشان را تجربه میکنند. بعضی دیگر میخواهند با دستان باز به استقبال مرگ حماسی بروند. حتی لیوای نیز در این شرایط قادر به بروز هیچگونه احساسی نیست و فقط میتواند به جنگ ادامه دهد. اما او به گبی کمک میکند، فرمانده سابق خود را به یاد میآورد و حتی ادای دینی به همرزمان قدیمی خود را نیز دارد.
“ارن، با تمام وجود، میخواهد توضیحاتی درباره تمام جنایت و خونریزیهایی که رخ داده، به آرمین و میکاسا بدهد تا شاید خودش را متقاعد کند که یک قاتل پست نیست. بوی خون در همه جا حاکم است و به نظر میرسد که شخصیتها بدون هدف مشخص، به سمت مسیر خود حرکت میکنند تا در این دریای خون فرو نروند.”
با توجه به اینکه تعداد زیادی از شخصیتهای اصلی در اتک ان تایتان قسمت پایانی باقی ماندند، ممکن است برخی از صحنههای احساسی به نظر ناکام و ناپیوسته بیایند، به خصوص در زمانی که نویسنده در دسترس است. به عنوان مثال، هر بیننده متوجه میشود که خانوادههای بسیاری از شخصیتها به دلیل نزدیکی آنها به محل نبرد، چند بار با آنها ملاقات احساسی داشتهاند. بنابراین، انتقاد از این جنبه در انیمه منطقی نیست، اما با توجه به محور داستان و تلاش آن برای بیان پوچی بخشی از رویدادها، میتوان فهمید که چرا سازندگان به سمت این صحنههای احساسی رفتهاند.
ما در اینجا با داستان اتک ان تایتان قسمت پایانی روبرو بودیم که در آن یک نسل کشی دیوانه وار در حال وقوع است. 80 درصد مردم به طرز وحشتناکی می میرند. چنین داستانی بدون چند صحنه متمرکز بر احساسات ملموس، با همه بحث های جدی درباره زندگی انسان، از مخاطب دور می شود.
ما در جستجوی ساده ترین چیزها در دنیای خودمان هستیم، که نشان می دهند زندگی همچنان ارزش زندگی کردن دارد. نویسندگان با استفاده از روش های مختلف در داستان هایشان، به تلخی ها و شیرینی های واقعی زندگی پرداخته اند. همراهی با کاراکترهایی که گاهی نمی دانند چرا همچنان ادامه می دهند، نه آن قدر سخت است، و همچنین درک اینکه آنها به یک آغوش، درد و دل کردن یا چند قطره اشک نیاز دارند.
بیشتر بخوانید: نقد انیمه سوزومه | نگاهی به دنیای شینکای
هنگام بررسی انیمه اتک ان تایتان قسمت پایانی، اشاره به دنیای واقعی نه تنها منطقی است، بلکه ضروری به نظر می رسد. خود انیمه تلاش دارد تا نشان دهد که ارتباطی با دنیای واقعی ندارد؛ آیا زمانی که در یک سکانس سیاه و سفید از فیلم تاریخی Schindler’s List، با رنگ قرمز طراحی یک کودک را پیروی می کند، یا در تیتراژ پایانی، شهرهای مدرن را به تصویر می کشد؟
وقتی در اتک ان تایتان قسمت پایانی ، قتل، غارت و دیوانگی انسان علیه انسان را مشاهده میکنیم، احتمالا به چنین صحنههای هیجانانگیز و پراحساس نیاز داریم. آیا ارزشی دارد این دنیا، اگر دو بچه به نامهای فالکو و گبی، با هم تا پایان جنگ دویده و لبخند میزنند؟ آیا همه این خونریزیها، اگر مادرانشان پشیمان نباشند، نه تنها بیارزشتر از وضعیت فعلی به نظر میرسند، بلکه بیشتر به این وضعیت اضافه میکنند؟
بعضی از سکانسهای اتک ان تایتان قسمت پایانی میتوانستند بهتر ساخته شوند، زیرا رفتار برخی از شخصیتها، مانند آنی، با برخوردهای سرد در گذشتهشان تفاوت دارد. اما بسیاری از سکانسها بهصورت کامل عمل میکنند، به عنوان مثال وقتی که لیوای به قوت و عظمت خود اعتماد دارد و باید آسیب جسمی را تحمل کند و ارزش فدا کردن قلبها را به او نشان دهد.
“ترسناک بودن اتک ان تایتان قسمت پایانی ، مخاطب را ترسیده بود، زیرا نشان داد که تبدیل شدن یک انسان به پلیدترین و سیاهترین فرد ممکن، به اندازهای که امیدوار بودیم، عجیب و غیر قابل درک است. به عنوان ترسناکترین نکته در این نسلکشی خونین و دردناک، این است که اِرِن در ابتدا فقط یک پسربچه بود که میخواست دنیا را بگرداند.”
حالا وقتی اتک ان تایتان قسمت پایانی نشان می دهد که چگونه افراد مختلف با عقاید مختلف زیر پای موجودات بی رحم لگدمال می شوند، مستقیماً زشت ترین وقایع و کشتارهای تاریخ زندگی بشر را به یاد می آوریم. خوشبختانه انیمه نمی خواهد باری از دوش مجرمان بردارد و بدی آنها را به سادگی به انتخاب دیگران و شرایط دنیا نسبت دهد. به لطف تنظیمات فانتزی این داستان، ارن نقش بسیار تاثیرگذاری در هر یک از این جنایات داشته که ما را به این نقطه رسانده است.
اتک ان تایتان قسمت پایانی میتواند مستقیماً چنین موضوعاتی را با استفاده از ابزارهای روایت و منطق خود نشان دهند. به عنوان مثال، با تأکید بر اینکه آرن، با وجود اینکه بنیانگذار تایتان ها است، حتی در مرگ دردناک مادرش نیز بی تقصیر نیست. آیا او در بسیاری از بخشهای این مسیر تحت تأثیر رفتار سایر افراد در حال تغییر قرار گرفت؟ قطعا. اما خودش هم در جریان این خونریزی است. او قرار نیست نجات یابد یا بخشیده شود.
اتک ان تایتان قسمت پایانی توسط گفتگوهای بین ارن، آرمین و میکاسا، نشان داد که او دست به دست هم زدن برای تبریک خود را به نمایش گذاشت. در یک جایی، ارن گفت که با کارهای من، شما قهرمان میشوید و در جای دیگر، او گفت که نسلکشی خود باعث میشود که حداقل نبردهای بعدی در دنیا عادلانه باشند. هرچند که او کوشید که با تلاش خود، بگوید که کارها باید به همین شکل در جهان انجام میشدند، اما این حرفها واضح نشان دادند که او دروغ میگوید و مسخره میکند.
هم آرمین، اشتباهات ارن را به روی او نشان داد و هم در اتک ان تایتان قسمت پایانی ، ما شاهد شدیم که چقدر پیشبینیهای ارن نادرست بودند. چراکه هنوز هم در برابر یکدیگر، آدمها بیرحمانه کشته میشوند، در نبردهایی که همیشه نابرابر هستند. خود ارن در یک جایی به آرمین گفت که شاید او فقط یک آدم احمق باشد که قدرت بیش از حدی به دست آورده است.
البته، تمام این اتفاقات باعث نمیشود که دوستانش، میکاسا و دیگران از دوستی با او منصرف شوند. علاوه بر این، ارن برای خودش سنگ قبر ساخته و بسیاری از افراد سالها پیش از آن سنگ قبر را زیارت میکنند. همچنین، آرمین تصمیم دارد یک روز به جهنم برود و به جای ارن باشد.
اتک ان تایتان قسمت پایانی درباره این است که گاهی ما از علاقه هایمان سخت تر می گذریم. وقتی تصمیم می گیریم که یک نفر را دوست داشته باشیم و او را به تیم خود بپیوندانیم، هرگز نمی خواهیم از او دست بکشیم. این حالت در مورد طرفدارانی که منتظر موضوعات اصلی ارن و دلایل منطقی او امیدوار هستند، در حالی که تنها چند قسمت به پایان سریال باقی مانده، و امیدوارند که راهی برای بخشیدن و دوباره دوست داشتن او پیدا کنند، صادق است.
در طول فصل آخر، اتک ان تایتان قسمت پایانی میخواست که ما بارها و بارها این احساسات را تجربه کنیم، زیرا حمله تایتانها در نهایت داستانی درباره تاریکترین جنبههای عشق بود. وقتی احساسات شدید هستند، عشق و نفرت اغلب می توانند کاملاً در هم تنیده شوند.
بسیاری از ما انسانها دوست داریم که عشق را فقط به باد ستایش بگیریم، شاید تلاش برای سردرآوردن از ارزش زندگی در این دنیای پر از آلودگی باعث شده تا ما انقدر عاشق عشق باشیم. قصهها ممکن است این عادت را به ما تحمیل کرده باشند. در بهترین حالت، عشق میتواند آدم را مدام شاد و هرچیز خوب را در دنیا ببیند، اما ما باید به یاد داشته باشیم که در پشت بدترین تنفرورزیها و زشتترین کارهایی که انسان سر زده است، همیشه عشق وجود دارد. گاهی اوقات، خوبی کردن به یک نفر به معنای بدی کردن به دیگری است، اما اکثر داستانها این را نشان نمیدهند و تنها به یک جانب از مسئله نگاه میکنند.
اتک ان تایتان قسمت پایانی با تکیه بر دو سؤال اساسی پیشرفت کرد که به صورت مستقیم در طول قسمت بیان شدند. اول، چرا یمیر برای ۲۰۰۰ سال و حتی پس از مرگ فریتز، ساخت تایتانها و دوران نابودی آدمها توسط تایتانها را ادامه داد؟ او درگیر بدترین نوع بردگی بود: عشق یکطرفه به فردی قدرتطلب و فاسد. سؤال دوم، چرا یمیر در پایان با مرگ ارن، همه چیز را رها کرد و به آرامش رسید؟ او بالاخره مسیر دیگری از عشق به یک هیولا را فهمید. برای یمیر، میکاسا از این نظر بسیار مهم است که او هم در بند عشق به یک هیولا مانده بود.
میکاسا به خاطر عشق به ارن هرگز نمی خواست حتی به کشتن او فکر کند. اما در نهایت متوجه شد که باید این غول بی سر را برای پسری که عاشقش کرده بود بکشد. بنابراین او روسری قرمز خود را از تن در نیاورد، بلکه قبل از شروع یک حمله شدید، آن را سفت کرد. در نبردی که با کمک دوستان ارن شکل گرفته بود، او عاشقانه وارد دهان هیولا شد و سرش را از بدنش جدا کرد. اینجا اثری از نفرت نبود. سر ارن را برید و بوسید.
نقد انیمه شیطانکُش |Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba
به همین دلیل برای مدت بسیار کوتاهی در پس زمینه چهره ایمیر تا حدودی خوشحال بودیم. قرن ها طول کشید تا او بفهمد که عشق باید یک نجات دهنده باشد، نه فقط یک تداوم به هر قیمتی. میکاسا ارن را کشت تا پسری که دوستش داشت مجبور نباشد بقیه مردم دنیا را بکشد. یمیر هم در این کار دست او را گرفت. ایمیر متوجه شد که با پایان دادن به بی عدالتی و جنایاتی که فریتز باعث شده بود، بهترین جلوه عشق غیرقابل توضیح خود را به آن پادشاه شریر نشان دهد. برای همین بالاخره رفت. تایتان ها هم رفتند.
جنایتها همچنان ادامه خواهند داشت. اتک ان تایتان قسمت پایانی نشان میدهد که در کوتاهمدت، یک گروه نظامی جدید تشکیل خواهد شد و شهرها با سلاحهای جدید در دنیای امروز تخریب خواهند شد. اما در ادامه، ما شاهد زندگی و سرسبزی بعد از تخریبها خواهیم بود.
اتک ان تایتان قسمت پایانی مهم میتواند باعث تبدیل آرمین به یک تایتان غولآسا شود. این سناریو شبیه به انفجار یک بمب هستهای در بیابان است و نمایش این اتفاق به گونهای است که یک زن در حال زایمان را نشان میدهد. زن درد میکشد و مرد با استرس منتظر آن است. اما هر دو از آنجا که تشکیل خانوادهای جدید را در پیش دارند، در اتک ان تایتان قسمت پایانی دردهایشان و زایمان فرزندشان هستند. تاریخ نشان داده است که انسانها بارها و بارها با عبور از روزهای سخت و دردناک، بهترین روزهای زندگی خود را دست یافتهاند.
اتک ان تایتان قسمت پایانی زشت ترین و زیباترین جنبه های عشق را در مقابل چشمان مخاطب به تصویر می کشد. به ما یادآوری می کند که انسان قادر به ریختن خون و کاشت گل است. آنها می توانند به حدی از ظلم برسند که بتوانند انسان های دیگر را زیر پا بگذارند، با این حال می توانند آنقدر آرام باشند که دویدن روی تپه با دوستان را دلیل وجودشان بپذیرند. در میان همه این اعمال عشق و نفرت که از یکدیگر جدا نیستند، زندگی ادامه خواهد داشت. چرخه بی پایان عشق به رشد خود ادامه خواهد داد.ایا شمااتک ان تایتان قسمت پایانی را دوست داشتید