جهان انتقامجویان به یک استراحت فوری نیاز دارد! دنیای سینمایی مارول، که در گذشته به عنوان یک نقطه عطف تزلزل ناپذیر در فرهنگ مدرن مخاطبان سینما تلقی میشد، در چند سال گذشته به دلیل تصمیمهای عجیب، جلوههای بصری ضعیف و حتی تقسیمبندی داستانی بین فیلمها و سریالهای تلویزیونی، در یک منجلاب ناامیدکننده فرو میرود. اما سوال اینجاست که آیا فیلم “مارولها” میتواند راهی برای فرار از این مسیر باشد یا نه؟
روزی روزگاری، کارول دنورس، یک خلبان ساده در خدمت ارتش ایالات متحده بود. اما پس از یک تصادف، با دریافت تواناییهای شگفت انگیز، خود را به نام کاپیتان مارول در دل یک جنگ بین ستارهای مییابد. برای پایان دادن به درگیری، کارول هوش مصنوعی را در راس تمدن بی رحم کری از بین میبرد و بیگانگانی که بدون رهبر رها شده بودند، گرفتار درگیریهای داخلی و بلایای زیست محیطی میشوند.
در این میان، یکی از کریهای باقیمانده، داربن جنگجو، تصمیم میگیرد با بریدن پورتالهایی در فضا به دنیاهای دیگر و استخراج منابع لازم از آنها، سیاره خود را نجات دهد. اما با انجام این کار، ساختار واقعیت به خطر میافتد و هر بار که کاپیتان مارول از قدرتهایش استفاده میکند، جای او با دیگر ابرقهرمانان عوض میشود.
ایده درام در فیلم “مارول ها” ، اما فیلم مارول ها نه تنها دارای یک قصه واضح و جذاب نیست، بلکه به نظر میرسد که دراماتورژی تلاشی برای جذب حضار نیست و تمرکز بر روی برهم خوردگی داستان های مختلف است که برای درک آن نیاز به دانش چند فیلم و سریال دیگر همراه باشد. علاوه بر این، این فیلم ارتباطی با دنیای MCU ندارد و به نظر میرسد که جمع آوری شده از داستان های مختلف بدون هدف و اشتباه است.
معرفی شخصیت دکتر استرنج | جادوگر خُبره
با توجه به تفسیرهای خود، من به عنوان یک مخاطب با ورود هر عضو جدید به دنیای سینمایی مارول، بیشتر و بیشتر به این فرنچایز احساس بیعلاقگی میکنم. مانند اکثر افراد، پس از Avengers: Endgame، متوجه کاهش کیفیت شدم و به دلیل هیجان زیادی برای آینده مارول دچار مشکل شدم. اضافه شدن سریالهای تلویزیونی مختلف مارول به مجموعه MCU ممکن است یکی از بزرگترین موانع این دنیای سینمایی باشد. این سریالها در اکثر موارد متوسط هستند، اما به دلیل همگام بودن با داستان فرنچایز، تماشای آنها اجباری به نظر میرسد.
برای برخی افراد، این موضوع اهمیت زیادی ندارد، اما برای افرادی که به طور واضح به طرفداری سختگیرانه از مارول و آثار ابرقهرمانی متمایل نیستند، به نوعی به عنوان یک تکلیف سخت به نظر میرسد که برای درک این دنیا باید انجام شود. با این حال، این وضعیت قابل قبولی نیست. بنابراین به طور ساده میتوان گفت که فیلمهای مارول از سال ۲۰۱۹ بهتر نشدهاند. از نظر تعداد مشکلات فیلمنامه و کیفیت گرافیک، فیلمهای مارول تفاوت چندانی با فیلمهایی مانند “هالک شگفت انگیز” یا قسمت دوم “ثور” ندارند. به همین دلیل، میتوان گفت که مارول به تدریج در گرفتن در یک شیب نزولی قرار دارد.
در این وضعیت، مردم دیگر به شرکت مارول اعتماد ندارند و آنها نمیتوانند راهی مناسب برای بازیابی این اعتماد پیدا کنند. به دلیل اختلالات در محور ایدهپردازی مارول، نه نویسندگان و نه مخاطبان میتوانند با اطمینان بگویند که پایان همه چیز به کجا خواهد رسید. هر چند ماه یکبار، به دلیل بحرانهای مختلف در هالیوود، برنامهها باید تغییر کنند. بسته شدن سینماها به دلیل شیوع ویروس کرونا، مشکلات مربوط به حقوق مرد عنکبوتی، مرگ غمانگیز چادویک بوزمن یا همان پلنگ سیاه، اخراج رئیس دیزنی، اخراج گسترده کارکنان در سراسر صنعت سرگرمی و ماهها اعتصاب بازیگران و نویسندگان، تنها چند مورد از دلایل این اختلالات هستند.
با توجه به اختلالات در ساختار مدیریت صنعت سینمای هالیوود و اثرات آن بر مارول، فیلم The Marvels، مانند بسیاری از پروژههای اخیر این دنیای سینمایی، با مشکلاتی از جمله بازنگری و فیلمبرداری مجدد مواجه است. پروژه فیلم مارول ها که سه سال قبل توسط نیا داکاستا و مگان مک دانل تعیین مسیر شده بود، به وضوح به نفع مارول نیست. بنابراین، به نظر میرسد که محتوای داستانی فیلم تا رسیدن به مرحله نمایش، چندین بار در اتاق ویرایش تغییر کرده و در نهایت در یک فیلم کاملاً متفاوت منتشر شده است.
این به معنی یک هرج و مرج کامل است؛ به طور واقع داستان کاپیتان مارول چندین بار در اتاق تدوین ویرایش شده و به یک کمدی سریع و هیجان انگیز با مدت یک ساعت و نیم تبدیل شده است. تمرکز داستان از کارول به کامالا تغییر یافته است. این بدان معنی است که خانم مارول اولین قهرمان است که در فیلم حضور دارد و او با تیزری دیگر برای تیم “انتقامجویان جوان” فیلم را به پایان میبرد.
در این فضا خانواده کامالاخان کل داستان را بدون هیچ دلیل خاصی پیمایش میکنند و در اوج نبرد فیلم مارول ها ، خانواده کامالا حتی یک مینی پلات شخصی نیز دریافت میکنند که هم غیرطبیعی است و هم آنها را کاملاً از نبرد اصلی قهرمانان با داربن جدا میکند.
این حرف و نقد، معنای کلی طنز و اکشن در اثر جدید را نمیدهد. اما تغییرات و هرج و مرج در همهی سکانسها به شدت غیرقابل قبول است. به همین دلیل، تدوین، بزرگترین مشکل فیلم مارولها بود. شخصیت کاپیتان مارول، در این آشفتگی تدوین، خیلی کم از خود نشان میدهد و به او توجه نمیشود. شخصیت شرور داربن، با بازی زاوی اشتون، یکی دیگر از قربانیان تدوین ضعیف است. اشتون، عملکرد خوبی داشت اما شخصیت او، فراموشنشدنی نبود.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم نامه های کوچک شرورانه | تبعیضهای نژادی
انگیزه های این شخصیت شرور در فیلم مارول ها واضح بود، اما تهدید چندانی برای قهرمانان نبود. علاوه بر این، تدوین ناهماهنگ این فیلم واقعاً به داستان این شخصیت لطمه زد. فیلم مارول ها از ما خواست تا سطحی از همدلی یا درک را برای شخصیت شرور به تصویر بکشیم، اما به دلیل داستان سرایی غیر متعارف در MCU، این تلاش از بین رفت. به طور کلی، در هیچ نقطه ای از سفرم در روایت MCU احساس نکردم که روی وضعیت وخیم کری سرمایه گذاری کرده ام.
اما ایراد اصلی The Marvels این است که به نظر میرسد از مسیر خود خارج شده و بیفکرانه است. از نظر لحن فیلم مارول ها ، ما را به یاد فیلمی مثل آخرین فیلم ثور، یعنی عشق و تندر میاندازد. در آن فیلم، بزها جیغ میزدند، اما در اینجا، حضور گربههایی به شدت بیمعنی است. این احمقانه، به هر نحوی که نگاه کنید، سطحی و عمیق محتوای فیلم را تضعیف میکند. علاوه بر این، به عنوان یک مانیفست فمینیستی، درک «مارولها» بسیار دشوار است، با توجه به این واقعیت که اکثریت شخصیتهای فیلم زن هستند.
نقد فیلم مرد مورچه ای و زنبور: کوانتومانیا | جهان کوانتومی
فضای تیمی که کارگردان فیلم مارول ها در آن سعی کرده از سبک انتقام جویان تقلید کند، همواره بینندگان را مجذوب تیمی از ابرقهرمانان کرده است که علیرغم همه تناقضاتشان، تا پایان یک خانواده بزرگ و صمیمی باقی می مانند. با این حال، در فیلم The Marvels، کارول، مونیکا و کامالا توانایی های بسیار مشابهی دارند، آنها فقط در نحوه دستکاری انرژی با هم تفاوت دارند. بنابراین در اینجا تفاوت خاصی بین این سه شخصیت زن مشاهده نمی کنیم. در این میان داکوستا به عنوان یک فیلمساز، استعاره خواهری را بیش از حد تحت اللفظی می گیرد و به هر طریق ممکن سعی می کند به دنیا ثابت کند که تنها دشمنان زنان زمینی، زنان بیگانه هستند.
به طور متناقض، در این مدل نگاه، داکاستا در تلاش است تا شخصیتهای خود را به نمادهای زن بیعیب تبدیل کند، اما به جای اینکه هویتهای چندگانه را تحمیل کند، آنها را عقیم میکند و فراموش میکند که تعارض همواره جزئی از این هویتهاست. بنابراین، مفهوم یک زن ایدهآل در اینجا به عنوان یک محصول جانبی از مردسالاری سمی در نظر گرفته میشود که این آثار فمینیستی را نشان میدهد. اما این فیلم نیز در اجرای همین الگو مشکلاتی دارد.
حالا شاید این سوال وجود داشته باشد که آیا فیلم “مارول ها” نکتهای روشن یا امیدوارکننده دارد؟ جواب آن واضح است؛ حتی افرادی که مثل من علاقهای به مارولها ندارند، هنوز هیجان و شادابی فیلم و شخصیت کامالا را تحسین میکنند. بازیگر جوان کانادایی پاکستانی، ایمان ولانی، به قدری درخشان، پر از انرژی و جذابیت است که مقاومت در برابر او غیرممکن است. ممکن است مارول تا به حال از بازی تام هالند در نقش مرد عنکبوتی، چنین عنصر جالبی را نداشته باشد. اما به نظر میرسد که مدیریت استودیو این موضوع را درک کرده و برای رهبری نسل بعدی انتقامجویان، کامالا را به صورت هدفمند معرفی کرده است.
فقط اسف است که داستان کارول دنورس باید قربانی موفقیت شخصیت کامالا شود. این رویکرد قابل توجیه است، زیرا پس از تمام تاخیرها و تنظیمات، استودیو مارول نیازی به یک دنباله برای “کاپیتان مارول” نداشت. به علاوه، به نظر میرسد که “انتقام جویان جوان” نیز به یک درآمد کمتر نیاز داشت. بنابراین، مارول به جای ارائه یک درام بر اساس شخصیت، یک کمدی زنانه ارائه داده است که محوری برای آینده استودیو میباشد. آیندهای که “انتقام جویان جوان” در آن جایگاه ویژهای دارند و به نظر میرسد که مردان ایکس نیز در آن جایگاه ویژهای خواهند داشت.
بنابراین، میتوان گفت که فیلم The Marvels ترکیبی از جذابیت رویدادهای کیهانی و سرگرمیهای سطحی است، اما به دلیل مشکلات ویرایشی، هیچکدام به نتیجه مناسب نمیرسند. فیلم مارول ها به دنبال جذب مخاطبان جوانتر است و اگرچه ممکن است برای همه جذاب نباشد، اما نسبت به فیلم کاپیتان مارول (2019) در حس داشتن سرگرمی پیشرفت کرده است.
نقد فیلم نگهبانان کهکشان ۳ | پایان باشکوه
به نظر می رسد این شرکت گزینه دو را انتخاب کرده است. طبق برنامه فعلی مارول قصد دارد در سال 2024 تنها یک فیلم اکران کند که آن هم «ددپول 3» است. علاوه بر این، مینی سریال اکو و یک یا دو پروژه انیمیشنی نیز در آینده از استودیو مارول پخش خواهد شد. در بدترین حالت، چنین تاخیری به بینندگانی که از انتشار بیپایان سردرگم شدهاند اجازه میدهد استراحت مفیدی داشته باشند.
و در بهترین حالت، دنیای انتقام جویان همچنان می توانند در مورد اولویت های خود تصمیم بگیرند و از به خطر انداختن قهرمانان خود خودداری کنند و حداقل یک ساعت و نیم از مردم وقت نخواهند تا به اثر ناتوانی مانند مارولز توجه کنند. به نظر شما ایا فیلم مارول ها ارزش دیدن را دارد.
به نظر میرسد مارول فعالیتش را کمتر کند و وقت بیشتری روی کار های خود بگرارد تا فیلم سریال های با کیفیت تری اراعه دهد
3 پاسخ
عالی بود
قهرمان جدید اضافه کردن خیلی ایده خوبی نیود
میتونست بهتر باشه ولی بد نبود